تعریف روانشناسی کار
روانشناسی کار شاخه ای از علم روانشناسی است که روانشناسان این رشته رفتار انسان ها را در مورد کارشان مورد مطالعه قرار می دهند. هدف روان شناسی کار شناسایی عواملی است که در رفتار انسان و کارش تأثیر می گذارد. تلاش محققان روانشناسی کار در جهت این است که نیاز ها و خواسته های عقلانی انسان ها را تأمین کنند و به ارزش های انسانی و رفاه جسمی و فکری او توجه شود. هدف روانشناسان کار تجزیه و تحلیل رفتارهای هیجانی و شناختی افراد در محیط کارشان است.
مبانی نظری و عملی روانشناسی کار
معمولا روانشناسی کار از جنبه نظری و عملی مورد مطالعه قرار می گیرد. تحقیقات و یافته هایی که در مورد روان شناسی کار صورت گرفته است مربوط به جنبه ی نظری آن می شود. زمانی که این یافته ها مورد استفاده قرار می گیرد و کاربرد پیدا می کند، جنبه ی عملی آن مطرح می شود. به طور مثال زمانی که از تست های توانایی نیروی انسانی استفاده می کنیم و به تفاوت های فردی در کار توجه می کنیم، جنبه ی عملی روانشناسی کار را مد نظر قرار داده ایم.
تفاوت های فردی در روان شناسی کار
در عملکرد های شغلی افراد، تفاوت های فردی بسیار اهمیت دارند. زیرا این تفاوت های فردی است که نوع و نحوه کار افراد توسط آن تعریف می شود. در حال حاضر نظام های اداری و صنعتی روی راهنمایی های افراد بسیار حساس هستند زیرا کارکنان برای اینکه کار خود را به نحو احسن انجام دهند نه تنها باید توانایی لازم برای انجام آن کار را داشته باشند بلکه باید از نظر روانی نیز با کارخود هماهنگ باشند. زمانی این راهنمایی ها مسمر ثمر خواهند بود که به تفاوت های فردی افراد توجه شود و کار هر کس بر اساس استعداد و ویژگی های خاصش باشد. بی نظمی و هرج و مرج، خسارت های زیاد مالی و معنوی، خستگی، عدم رضایت و … زمانی رخ می دهند که کار هر کس بر اساس توانایی هایش نباشد و کار برای فرد دشوار باشد. عکس این قضیه زمانی اتفاق می افتد که کار در سطح پایین تری نسبت به توانایی های فرد باشد و بسیار ساده باشد در این صورت هواس پرتی، عدم تمرکز، خیال پردازی، کسالت و … رخ می دهد. اگر هر شخصی کاری متناسب با تواناییش داشته باشد، این رضایت نه تنها در محیط کار بلکه در محیط خانوادگی این فرد نیز اثر می گذارد و باعث ایجاد زندگی سالم برای او اطرافیانش می شود.
تعریف نگرش و اندازه گیری آن
نگرش همان آمادگی انسان است که باعث واکنش های مختلف آن ها در برابر مسائل می شود. بعضی از افراد در برابر این مسائل واکنش منفی از خود نشان می دهند که باعث می شود مشکلات حادتر و شدیدتر شود اما در صورت واکنش مثبت راحت تر می توان مشکلات را پذیرفت. وقتی ما با نگرش کارگران آَشنا باشیم و بدانیم که آن ها در مقابل ساعت کاری، تشویق و تنبیه و حقوق چه نگرشی دارند به راحتی می توانیم حدس بزنیم که کار آن ها چگونه و میزان تلاش آن ها چقدر خواهد بود. اگر ما بخواهیم پی به نگرش یک گروه ببریم در وحله اول باید آن گروه رابشناسیم پس لازمه برای پیش بینی یک نگرش، شناخت است.
http://www.hamayeshsara.ir/
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر
وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین
وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق
بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
چرا شکست میخوریم و راه حل آن چیست؟
افراد موفق خیلی وقتها تسلیم میشن و وقتی چیزی جوابگو نیست، تا بینهایت اون رو تکرار نمیکنن. تجدیدنظر میکنن. خودشون رو تطبیق میدن و تغییر میکنن. اما چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟ مراحل شکست چه هستند؟
یکی از سخت ترین کارها در زندگی این هست که بدونیم کی به تلاش ادامه بدیم و کی رها کنیم.
از یک طرف، پشتکار و ثبات قدم
از طرف دیگه، سفارش کردن دیگران به کوتاه نیامدن، توصیهی بسیار بدیه. افراد موفق خیلی وقتها تسلیم میشن. وقتی چیزی جوابگو نیست، افراد موفق تا بینهایت اون رو تکرار نمیکنن. اونها تجدیدنظر میکنن. خودشون رو تطبیق میدن. تغییر میکنن. و در صورت وم تسلیم میشن. به قول معروف،دیوانگی یعنی یک کار رو بارها و بارها انجام بدیم و توقع نتایج متفاوت داشته باشیم.زندگی به هر دو استراتژی نیاز داره. برخی اوقات باید اعتماد به نفسی مستحکم نشون بدین و تلاشتون رو دوچندان کنین. گاهی هم باید چیزهایی که عمل نمیکنن رو رها کنین و سراغ امتحان کردن یک چیز جدید برید. سؤال اصلی اینه: چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟
یک راه برای پاسخ به این سؤال، استفاده از چارچوبیه که من اون رو سه مرحلهی شکست نام گذاشتم.
سه مرحله شکست
این چارچوب با تقسیم کردن چالشهای شکست خوردن در سه مرحله، به آشکار شدن چیزها کمک میکند:
در ادامهی این مقاله من با شما یک داستان، یک راه حل و خلاصهای دربارهی هر یک از مراحل شکست به اشتراک میذارم. امیدوارم که چارچوب ۳ مرحلهی شکست، در تصمیمگیریهای پیچیده و تشخیص اینکه کی کار رو رها کنین و کی ادامه بدین، بهتون کمک کنه. این مقاله بینقص نیست اما امیدوارم براتون مفید باشه.
مرحله۱: شکست تاکتیکها
سم کارپنتر در سال ۱۹۸۴ صاحب یک کسب و کار کوچک شد. با پرداخت ۵۰۰۰ دلار به عنوان پیشپرداخت ، او کسب و کار پرمشکلی را در شهر ‘بند’ ایالت اورگان خریداری کرد و نام اون شرکت رو به Centratel تغییر داد.
شرکت Centratel سرویس پاسخگویی تلفنی تمام وقت رو برای پزشکان، دامپزشکان، و کسب و کارهای دیگه که نیاز به پاسخگویی تلفنی در تمام ساعات داشتن رو فراهم کرد، اما توان پرداخت حقوق به کارمندانی که تمام وقت پشت میز بنشینن رو نداشت. وقتی کارپنتر این کسب و کار رو خریداری کرد، امیدوار بود که Centratel روزی باکیفیتترین شرکت خدمات پاسخگویی تلفنی در ایالات متحده بشه.
همه چیز اون طوری که پیشبینی میشد پیش نرفت. توی مصاحبهای در سال ۲۰۱۲، کارپنتر یک و نیم دههی اول کارآفرینی خودش رو چنین توصیف کرد:
یک شب که نزدیک بود توی واریز حقوق کارمندان به مشکل برخورد کنه، کارپنتر موضوعی رو متوجه شد. کسب و کار او دچار مشکل بود چون اصلا از سیستمی برای دستیابی به عملکرد بهینه، بهرهمند نبود. کارپنتر در این باره گفت، ما انواع مشکلات رو داشتیم چون هرکسی کار خودش رو به نحوی که فکر میکرد درسته انجام میداد.
کارپنتر به این نتیجه رسید که اگه بتونه سیستمش رو کامل کنه، اونوقت کارکنانش میتونن روزشون رو به انجام دادن روند صحیح اختصاص بدن، نه اینکه فقط مشکلات رو حل کنن و اشتباهات رو درست کنن. او خیلی سریع شروع به نوشتن تمام فرایندهای کسب و کارش کرد.
کارپنتر توضیح داد: برای مثال، الان ما یک روند ۹ مرحلهای برای پاسخگویی به تلفنها در میز اصلی داریم. همه به یک شکل این کار را انجام میدهند، و این ۱۰۰٪ بهترین روشیه که برای انجام این کار وجود داره. درواقع با تبدیل یک سیستم ساختاری به یک سیستم مکانیکی، ما فرایندمون رو کامل کردیم.»
کارپنتر در طی دو سال آینده، تمام فرایندهای شرکت رو ثبت کرد و در همه اونها تجدیدنظر کرد. چگونگی ساختن ارائههای فروش. چگونگی پرداخت چکها. چگونگی پرداخت صورتحسابهای مشتریان. چگونگی انجام واریز حقوق کارمندان. اون دفترچههای راهنمایی برای کارکنانش تهیه کرد که هر کارمند میتونست بر اساس اون برای هر کاری در شرکت، روند مخصوصش رو در پیش بگیره — سیستم به سیستم، قدم به قدم.
چه نتیجهای گرفت؟
ساعات کاری کارپنتر در هفته به سرعت از ۱۰۰ ساعت به کمتر از ۱۰ ساعت کاهش پیدا کرد. دیگه نیازی نبود تا در هر موقعیت اضطراری درگیر بشه، چون برای هر موقعیتی یک فرایند توی دفترچهی راهنما برای کارمندان تعریف کرده بود. با بهتر شدن کیفیت کار، Centratel قیمتهاشون رو افزایش دادن و حاشیهی سودشون تا ۴۰ درصد بالا رفت.
امروز تعداد کارکنان Centratel به حدود ۶۰ نفر افزایش یافته و اخیرا سیامین سالگرد تاسیسشون رو جشن گرفتن. کارپنتر حالا تنها دو ساعت در هفته کار میکنه.
راه حل شکست تاکتیکها
شکست تاکتیکها یک مشکل چگونگی هست. در مورد Centratel، اونها دیدگاهی واضح (تبدیل شدن به باکیفیتترین شرکت خدمات پاسخگویی تلفنی در ایالات متحده») و یک استراتژی خوب (بازار بزرگ و بکر خدمات پاسخگویی تلفنی) داشتن، اما نمیدونستن چطور استراتژی و دیدگاهشون رو پیاده کنن.
سه راه اولیه برای حل شکست تاکتیکها وجود دارد.
ثبت فرایندها: مکدونالد بیش از ۳۵۰۰۰ شعبه در سراسر دنیا داره. چرا اونها میتونن کارمندان جدید رو بلافاصله استخدام و وارد کار کنن و همزمان محصول رو مداوما به دست مشتریان برسونن؟ چون اونها سیستمهای فوقالعادهای برای هر فرایند دارن. چه رهبری یک کسب و کار رو بهعهده داشته باشین، والد یک خانواده باشین، یا زندگیتون رو مدیریت کنین، ساختن سیستمهای فوقالعاده، برای رسیدن به موفقیتهای پی در پی لازم و ضروریه . اولین و مهمترین قدم، نوشتن هر مرحله مشخص از فرایند، و همچنین آمادهسازی یک لیست انتخاب از کارها برای مواقعیه که همهچیز از کنترل خارج میشه.
اندازهگیری نتایج: اگه چیزی براتون اهمیت داره، اون رو اندازهگیری کنین. اگه کارآفرین هستین، اندازهگیری کنین روزانه چند تا تماس فروش برقرار میکنین. اگه نویسنده هستین، اندازهگیری کنین در چه بازه زمانی مقالههای جدید منتشر میکنین. اگه وزنهبردار هستین، اندازهگیری کنین هر چندوقت یکبار تمرین میکنین. اگه هیچوقت نتایجتون رو اندازهگیری نکنین، چطور میتونین بفهمین که کدوم تاکتیکها کارآمدتر هستن؟
بازبینی و تنظیم تاکتیکها: مسالهی خسته کننده در مورد شکستهای مرحله اول اینه که هرگز متوقف نمیشن. تاکتیکهایی که کارآمد بودند از رده خارج خواهند شد. تاکتیکهایی که قبلا مناسب نبودن الان ممکنه مناسب باشن. باید همیشه درحال بازبینی و ارتقای چگونگی انجام کارهاتون باشین. افراد موفق به صورت منظم از تاکتیکهایی که استراتژی و دیدگاه اونها رو به جلو نمیبره، دست میکشن.
راه حل شکست تاکتیکها کار یکباره نیست، بلکه یک سبک زندگیه.
آیا پشتکار، کلید موفقیت در مدیریت است؟
مرحله ۲: شکست استراتژی
در مارس ۱۹۹۹ جف بزوس، موسس آمازون اعلام کرده بود که این شرکت قصد راهاندازی سرویس جدیدی به نام Amazon Auctions (مزایدههای آمازون) رو داره که به مردم کمک میکرد تقریبا هرچیزی را آنلاین بفروشند». ایده، طراحی چیزی بود که بتونه با eBay رقابت کنه. بزوس میدونست میلیونها نفر وجود دارن که میخوان کالاهاشون رو بفروشن و او میخواست آمازون جایی باشه که این تراکنشها انجام میشن.
گرِگ لیندن، که یک مهندس نرمافزار آمازون در اون زمان بود، این پروژه رو اینطوری به خاطر میاره:
در پشت صحنه، کاری طاقتفرسا بود. افراد از همه جای شرکت از پروژههاشون به این پروژه منتقل شدن. تمام سایت Amazon Auctions با تمام ویژگیهای eBay و بیشتر از اون، از همان ابتدا ساخته شد. طراحی، معماری، توسعه، تست و راهاندازی این سایت جدید در کمتر از سه ماه انجام گرفت.
Amazon Auctions یک شکست بارز بود. تنها شش ماه بعد از راهاندازی، مدیریت آمازون فهمید که این پروژه راه به جایی نمیبره. در سپتامبر ۱۹۹۹، اونها ناگهان محصول جدیدی به نام Amazon zShops رو منتشر کردن. این نسخه از ایده به هرکسی، از شرکتهای بزرگ گرفته تا کاربران عادی، اجازه میداد تا از طریق آمازون فروشگاه آنلاینی رو راهاندازی کرده و محصولاتشون رو بفروشن.
دوباره آمازون سعی کرد و نگرفت. نه Amazon Auctions و نه Amazon zShops امروز کار نمیکنن. در دسامبر ۲۰۱۴ ، بزوس در اشاره به پروژههای شکست خورده گفت من میلیاردها دلار از شکستهای Amazon.com درآمد داشتهام. واقعا میلیاردها.
بدون هیچ ترسی، آمازون یک بار دیگه تلاش کرد تا بستری برای فروشندگان شخص ثالث فراهم کنه. در نوامبر ۲۰۰۰، Amazon Marketplace رو راهاندازی کردن، که به افراد اجازه میداد تا محصولات استفاده شده رو درکنار آیتمهای جدید آمازون، بفروشن. برای مثال، یک کتاب فروشی کوچک میتونست لیست کتابهای دست دومش رو به صورت مستقیم، در کنار کتابهای نو در آمازون قرار بده.
این کار جواب داد. Amazon Marketplace با فاصلهی زیادی از بقیه، موفقیتآمیز بود و در سال ۲۰۱۵ حدود ۵۰ درصد از ۱۰۷ میلیارد دلار خرید صورت گرفته در آمازون رو تشکیل میداد.
راه حل شکست استراتژی
شکست استراتژی مشکل در چهچیز است. تا ۱۹۹۹ آمازون دیدگاه روشنی برای مشتری مدارترین شرکت روی زمین» بودن داشت. اونها استاد انجام دادن کارها هم بودن، و به همین دلیل تونستن Amazon Auctions رو توی تنها سه ماه راهاندازی کنن. چرایی و چگونگی حل شده بود اما چه چیز، هنوز مجهول بود.
سه تا راه اولیه برای حل شکست استراتژی وجود داره.
راهاندازی سریع: بعضی از ایدهها خیلی بهتر از بقیه کار میکنن، اما کسی واقعا نمیدونه که کدوم ایدهها کار میکنن، تا وقتیکه امتحانشون کنین. هیچکس از قبل نمیدونه — نه سرمایهگذاران خطرپذیر، نه افراد باهوش آمازون، نه دوستان و یا خانواده. تمام برنامهریزیها و تحقیقات و طراحیها فقط بهانهان. برداشت پاول گراهام دراینباره رو دوست دارم: تا وقتی ایدهتون رو راهاندازی نکرده باشین، عملا کار روی اون رو شروع نکردین. »
برای همین، راهاندازی سریع استراتژیها خیلی مهمه. هرچه سریعتر یک استراتژی رو توی دنیای واقعی تست کنین، سریعتر فیدبک میگیرین که این استراتژی کارآمد هست یا نه. به بازههای زمانی عملکرد آمازون توجه کنید: Amazon Auctions در مارس ۱۹۹۹ منتشر شد. Amazon zShops در سپتامبر ۱۹۹۹ منتشر شد. Amazon Marketplace در نوامبر ۲۰۰۰ منتشر شد. سه تلاش عظیم ظرف بیست ماه.
پیادهسازی ارزان: به محض اینکه به کمترین حدی از کیفیت دست یافتین، بهترین کار تست ارزان استراتژی های جدیده. شکستهای ارزان مساحت عمل شما رو برای موفقیت افزایش میدن، چون جای بیشتری برای تست ایدههای دیگه دارین. علاوه بر اون، شکستهای ارزان برای رسیدن به یک هدف مهمتر هم بسیار مفیدن. این کار وابستگی شما به یک ایدهی به خصوص رو کاهش میده. اگه پول و زمان زیادی رو صرف یک استراتژی بکنین، رها کردن اون استراتژی واقعا دشوار خواهد بود. هرچه انرژی بیشتری صرف چیزی کنین، حس مالکیت بیشتری نسبت بهش خواهید داشت. ایدههای تجاری بد، روابط ناسالم، عادتهای مخرب از هر نوعی وقتی جزئی از هویت شما بشن، رها کردنشون سخت خواهد بود. تست ارزان استراتژیهای جدید از این مشکلات جلوگیری میکنه و احتمال دنبال کردن بهترین استراتژی رو، در مقابل استراتژیای که بیشترین هزینه را برایش کردین، افزایش میده.
بازبینی و اصلاح سریع: استراتژیها باید مورد بازبینی و تغییر قرار بگیرن. به سختی میشه یک کارآفرین، خلق کنندهی اثر، و یا هنرمند موفقی رو پیدا کرد که دقیقا همون کاری را انجام بده که از ابتدا انجام میداد. استارباکس قبل از افتتاح فروشگاههای خودش، بیشتر از یک دهه مواد موردنیاز قهوه و دستگاه اسپرسوساز میفروخت. 37Signals به عنوان شرکت طراح وب شروع به کار کرد، و بعد به شرکت نرمافزاری Basecamp تغییر کرد که امروزه بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار داره. نینتندو قبل ازینکه عاشقان بازیهای ویدیویی رو در تمام نقاط جهان مجذوب خودش کنه، کارتهای بازی و جارو برقی تولید میکرد.
خیلی از کارآفرینها فکر میکنن اگه اولین ایدهی تجاریشون شکست بخوره، این یعنی برای اینکار ساخته نشدن. خیلی از هنرمندها فکر میکنن اگه اولین اثر اونها مورد تحسین قرار نگیره، پس حتما مهارت لازم برای این کار رو ندارن. خیلی از آدمها فکر میکنن اگه دو، سه رابطهی اول اونها بد باشه، پس دیگه هیچوقت عاشق نمیشن.
تصور کنین که نیروهای طبیعت به این صورت عمل میکردن. چی میشد اگه مام طبیعت به خودش فقط یک فرصت آفرینش زندگی میداد؟ اونوقت ما صرفا موجوداتی تکسلولی باقی میموندیم. خوشبختانه فرگشت (تکامل) اینطوری عمل نمیکنه. برای میلیونها سال، زندگی خودش رو تنظیم کرده، تکامل پیدا کرده، اصلاح شده، و تکرار شده تا به گسترهی وسیع و متنوع موجودات مختلفی که ساکن سیارهی ما هستن، رسیده. روند طبیعی هیچ چیزی این نیست که توی تلاش اول به همه چیز دست پیدا کنه.
عکاسی تبلیغاتی عکاسی صنعتی تبلیغاتی
عکاسی صنعتی به شاخه ای از عکاسی گفته می شود که وظیفه آن به نمایش گذاشتن دقیق و کامل و باکیفیت محصولات تولید شده می باشد ٬ در این شاخه از عکاسی ،عکاس با استفاده از تجهیزات مناسب و انتخاب نورهای دقیق و کامل تلاش می کند تا حد امکان تصوری با کیفیت و دقیق از محصول را ثبت کند که در آن تمامی خصوصیات ظاهری آن به نمایش گذاشته شود.دیده شدن! عکس مهمترین و موثرترین عنصر تبلیغاتی محسوب می شود.
عکاسی تبلیغاتی و عکاسی صنعتی زبانی عمومی و قابل فهم برای همه اقشار ، از هر طبقه و سن و سال و ملیتی است ، زبانی که نیاز به ترجمه و توضیح ندارد و خود گویای همه چیز است : زبانی صریح و سریع!و به کالای تولیدی را با بهترین شکل به نمایش می گذارد .و زیبایی مجذوب کننده ای را به آن می بخشد و طرفداران زیادی را جذب خود میکند .
عکاس صنعتی وظیفه اش این است که نمای کاملی را از کالا برداشت کرده و جهت ارائه به مشتری یا کارفرما ارائه کند، در این شاخه همانگونه که بیان شد هدف تنها یک چیز است: نمایش کامل و واضح محصول از زوایای مختلف و زیبا . در این میان بعضی از عکاسان صنعتی سعی می کنند با طراحی دکورهای ساده منطبق با کاربردهای کالای مورد عکاسی کمی جنبه کاربردی ترجای دادن منطقی عناصر تجسمی در فضای مورد نظر ، در سطح دو بعدی یا سه بعدی ترکیب بندی یا کمپوزیون می گویند .پس به یاد داشته باشید در عکاسی تبلیغاتی همیشه تفاوتها در ذهن می مانند ، نه برتری ها!اما این تفاوت ها باید چشم نواز باشند نه آزار دهنده .
در این میان بعضی از عکاسان صنعتی سعی می کنند با طراحی دکورهای ساده منطبق با کاربردهای کالای مورد عکاسی کمی جنبه کاربردی تر به عکس داده و عکس را از آن سادگی آزاردهنده عموم عکسهای صنعتی نجات دهد ُ که بعضا بسیار سودمند واقع می شود و جذابیت بصری عکس را دو چندان می کند و گاه با اکمی اغراق و بی تجربگی دکور بر سوژه غلبه می کند و خود را در عکس بیشتر به رخ می کشد ُ که این امر به تجربه یک عکاس صنعتی بر می گردد که تا چه میزان و چگونه دکور پس زمینه را تهیه و اجرا کند که به جذابیت کالا کمک کند ضمن اینکه خود دکور در حاشیه قرار داشته باشد .
عکاسی به عنوان صنعت یعنی نوعی از عکاسی که انسان و تفکر و اندیشه اش هیچ گونه دخل وتصرفی در آن ندارد یا اگر دارد این اندیشه و تفکر صرفا جهت سامان دادن به عکس بر اساس اسلوب و روش های آزموده شده است و بدین منظور که عکس به جهت تکنیک مشکلی نداشته باشد.نوردهی یا نورپردازی درست باشد کادربندی بر اساس معیارهای شناخته شده صحیح باشد واز این قبیل موارد …
بسیاری از عکس هادر شاخه های مختلف عکاسی مثل عکاسی صنعتی تبلیغاتی ،عکاسی خبری ،عکاسی طبیعت ونیز دیگر شاخه ها از این مقوله اند. در این گونه عکاسی عکاس صنعتگری است که می تواند دقیق و زیبا عکاسی کند و بسیاری از ذوق ها این گونه عکس ها را می پسندند و از دیدن آن ها لذت می برند.
برای این گونه عکس ها متخصصان هر رشته تا حدود زیادی می توانند تعاریف یک عکس خوب را بیان کنند.
اما آن جا که عکاسی به عنوان هنر مطرح می شود تعریف دقیق دادن از عکس خوب اگر ناممکن نباشد کار دشواری است.آن جا که عکاسی را همطراز شعر ناب می شناسیم همان قدر که تعریف دادن از شعر مشکل است عکاسی را هم نمی توان توضیح داد.
شانس و موفقیت عکاسان در رشتهی تبلیغاتی بیشتر مربوط به نیروی فکری و کمکی است که باعث دلگرمی و نجات آنها خواهد شد. طراحان هنری، مدیران فروش و گرافیستها نیروی نجات بخش عکاس تبلیغاتی هستند. بیشتر مواقع طراحی دکور- چیدمان وسائل و از همه مهمتر زاویهی دید شیئی مورد نظر را آنها انجام خواهند داد و عکاس وظیفه سنگین و حرفهای نورپردازی، انتخاب فیلم و لنز مناسب را بعهده دارد. در دنیای حرفهای عکاسی تبلیغاتی حداقل چهار نفر در خلق یک اثر شرکت دارند.
عکاسی صنعتی یعنی جایی که عکاسی صرفا صنعت است و حتی چشم انسان هم برای انتخاب لحظه عکاسی دخیل نیست .
1-ماهواره ای که از فضا دقیق ترین تصاویر را به زمین مخابره می کند.در این نوع عکاسی همه چیز طبق فرمول و حساب شده انجام می شود. این جا عکاسی صرفا علم است و صنعت است و البته کاربرد خودش را دارد و بسیار مفید است. یا نوع دیگر آن عکاسی از طریق میکروسکوپ یا تلسکوپ و غیر آن برای مقاصد پژوهشی .
2-جاهای دیگری هم هست که انسان مستقیما در عکاسی دخل و تصرف دارد اما این دخل و تصرف او مانند دخل و تصرف یک صنعتگر در کار صنعتی اش است .مثل دخل و تصرفی که یک تراشکار برای تراشیدن قطعه ای به کار می برد یا کاری که قالیباف پای دار قالی انجام می دهد. در این گونه عکاسی محصولی تولید می شود که مفید است و ارزشمند است و چه بسا زیباست اما یک کار صنعتی انجام شده و عکاس به عنوان یک صنعتگر مطرح است .
عکاسی صنعتی تبلیغاتی یکی از خدماتی ترین رشتههای عکاسی است. در این رشته نه تنها باید حداکثر تسلط به تئوری و تکنیک را داشته باشیم بلکه به بسیاری از وسائل، علاوه بر دوربین احتیاج پیدا خواهیم کرد، از فونهای رنگی تا میزهای مخصوص کار از وسائل جنبی نورپردازیهای پیچیده تا سه پایه و پانتوگرافهای بزرگ و از همه مهمتر استودیوهای عظیم و مملو از وسائل نورپردازی فقط بدرد عکسبرداریهای صنعتی- تبلیغاتی میخورند.
هر گونه عکسی که در خدمت معرفی، تبلیغ و یا فروش تولیدات یا کالائی باشد، عکاسی صنعتی- تبلیغاتی بحساب میاید. یکایک مواد غذائیها، انواع وسائل زندگی، هر نوع مبلمان و ماشین چه با حضور انسان چه بدون مدل در زمره عکس تبلیغاتی است. خطوط تولید، کارخانههای صنعتی و فنی در مراحل و زوایای مختلف عکاسی صنعتی محسوب میشوند. معمولاً این نوع عکاسی یک سفارش دهنده نیز دارد: صاحبان صنایع، ارگانهای دولتی، بخشهای اقتصادی و بازرگانی، روابط عمومیها و سازمانهای تبلیغاتی و در ضمن گرافیستها و طراحان صنعتی- هنری، همه و همه سفارش دهنده و محتاجان و علاقمندان عکاسی صنعتی- تبلیغاتی هستند.
با توجه و دقت میتوان عکاسی تبلیغاتی را آسانتر سر و سامان داد:
در ضمن، عکاسی تبلیغاتی ممکن است همراه با مدل جاندار( انسان یا حیوان ) باشد در این مواقع نه تنها نمیتوان سوژهی اصلی را که یک سوژه تبلیغاتی است فدای جذابتر شدن مدل زنده کرد بلکه بر عکس مدل زنده باید مانند هر وسیله یا تکنیک دیگر نیز در خدمت سوژه اصلی باشد.
هر چه عکاس تبلیغاتی تجربه و اطلاعات بیشتری دربارهی سفارشات حرفهی خود داشته باشد موفقتر و صاحبنام تر خواهد بود. تسلط و در اختیار داشتن وسائل و فضای مورد وم، رمز موفقیت عکاسان صنعتی است.
برای مسلط شدن به عکاسی تبلیغاتی باید تمرینات و درسهای این رشته را در رابطه با ابعاد سوژهی مورد نظر تقسیم بندی کرد. هر دانشجو باید بداند که اگر سوژهی مورد نظر یک فضای شش متری دکور در پس زمینهی خود دارد چه وسائل چه لنز و دوربین و چه نوع چراغهائی لازم است. این یک فکر کودکانه و غیر حرفهای است اگر فکر کنیم میتوان با یک فلاش دستی و دوربین 135 عکس حرفهای انداخت.
دانش و تمرینات ضروری در عکاسی صنعتی تبلیغاتی
1- یاد گیری و کاربرد نور و موارد مصرف هر کدام (اسپات- مستقیم- نرم)
2- کار با مقوای خاکستری 18٪ و یادگیری محاسبهی حرفهای نورپردازیها شناخت کامل کنتراست و هارمونی نور در رابطه با سوژههای تبلیغاتی.
3- شناخت کامل دوربین بزرگ و لنزهای آن در رابطه با نوع سوژه.
4- دانش شناخت فیلمهای موجود- رنگ- کنتراست و ظهور آنها.
5- دقت و توجه کامل، به خواسته و سلیقهی سفارش دهنده و نوع و محل مصرف عکس شما.
6- نوآوری و عدم کپی برداری از نمونههای مشابه با مطالعهی کارهای بقیه عکاسان.
7- تمرین و سعی در گروهی کار کردن با طراحان و گرافیستهای حرفهای صنعتی- تبلیغاتی
فن بیان صحبت در جمع
صحبت در جمع
در این مقاله کشف خواهید کرد که اگر به گونه ای مناسب آموزش ببینید ، صحبت در جمع مهارتی دشوار نیست .
لابد می گویید من کسب وکاری ندارم که در آن مجبور باشم زیاد حرف بزنم.
در هر صورت باید بدانید اگر در نیروی کار هستید، گاهی باید به عنوان سخنران عمل کنید.
در ادامه فهرستی از مشاغلی که درآن ها مهارت های ارتباط کلامی اهمیت ویژه ای دارند بیان می شود:
مسیول حراج، رهبر، گزارشگر، کتابدار، مدیر، ، پزشک، خبرنگار، مددکار اجتماعی ، کارمند، مفسر، معلم، مسئول پذیرش، کارمند فروش، مدیر فروش، راهنمای سفر، مهندس و…
باید گفت سخنرانی در جمع بخش اجتناب نا پذیری از زندگی است.
پس با اعتماد به نفس صحبت کردن در جمع را یاد بگیرید.
چند بهانه ای که افراد برای اجتناب از صحبت در جمع می آورند.
۱) من مطلبی برای گفتن ندارم:
حرفی برای گفتن ندارید ؟
متأسفم ، این بهانه کارساز نیست. همه مطلبی برای گفتن دارند. در واقع همه مطالب زیادی برای گفتن دارند.
۲) من از خودم جلوی دوستان ، اعضای خانواده ، اعضای جامعه ، یا همکاران یک احمق خواهم ساخت:
این گونه فکر نکنید، دیگران به شما بابت شجاعت تان برای صحبت در جمع احترام خواهند گذاشت. پس روی این بهانه هم خط بکشید.
۳) من مضطرب هستم که در نظر دیگران چگونه جلوه می کنم:
هرچند ظاهر شما در چگونگی دریافت پیام شما از جانب مخاطبان تأثیر دارد،
به خاطر داشته باشید که مخاطبان فقط برای شنیدن حرف های شما آنجا هستند، نه برای قضاوت در مورد ظاهر فردی تان.
شما در خواهید یافت که وقتی سخنرانی تان خوب باشد، هرچیز دیگری سر جای خود قرار می گیرد.
امابرای اطمینان بیشتر ظاهری معقول و آراسته داشته باشید.
۴) من خیلی عصبی هستم_ از ترس خواهم مرد:
اگر بابت صحبت در جمع کمی عصبی نباشید، به احتمال زیاد انسان نیستید.
اما من پس از جست وجوی سوابق سخنرانی، به طور قطع فهمیدم که هیچ کس تا به حال به دلیل ترس از سخنرانی در جمع نمرده است.
شما با یادگیری اینکه ترستان به جای اینکه بر ضد شما عمل کند ، برای تان کارساز باشد می توانید راحت باشید.
۵) آنچه را باید بگویم فراموش خواهم کرد:
رفع این مشکل آسان است.
برای به خاطر سپردن آنچه می خواهید بگویید ، متن سخنرانی تان را بنویسید و تمرین کنید.
چرا برای سخنرانی در جمع احساس اضطراب می کنیم:
حتی ماهرترین سخنران ها هم قبل از یک سخنرانی مهم با موارد اعصاب خرد کن مبارزه می کنند.
آنچه در عمل باعث این احساس عصبی بودن و اضطراب می شود ، بالا رفتن ناگهانی میزان هورمون آدرنالین یا به اصطلاح عارضه ی جنگ یا گریز است.
وقتی با موقعیتی تهدید آمیز مواجه می شویم ، مانند زمانی که خودرویی با سرعت به طرفمان می آید،
این آدرنالین واکنش های فیزیولوژیکی ما را تحریک می کند تا ما فرصت بیشتری برای دفاع از خودمان یا فرار داشته باشیم.
هجوم آدرنالین شیوه ی طبیعت برای کمک به ما در نجات خودمان است.
به عنوان سخنران ، می توانید از آدرنالین به سود خودتان استفاده کنید.
وقتی من به اهمیت افزایش توانای ام در صحبت کردن در جمع پی بردم، به آموزش رسمی روی آوردم.
این واقعیت که شما در حال خواندن این مقاله هستیدنشان می دهد که به همان نتیجه گیری من رسیده اید.
سخنران های قدرتمند ساخته می شوند، متولد نمی شوند.
سخنرانی در جمع می تواند در ارتقای سازمانتان مؤثر باشد.
به عنوان ابزار بازاریابی، صحبت در جمع یکی از بهترین شیوه های جذب مشتریان جدید و کسب شهرت بین افرادی است که می توانند به شما رجوع کنند.
سخنرانی نقشی همه جانبه در زندگی ما دارد.
بدون واژه ها و قدرت بیان آن ها ، انجام مؤثر کارهای روزمره بسیار مشکل است.
خوب صحبت کردن در توانایی ما برای درخواست کار، برنامه ریزی یا گذراندن سفر، بحث کردن برای ارتقا ، یا حتی به طور کلی بحث و استدلال ، تأثیر می گذارد.
این که بدانیم چگونه مؤثر صحبت کنیم ، به ما کمک می کند به پزشکمان بگوییم کجای بدنمان درد می کند ، با دوست یا همکارمان شام بخوریم و شغلی را انتخاب کنیم.
مهم نیست چه شغلی دارید ، موفقیت شما تا اندازه ای به توانایی تان در خوب صحبت کردن بستگی دارد.
سخنرانی در جمع در تمام حوزه های ارتباطات تأثیر می گذارد.
اما افراد بسیاری اصرار دارند سخنرانی در جمع رااز صحبت کردن نفر به نفر تفکیک کنند.
آن ها تصور می کنند سخنرانی در جمع رسمی است در حالی که صحبت کردن نفر به نفر غیر رسمی و راحت است.
در برخی شرایط، ممکن است چنین باشد اما سخنران های به راستی کارآمد هر وقت ارتباط کلامی داشته باشند، قدرت کلامشان را به کار می گیرند.
ده ویژگی لازم برای سخنران خوب بودن:
۱) دانش و آگاهی:
مطالعه به شما کمک میکند اطلاعاتی برای موفقیت آمیز ساختن سخنرانی تان جمع آوری کنید.
۲) آماده سازی:
هیچ جایگزینی برای انجام تکالیف وجود ندارد.
هر چه در پشت صحنه کار بیشتری انجام بدهید، بیشتر متقاعد خواهید شد که سخنرانی تان خوب است.
و همین طور هم خواهد بود.
در مورد سخنرانی تان کار کنید تا سخنرانی تان سرگرم کننده، حایز اهمیت و پر معنا بشود.
۳) زبان:
سخنران های قدرتمند ماهرانه از زبان استفاده می کنند.
انتخاب کلمات سخنران می تواند بین سخنرانی خوب یا سخنرانی عالی تفاوتی فاحش ایجاد کند.
۴) پیام:
با شناخت درست مخاطبان خود می توانید پیام سخنرانی خود را به خوبی انتقال دهید.
پیام سخنرانی شما میتواند:
راه اندازی فعالیتی موفق، ایجاد اعتبار،روشن کردن موضوعات، ایجاد پیوند، ترغیب کارمندان، تعیین موقعیت خودتان، آرام کردن افراد آشفته، حمایت کردن، جلب توجه به خدمات جدید، کمک به شما در کسب درآمد، معروف کردن شماو موارد دیگر باشد.
۵) اعتماد به نفس:
وقار و متانت خود را در آنچه باید بگویید و توانایی تان را در خوب بیان کردن آن نشان بدهید.
اجازه ندهید مخاطبان شما را به شک بیندازند.
تحت هیچ شرایطی نباید سخنرانی تان را با این جمله شروع کنید:
من سخنران نیستم ، پس شما باید کمی مرا تحمل کنید.
۶) شور و شوق:
سخنران های کار آمد شور و شوقی دارند که به آن ها کمک می کند با مخاطبان تماس برقرار کنند.
سخنران های قدرتمند حتی اگر خسته باشند، برای الهام بخشیدن به مخاطبان خود انرژی پخش می کنند.
آن ها شور واشتیاقشان را درباره ی موضوع، با کلمات، حرکات و زبان بدنشان منتقل می کنند.
۷) مهارت های گوش دادن:
صحبت کردن فرآیندی دو طرفه است که نه تنها متضمن برقراری تماس با مخاطبان ، بلکه متضمن دریافت بازخورد از آنان نیز هست.
سخنران خوب بودن کافی نیست ، شما باید شنونده ای خوب هم باشید.
۸) درک از خود:
به شیوه ی نگرش شما به خودتان اشاره دارد.
مجموعه ای به نسبت ثابت از برچسب ها است که تعیین می کند شما چه برداشتی از خودتان دارید.
۹) شرافت:
ارسطو در فن خطابه نوشته است که سخنرانان به چیزی بیش از لغات فراوان و قدرت انتخاب کلمات درست برای مواقع مختلف نیاز دارند.
آن ها بیش از هوش و خویشتنداری و تعادل ، به چیز دیگری هم نیاز دارند.
آن ها حتی به چیزی بیش از به روز بودن اطلاعات نیاز دارند، هرچند این ویژگی ها و دستاوردها مفید هستند.ارسطو عنوان کرده است که سخنران خوب در رأس همه چیز باید انسانی خوب باشد.
اگر می خواهید گروهی از مردم نظریات شما را بپذیرند ، باید مورد اعتماد واحترام باشید.
۱۰) صداقت:
سخنران های کار آمد به آنچه می گویند باور دارند.
آن ها باور پیامشان را برای مخاطبان هم آسان می سازند.
توانایی واضح و مؤثر صحبت کردن، راه را در هر گام از زندگی هموار می کند، از مصاحبه های شغلی گرفته تا کار کردن به عنوان رییس شرکتی موفق.
تاثیر فن بیان در روابط اجتماعی
نوشته شده توسط: تحریریه ثروت آفرینان
در شاخه : مذاکره
فن بیان
صحبت در یک جمع، چه آشنا و چه غریبه برای اکثریت آدم ها کار سختی است. اگر قصد موفق شدن را دارید باید توانایی صحبت در جمع را داشته باشید. در اینجا اجتماع بیش از دو نفر تا صد نفر به بالا منظور است.
همه ما بدون شک در موقعیت هایی قرار گرفته ایم که باید در حضور کسی صحبت می کردیم. این صحبت ها چه شخصی و چه کاری امکان این را دارد که تغییر در زندگی آینده ما را رقم بزند. یادگیری و تسلط به اصول فن بیان یا سخنوری در این قرن یکی از مومات به حساب می آید.
توانایی صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن با دیگران را فن بیان می گویند. اگر این مهارت را تقویت کنید بی شک روابط اجتماعی شما پیروزتر خواهد بود. با تقویت این مهارت اعتماد به نفس خودتان را افزایش خواهید داد.
تقویت فن بیان
در زمان صحبت کردن اصل مهم، رساندن پیام به مخاطب است. از زمان انسان های اولیه فن بیان وجود داشته است. این مهارت از زمانی که انسان به توانایی حرف زدن دست پیدا کرد احساس شده است.
آماده شدن برای روز هایی که باید از فن بیان برای پیش برد اهدافمان استفاده کنیم خیلی دور نیست. باید برای چنین روزهایی آماده بود و آماده شد.
چگونه می توان
هر سرعتی که در صحبت کردن دارید باید و حتما واضح صحبت کنید. وضوح کلام باید در حدی باشد که مخاطب صدای شما را بشنود. برای این اتفاق اول تلفظ درست کلمات را تمرین کنید. وضوح در ادای کلمات رمز موفقیت شما در زمان صحبت کردن است. برای اینکه وضوح کلام شما بیشتر باشد باید سرعت کلام خودتان را هر چقدر که امکان دارد کم کنید.
بدون شک تا به حال با کسانی صحبت کرده اید که صدای گوش نوازی نداشته اند. حتی اگر موضوع صحبت برای شما جذاب باشد چون گوینده لحن خوبی را ندارد به حرف هایش نمی توانید گوش دهید. در قدم اول باید برای بهبود کیفیت بیانتان، لحن و صدایتان را خوب کنید.
به خودت اعتماد کن
اعتماد به نفس نداشتن صدمه بزرگی وارد می کند. نبود اعتماد به نفس و اندکی تردید سبب می شود کسی به صحبت های شما گوش نکند. نبود اعتماد به نفس موقع صحبت کردن در لحن شما کاملا مشهود خواهد بود. به خودتان اعتماد داشته باشید. به حرفی که از دهان شما خارج می شود هم اعتماد کنید.
شما هم می توانید فن بیان خود را تقویت کنید.در سمینار فنون مذاکره به شما آیین سخنوری را می آموزیم
خودخواهی ممنوع
رفت و آمد با کسانی که از شما بهتر و موفق تر هستند باعث بهتر شدن شما می شود.
از همجواری با این افراد درس های زیادی را می آموزید. یادگیری این درس ها شاید در هیچ کلاس درسی به شما داده نخواهد شد. اگر آدم خودخواهی نباشید بهتر می توانید از دیگران یاد بگیرید. استفاده از تجربیات دیگران ممکن است سخت باشد اما بدون شک به شما کمک شایانی خواهد کرد
فی البداهه صحبت کن
در یک جمع در مورد موضوعات مختلف صحبت کنید. حتما نباید موضوعی که می خواهید درباره آن صحبت کنید را از قبل به آن فکر کرده باشید. در ابتدای صحبت از اشتباه نترسید. نگران قضاوت دیگران نباشید. قضاوت دیگران نباید جلوی حرکت شما را بگیرد. با تمرین می توانید مطالب کاملی را بیان کنید.
عجول نباش
زمان صحبت کردن عجول نباشید. به خود فرصت دهید تا کلمات مناسبی را بیان کنید. هیچ وقت نگران به پایان رساندن صحبت خود نباشید. شمرده صحبت کردن باعث می شود که شنونده درک بهتری از گفته های شما داشته باشند. با شمرده صحبت کردن اعتماد به نفس شما در لحنتان کاملا مشخص خواهد شد. به خود فرصت بدهید.
کامل نباش
قرار نیست ما همیشه کامل باشیم. همیشه نباید در همه چیز بهترین بود. اغلب انسان ها به این دلیل در جمع صحبت نمی کنند چون از این ترس دارند که مورد تمسخر واقع شوند. اگر شما در همه زمینه ها تخصص نداشته باشید هیچ اشکالی ندارد در واقع شما نباید و نمی توانید در همه زمینه ها متخصص باشید.
راه فرار
ضرب المثل کم گوی و گزیده گوی را همه ما شنیدیم. کسانی که این ضرب المثل را سرلوحه خود قرار داده اند آدم های ترسویی هستند. این یعنی فرار کردن و ناتوان بودن در صحبت کردن. دید خود را نسبت به صحبت کردن تغییر دهید. برای صحبت کردن احترام قائل شوید و سعی کنید این مهارت را در خود تقویت کنید.
صدا پیشه ها هم تمرین می کنند
برای تقویت این مهارت باید تمرین کنید. بهترین صداپیشه ها هم برای اینکه در این فن متخصص شوند تمرین می کنند. برای به دست آوردن این مهارت زمان لازم است. تمرین باعث از بین رفتن کمبودها می شود.
متکلم وحده نباش
اکثریت دوست دارند زمان زیادی را صرف صحبت کردن کنند و خود به تنهایی گویند باشند. اگر می خواهید با فن بیان همه را شیفته خود و کلام خود کنید نباید متکلم وحده باشید. این کار شما حوصله شنونده را سر می برد. سعی کنید با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید. گفت و گوی دو نفره نتیجه بهتری دارد.
چگونه سرعت مطالعه را افزایش دهیم
بلندخواندن را متوقف کنید
شاید بلند خواندن یا زیر لب خواندن به شما در به خاطر سپردن مفاهیم کمک کند اما این عادت یک مانع بزرگ برای سرعت بخشیدن است.در این جا چند روش برای به حداقل رساندن این عادت آورده شده است:
1 در هنگام خواندن آدامس بجوید این باعث میشود عضلات دهان مورد استفاده قرار بگیرند و کمتر درگیر صحبت شوید.
2اگر لب های خود را هنگام خواندن حرکت میدهید انگشت خود را مقابل آنها نگه دارید.
حرکت بازگشتی چشم
هنگام خواندن چشمان شما اغلب به کلمات قبلی برمیگردد. بیشتر اوقات این کار به درک بیشتر شما از مطلب کمکی نمیکند پس بهتر است بلافاصله بعد از خواندن هر کلمه روی آن یک کارت قرار دهید تا به خودتان آموزش دهید که بیش از حد از این عادت استفاده نکنید.همچنین گاهی این بازگشت زمانی اتفاق می افتد که شما نتوانسته این مطلب را به خوبی درک کنید شاید نیاز باشد کمی سرعت خود را کم کنید.
به حرکات چشم توجه کنید
در حین خواندن چشمان شما خیلی سریع حرکت میکند و روی برخی کلمات توقف میکند و برخی دیگر را رد میکند. شما فقط زمانی که چشمتان متوقف شده است میتوانید بخوانید .اگر یاد بگیرید که در هر خط حرکات چشم کم تری انجام دهید سرعت خواندن شما افزایش پیدا میکند
چشمان خود را عادت دهید تا حرکات کمتری انجام دهد
مغز شما به طور معمول بر اساس اینکه کلمات بعدی تاچه اندازه آشنا هستند تصمیم میگیرد حرکت کندمیتوانید چشمان خود را عادت دهید تا به جاهای خاصی در صحفه بروید و سرعت خواندن خود را افزایش دهید.برای اینکار تمرین زیربه شما کمک میکند:یک عدد کارت را روی یک متن قرار دهید xرا بر روی اولین کلمه بنویسید x دیگری را در همان خط روی کلمه سوم برای درک بهتر بنویسید. X دیگری در کلمه پنجم یا هفتم قرار دهید تا نکته اصلی جمله را پوشش دهد . x های بیشتری را در همان فاصله ها قرار دهید تا به انتهای جمله برسید . حال با حرکت این کارت به سرعت مطالعه کنید و سعی کنید فقط چشمانتان را زیر هر x متمرکز کنید.
سرعت بیشتری از آنچه میفهمید را تنظیم کنید.
بسیاری از برنامه ها ادعا میکنند که شما میتوانید سرعت خواندن خود را با افزایش سرعت واکنش افزایش دهید با این روش آن قدر تمرین میکنید تا مغز شما موفق شود اما این مورد به طور کامل مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطمئنا سرعت حرکت شما را در متن افزایش میدهد اما ممکن است در فهمیدن و درک متن دچار مشکل شوید. برای خواندن با سرعت زیاد این تمرین را امتحان کنید:یک مداد را در امتداد متن حرکت دهید این کار را طوری انجام دهید که با سرعت آرام گفتن " یک هزار" زمانی که به انتهای خط میرسید تمام کنید.2 دقیقه وقت صرف خواندن با سرعت مداد کنید حتی اگر نمیتوانید چیزی را بفهمید بر روی متن متمرکز شوید سپس برای یک دقیقه استراحت کنید سپس سریع تر بروید هر بار میگویید "یک هزار " 3 دقیقه با سرعت قلم بخوانید
نرم افزار RSVP را امتحان کنید
اگر نمیتوانید با تکنیک های بالا به هدف خود برسید این نرم افزار را امتحان کنید . در این برنامه به طور همزمان هنگام خواندن متن یک کلمه چشمک می زند. میتوانید سرعت خواندن را آن طور که دوست دارید تنظیم کنید . هر چند که اگر آن را خیلی زیاد کنید نمیتوانید درصد زیادی از کلمات را به خاطر بسپارید.سرعت زیاد برای به دست آوردن خلاصه سریع یک مقاله خبری مفید باشد اما برای مطالعه مفید نیست.
برای خواندن خود زمان تعیین کنید
پیشرفت خود را روزانه یا هنگام انجام دادن تمرین یادداشت کنید.تلاش کنید تا بهترین و بیشترین سرعت خود را ثبت کنید. این کار باعث انگیزه بیشتر شما نیز میشود.تعداد کلمات را در یک صحفه بشمارید یا تعداد آنها را در یک خط بشمارید و با تعداد خطوط در صحفه ضرب کنید . یک تایمر به مدت 10 دقیقه تنظیم کنید و ببینید که در آن زمان چقدر میتوانید بخوانید تعداد صفحاتی را که میخوانید با تعداد کلمات خود را در هر دقیقه دریافت کنید.میتوانید از " تست سرعت خواندن آنلاین " استفاده کنید. اما احتمالا با سرعتی متفاوت از صحفه چاپی روی صفحه نمایش خواهید خواند
اهداف خود را تعیین کنید
اگر روزانه یک یا چند تا از این تمرینات را تکرار کنید سرعت خواندن شما بهبود می یابد. بسیاری از افراد بعد از گذشت چند هفته می توانند سرعت خواندن خود را دو برابر کنند. نقاط عطف خود را برای ایجاد انگیزه در تمرین خود تنظیم کنید200-250 کلمه در دقیقه سرعت خواندن مورد انتظار برای کسی است که 12 سال سن دارد.300 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانش آموز متوسط است.450 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانشجو برای درک کامل متن است600-700 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانشجو در حال اسکن برای پیدا کردن یک کلمه است.و سرعت 1000 کلمه در دقیقه و بالاتر به سطح خوانندگان رقابتی میرسید که این سرعت معمولا به تکنیک های افراطی احتیاج دارد .اکثر مردم با این سرعت نمیتوانند چیز های زیادی را به خاطر بسپارند.
ویژگی های مدیران خلاق و کار آفرین:
وظایف مدیران خلاق از چند زاویه قابل تامل و بررسی است.وظایف مدیران خلاق
از نظر ایجاد شرایط،رشد و توسعه خلاقیت مورد نظر است که به اختصار مورد
بررسی است.مدیران کارآفرین به دنبال نوآوری و تغییرات جدید هستند.لذا چنانچه
شرایط را تدابیر ایجاد وضع موجود فعالیت ها سزمان و مدیریت سازمان ها است،که
برخی از مهمترین مصادیق آن را اشاره می نماییم.
1.کمک به تغییر و تحول ارزشها و هنجارهای نامناسب و نامساعد در کار و تولیو.زیرا
ایجاد فرصت کار و تلاش نیازمند اصلاح مقررات،نگرش ها،و محدودیتهای دست و
پاگیر که مدیران خلاق از عهده آن بر میآیند ضروری است
2.ریسک پذیری و تحمل ابهام .آنها از شکست خوردن نمیترسند و با قبول یک خطر
به دنبال باز کردن فضای کار و رقابت جدید میروند یعنی قبول ابهامی که پیش بینی
پذیر نیست
3.استفاده درست از خلاقیت خود و دیگران. مدیران خلاق وکارافرین از این ویژگی در
خود و کارکنان به نحو درست و مناسب استفادخ میکنند
4.هماهنگ با شرایط و واقعیت ها مدیران خلاق و کارآفرین باتوجه به سرمایه،منابع
انسانی،تجربه و شواهد علمی ولی هماهنگ با شرایط و واقعیت های کار اقدام
میکنند
5.توجه به اینده و شکار فرصتهای طلایی مدیران خلاق و کارآفرین به اینده توجه
دارند و خود کارکنان را به شکار فرصتهای طلایی ترغیب میکنند آنها در به نتیجه
رساندن فرصتها و طرح های ابتکاری حوصله و تحمل فراوانی دارند و با علاقه به
پیگیری آنها می پردازند
6.تصمیم گیرندگان مستقل مدیران خلاق و کارآفرین خود تصمیم گیرنده هستند و
کمتر تحت تاثیر القایات دیگران اند.انها متکی به نفس و دارای روحیهای کاملا
مستقل هستند به عبارت دیگر اراده قوی از آنان شخصیتی میسازد که میتوانند در
برابر ناملایمات مقاومت کنند.اغاز تصمیمات همراه با ریسک و پذیرش طرح های نو
نیازمند استقلال در اندیشه و عمل است.
7.رشد دهندگی،علاقه مندی و بهرهوری.مدیران خلاق و کارآفرین به شکفا سازی
استعدادهای کارکنان توجه میکنند.مناسب سازی نوع کار با علایق و تخصص
کارکنان فراهم آوردن فرصت برای تلاش و انجام کار مورد علاقه آنها،تشویق آنان به
ارایه طرح های نو و قدردانی بجا و کافی از زحماتشان به افزایش بازده کاری کمک
می کنند.
وظایف مدیران خلاق:
مدیران باید بدانند که سازمان آنها مجموعه زنده انسانی است که در تعامل با ابزار
و تجهیزات و مواد میباشد،آنها باید در جهت انطباق و رشد در محیط وبهبود توانایی
یادگیری خود و دیگر عناصر انسانی سازمان تحریک کننده و انتخابگر باشد
واکنشهای انطباقی را در پبیکره سازمان تقویت کنند تا استعداد و توانایی نوآوری را
بهبود دهند.در این صورت مدیران می توانند یادگیری نوآوری را ترویج
دهند.لذا مدیران جهت پرورش افراد خلاق و آموزش آنان،موارد زیر را باید امکان پذیر
سازند:
1.تحمل مخاطره.کارکنان باید تشویق شوند که بدون ترس از پیامدهای ارایه و
اجرای یک برنامه آن را تجربه نموده و اشتباهات را به عنوان فرصت های یادگیری به
شمار آورند
2.کاهش کنترل بیرونی.قوانین،مقررات و خطمشی ها و کنترل های مشابه باید به
حداقل کاهش یابد
3.کاهش تقسیم کار:از افراط در تقسیم کار پرهی شود تا محدودنگر گشته و
وسعت دید را افزایش دهد
4.قبول ابهام:در تاکید بر شفاف ساختن،عینی بودنریالمشخص بودن در فرایند
خلاقیت،پرهیز گردد تا محدوده خلاقیت کاهش نیابد
5.تحمل راههای غیر عملی:از جوابهای غیر عملی که ممکن است نابخردانه
باشد،باید تحمل نمود شاید برخی از راه حل ها در مواقعی منجر به خلاقیت شود
6.تحمل تضاد:تنوع آرا باید تشویق شود گرچه هماهنگی و توافق بین افراد و
واحدها همیشه به علکرد موفق منجر نمیشود
7.تمرکز بر نتایج تا ایزارها:هدفها باید واضح باشد و افراد باید تشویق شوند که راه
کارهای متعدد رسیدن آنها را در نظر بگیرندوتمرکز بر نتایج باعث ارایه پیشنهاد و
چندین جواب صحیح برای هر مساله معین می شود
8.ارتباطات همه جانبه:ارتباطات باید به طور افقی،عمودی و مورب جریان پیدا
کند.جریان آزاد ارتباطات باروری نظریات راآسان می کند
9.ایجاد نظام مشارکت جو:وقتی که کارکنان بدانند در صورت ارایه نظر مورد حمایت
و تشوی مدیر قرار میگیرند پیوسته به تفکر و خلاقیت می پردازند اما اگر مدیران به
افکار و نظرات نهایی بی اعتنایی کنند شخصیت انسانی افراد را می شکنند و
ابتکار را می خشکانند
11 .گسترش گروههای کار:در جلسه های گروهی،مسایل از جوانب مختلف مورد
بررسی قرار میگیرند و افراد تلاش می کنند نظرات کارسازتری را ارایه دهند
.
ده طریق افزایش خلاقیت در مدیریت:
پروفسور))جان آرش مرهورن((در کتاب مدیریتو رفتار سازمانی ده طریق افزایش
خلاقیت را چنین مطرح می سازد:
1.بیش از یک پاسخ))درست((یا بیش از یک))بهترین((راه را جستجو کنید
2.از منطقی بودن بیش از حد بپرهیزید.بگذارید فکرتان آزادانه سیر کند
3.با قواعد چالش داشته باشید.بپرسید چرا:به وضع موجود راضی نشوید
4.سوال))اگر این طور شود چه خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟؟((را مطرح کنید
5.بگذارید ابهام بخ شکما کمک کند و بگذارید دیگران چیزها را طور دیگری ببینند
6.از خطا کردن نهراسید،بگذارید آزمون و خطا راهی به سوی موفقیت باشد
7.برای تجربه کردن و تفریح وقت بگذاریدوبگذارید آنها راهی برای کشفیات باشد
8.به بیرون از تخصصتان نگاه کنید تا سایر نرات و دیدگاهها را در یابید
9.از عدم همرنگ شدن حمایت کنیدوبگذارید تفاوت ها وجود داشته باشند
11 .به خلاقیت خودتان و دیگران باور داشته باشیدوبگذارید خلاقیت به خود
شکوفایی شما کمک کند
این مقاله در قالب یک پژوهش کتابخانهای دلائل نقش هوش هیجانی در فرایند
کارآفرینی را جمعآوری و بررسی کردهاست. بر همین اساس ۵۲ دلیل برای اثبات
وم توجه به هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی و ویژگیهای کارآفرین ذکر شده که
عبارتند از : ۱ ) کارآفرینی منبع تضاد هیجانی است . ۵ ) کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد . ۳ ) ریسک پذیری از جمله ضرورتهای کارآفرینی است . ۴ ) کارآفرین بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی تعادل ایجاد میکند . ۲ ) انگیزه های کارآفرینانه عموما ماهیت عاطفی دارند . ۶ ) توان تحمل شکست و ناکامی دارد . ۷ ) کارآفرین خلاق است . ۸ ) از قابلی تهای رهبری برخوردار است . ۹ ) میتواند ابهامات را تحمل کند . ۱۱ ) از درک شهودی برخوردار است . ۱۱ ) امیدوار است . ۱۵ ) خوشبین است . ۱۳ ) در کار غرق میشود . ۱۴ ) خود انگیز است . ۱۲ ) مایل است وضعیت موجود را تغییر دهد . ۱۶ ) لذتها وکامیابیها را برای بدست اوردن لذتها و کامیابیهای بالاتر به تعویق
میاندازد . ۱۷ ) قادر است میان اضداد وحدت ایجاد کند . ۱۸ ) صادق است . ۱۹ ) در کار قاطع است . ۵۱ ) توانایی تفویض اختیار و مسئولیت را دارد . ۵۱ ) انگیزه پیشرفت در او بالاست . ۵۵ ) مسئولیتپذیر است . ۵۳ ) انعطاف پذیری دارد . ۵۴ ) خوداگاه است . ۵۲ ) بخود عشق میورزد . ● مقدمه
هوش هیجانی داستانی نگفته در پس پدیده کارآفرینی است )کروس،تراواگلون(.
مک کله لند، فرآیند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه و یک شیوه زندگی تعبیر
مینماید به طوری که خلاقیت و نواوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی،
مخاطرهپذیری، ایندهنگری، ارزش افرینی، ارمانگرایی، فرصتگرایی، نیاز به
پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کار افرینانه میباشد. در این
زندگی شکست مفهومی نداشته و بعنوان پله ای برای بالا رفتن، موقعیتی برای
آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد و واقعه ای که هنوز
فواید آن تبدیل به سود نشده شناخته میشود )صمد اقایی، ۱۳۷۷ (. خصوصیاتی
همچون جستجو به دنبال فرصتها، به جان خریدن خطرات، و اصرار در تحقق ایدهها
در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل میدهند که کارآفرینان را به تصویر میکشد
)دانلد اف، ریچارد ام. ترجمه عامل محرابی، ۱۳۸۳ (. در این دیدگاه کارآفرینان عبارتند
از: افرادی که مهارتهای عاطفیشان به خوبی رشد یافته، از زندگی خویش
خرسندند، کارآمد بوده و عاداتی فکریشان از انها افرادی مولد و کارآمد میسازد؛
افرادی که نمیتوانند بر زندگی عاطفی خودتسلط داشته باشند، درگیرشان در
کشمکشهای درونی مانع تمرکز و تفکر روشن در کار میشود )گلمن،ترجمه
) پارسا، ۱۳۸۵ . هوش هیجانی به عنوان عاملی مهم برای موفقیت در محل کار شناخته شده
است. کارآفرینان کسانی هستند که در محل کار خود فراتر از هنجار و عرف
) میدرخشند و در کار از دیگران پیشی میگیرند )تراواگلون، ۵۱۱۳ . ● مبانی نظری
بار- اون- هوش هیجانی را مجموعهای از توانایی های غیر شناختی، توانش ها و
مهارتهایی تعریف کرده است که بر توانایی رویارویی موفقیت امیز با خواسته ها،
مقتضیات و فشارهای محیطی تاثیر می گذارد )به نقل ازسیاروچی
) وهمکاران،ترجمه نوری ونصیری، ۱۳۸۳ . وی سینگر- هوش هیجانی را هوش به کارگیری عاطفه و احساس در جهت هدایت
رفتار، افکار، ارتباط موثر با همکاران، سرپرستان، مشتریان و استفاده از زمان در
چگونگی انجام دادن کار برای ارتقای نتایج تعریف می کند )وی سینگر، ۵۱۱۱ / نقل
) از خائف الهی،دوستار، ۱۳۸۵ . ● مولفه های هوش هیجانی بر اساس دیدگاه بار- اون : ۱ ) خود اگاهی هیجانی
۵ ) جرات ورزی
۳ ) عزت نفس
۴ ) خود شکوفایی
۲ ) استقلال
۶ ) همدلی
۷ ) روابط میان فردی
۸ ) مسئولیت پذیری اجتماعی
۹ ) حل مساله
۱۱ ) واقعیت سنجی
۱۱ ) انعطاف پذیری
۱۵ ) تحمل تنش
۱۳ ) کنترل تکانه
۱۴ ) خوش بینی
۱۲ ) نشاط
● دلائل ضرورت توجه به هوش هیجانی در فرایندکارآفرینی
۱ ) کارآفرینی منبع تضاد هیجانی است : برای کارآفرین که فعالیت اقتصادی منحصر به فرد خود را در عمل اغاز میکند، این
تجربه مملو از اشتیاق، عجز و ناکامی، اضطراب و کار سخت است )هیسرچ و
پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، ۱۳۸۳ (. از آنچه در بالا ذکر شده می توان
دریافت که کارآفریندر طول فرایند کارآفرینی با تضادها ی هیجانی فراوانی روبرو می
شود،از یک سو اشتیاق و از سوی دیگر عجز و ناکامی و اضطراب.پس چنانچه از
لحاظ خوداگاهی هیجانی قوی نباشد نمیتواند منابع اشتیاق و یا عجز ناکامی را
شناسایی نماید و در نتیجه احتمال موفقیت او بسیار کم می شود. از سوی دیگر
فردی که از خودآگاهی هیجانی بالایی برخوردار باشد با شناسایی منابع اشتیاق و
تجزیه و تحلیل عوامل،از این نیرو همانند یک عاملی جلو برنده استفاده کرده،منابع
اضطراب و ناکامی را از قبل شناسایی و با برنامه ریزی نقش این عوامل را کاهش
می دهد . ۵ ) کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد : الف( حمایتهای معنوی و روحی
برای هر کارآفرین لازم است تا پشتیبانی روحی متشکل از خانواده و دوستان
داشته باشد. اغلب کارآفرینان اذعان دارند که همسران شان قوی ترین پشتیبان
آنها بوده و امکان صرف زمان بیشتربر فعالیت های کارآفرینانه جدیدشان فراهم
آوردهاند. دوستان نیز در شبکه پشتیبانی روحی نقش کلیدی دارند ) هیسرچ و
) پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، ۱۳۸۳ . ب( حمایتهای تخصصی
کارآفرین در آغاز فعالیت کارآفرینانه نوپای خود علاوه بر تشویق های روحی به
راهنمایی و م نیز نیاز دارد. ممکن است یک استاد، همکاری در یک موسسه
تجاری یابرخی ازاشنایان این راهنمایی را بر عهده گیرندکه مجموعا شبکه
پشتیبانی تخصصی را تشکیل می دهند. )هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و
) تقی یاری، ۱۳۸۳ . ج( حمایت شبکه غیر رسمی
شاهراه جلب حمایت دیگران عواطف است و از کانال عواطف است که می توان نظر
دیگران را با رضایت خاطر به همکاری جلب نمود.این امر مستم درک وهمدلی
بالایی است.چنانچه فردی از عواطف خود اگاه نباشد چه بسا عواطفش خود تبدیل
به مانع بزرگی برای دستیابی به اهداف شوند.) رابرت کلی و ژانت کاپلان( برای
شناخت عامل متمایزکننده افراد مولد وکسانی که فقط درسطح متوسط کار
میکنند،از مدیران و کارکنان خواستند از ۱۱ تا ۱۲ درصد مهندسانی را که مانند
ستاره در محیط کار برجسته بودند معرفی کنند. پس از انجام مصاحبههای دقیق و
» ستارگان مفصل تفاوتهایی اساسی در راهبردهای درونی و میان فردیای که
از ان طریق کارشان را پیش میبردند، ظاهر شد. یکی از مهمترین تفاوتها توانایی
ایجاد رابطهای صمیمانه با شبکهای از افراد صاحبنظر بود. کارهای افراد برجسته
به این دلیل راحتتر پیش میرود که آنان وقت خود را صرف برقراری ارتباط صحیح با
افرادی میکنند که ممکن است بتوانند در شرایط سخت به عنوان بخشی از یک
گروه غیر رسمی که سریعا در دسترس خواهند بود،برای حل مشکل یا رفع بحران
از انها استفاده کنند. وجود شبکههای غیررسمی برای حل مشکلات غیرمنتظره
تشکیلات ضروری است. تحقیقی که دربارهاین شبکهها انجام شد نشان میدهد
رسمی برای رویارویی آسان با مشکلات قابل پیشبینی به وجود آمدهاند. اما در
هنگام رویارویی با مشکلات غیرمنتظره اغلب تشکیلات غیررسمی به کار میآیند.
شبکه پیچیدهای ازپیوندهای اجتماعی درمواردی که همکاران با یکدیگرتماس برقرار
میکنند شکل گرفته و شگفتاور این که با گذشت زمان به عنوان شبکهای ثابت
مستحکم میگردد. شبکههای غیررسمی که از کارایی زیادی برخوردار باشند
درازای اینکه تمام اقدامات لازم را انجام دهند به صورت میانبر و ی به نتیجهی
مورد نظر خود دست پیدا میکنند. ستارگان یک تشکیلات معمولا کسانی هستند
که با تمام شبکهها اعم از ارتباطی، تخصصی یا مبتنی بر اعتماد، پیوندهای
) مستحکمی دارند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵
۳ ) یکی از ویژگی های کارآفرینی توانایی ریسک پذیری است
بروک هاوس پس ازانجام تحقیقات خود، مخاطره پذیری را اینگونه تعریف می کند: ))
احتمال دریافت پاداش در نتیجه موفقیت فعالیت پیشنهادی )ایده یا طرح( که
شخص قبل از این که خود را در معرض پیامدهای ناشی از شکست قرار دهد، آن را
تعیین می نماید.(( ) احمد پور، ۱۳۸۱ (. برای شروع هر نوع فعالیت اقتصادی شاید
درصدی ریسک پذیری لازم باشد. اما در فعالیت کارآفرینانه، خصوصا از لحاظ
اجتماعی و روانی،مصادیق ریسک پذیری بیشتر است. به عبارت دیگرمیتوان گفت
یک کارآفرین از ابرو و اعتبار خویش مایه می گذارد.خطرپذیری یا ریسک نقش
مهمی در کامیابی بازرگانی دارد. ریسک پذیری از ویژگیهای هوش عاطفی به
شمار میرود. عقل و هوش منطقی به قدرت استدلال کمک میکنند اما توانایی
پیشبینی پیآمدهایی که تصمیم تنها از هوش هیجانی برمیآید. دانشمندان به این
نتیجه رسیدهاند که از طریق هوش منطقی میتوان به استخدام درآمد )ویا فعالیت
اقتصادی را شروع کرد( اما تنها از طریق هوش هیجانی میتوان در شرکتی دوام
آورد، رشد کرد و به کسب درآمدبیشترو مقامهای بالاتررسید )کوپر،ترجمه
) عزیزی، ۱۳۷۷ . ۴ ) ایجاد تعادل بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی
عموما کارآفرینان افرادی هستند که می خواهند کار را به شیوه خودشان انجام
دهند و کار کردن برای دیگران برایشان دشوار است )هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض
بخش و تقی یاری، ۱۳۸۳ (.کانجر و لپتیرمن ) ۱۹۸۴ ( معتقدند افراد خلاق به استقلال
و عدم همنوایی با دیگران تمایل داشته و در مواردی که دستورهایی بر خلاف میل و
.) یا اعتقادات خود دریافت می کنند تمایل دارند از ان سرپیچی نمایند )اقایی، ۱۳۷۷
از طرف دیگر کارآفرین نیاز به حمایت داشته و حتی ممکن است در مواردی این
امربا نیاز به حمایت از جانب دیگران تداخل پیدا کردهو باعث ایجاد تضاد عاطفی
گردد. کارآفرین باید توانایی بالایی در مدیریت عواطف داشته باشد تا بتواند بین میل
به استقلال و نیاز به حمایت دیگران تعادل برقرار کند . ۲ ) انگیزه های کارآفرینانه عموما ماهیت عاطفی دارند
از جمله این انگیزه ها عبارتند از:استقلال طلبی، کسب ثروت،رضایت شغلی،
توفیق، فرصت پیشرفت و غیره )هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش
وتقییاری، ۱۳۸۳ (.انگیزه هاییکه یک فرد را وادار به فعالیت کارآفرینانه می
نمایداغلب هیجانی بودهو چنانچه فرد از لحاظ هیجانی به مرحله پختگی نرسیده
باشد و به نوعی از لحاظ هیجانی هوشمند نباشد احتمال شکستشخیلی بیشتر
است در حالی که احتمال موفقیت فردی با هوش هیجانی بالابیشتر خواهد بود . ۶ ) تحمل شکست و ناکامی
یکی از مهمترین عواملی که افراد را از دستیابی به آن چه که به راستی برایشان
مهم است باز میدارد ترس از شکست است نه حتی خود شکست
)اسمیت،ترجمه هدایت، ۱۳۸۵ (.تنها کسانی به موفقیتهای بزرگ دست مییابند
که شهامت قبول شکستهای بزرگ را داشته باشند. )جان کندی به نقل از کوپر،
ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. پذیرش شکست، قد خم نکردن در مقابل ان، سر پا
ایستادن و ادامه فعالیت جهت رسیدن به موفقیت و لو با سبک و شیوهای دیگر از
ویژگی های افراد کار افرین است.وقتی زندگی یک کارآفرین را بررسی می کنید با
تاریخچه ای از شکستها و ناکامی ها روبرو میشوید اما کارآفرین هیچگاه نا امید
نشده و در واقع قانون شکست را از قوانین جاری بازی می داند پس خیلی راحت با
آن کنار می اید. به عقیده وینستون چرچیل: موفقیت یعنی از شکستی به
شکستی دیگر رسیدن بدون این که از اشتیاق فرد کاسته شود. )به نقل از
موقعیتی کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. در زندگی کارآفرینانه شکست مفهومی جز
و » ابهامی که در هدف وجود دارد ،» تصویر ناقصی از واقعیت ،» برای آموختن
) ندارد )اعرابی، ۱۳۸۱ » واقعهای که هنوز فواید ان تبدیل به سود نشده . ۷ ) خلاقیت
درونمایه کارآفرینی خلاقیت است. خلاقیت خود بنیانی انگیزشی دارد و به همین
دلیل حفظ خلاقیت درگرو حفظ انگیزه افراد است. خلاقیت مبتنی بر اراده ادمی
است. درحقیقت خلاقیت حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری برای انتخاب است .
قسمت اعظم دانش خلاق و شهودی هر فرد بر مبنای هوش هیجانی
است.عواطف باعث خلاقیت، مشارکت، ابتکار عمل و دگرگونی میشوند.این
واکنش قلبی است که نبوغ خلاق و شهود را شعلهور میسازد، ما را با خود صادق
میگرداند، روابط اطمینانبخش برقرار میکند، تصمیمات مهم را مشخص میکند،
قطبنمای درونی برای زندگی و کار فراهم میاورد و ما را به پیشآمدهای غیر
مترقبه و راهحلهای موفقیتامیز رهنمون میشود.عشق نیازی مبرم، حیاتی و
همگانی است که تبلور ان شکوفایی و خلاقیت میافریند و کمبود آن انسان را به
) فساد و تباهی می کشاند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۸ ) فعالیت رهبری : رهبری یک از ویژگی های کارآفرینی است. یکی از ویژگیهای مهم رهبران موفق
برخورداری ازهوش هیجانی بالاست. این قابلیتها و صلاحیت ها برای عملکرد در
بیشتر مشاغل حیاتی و ضروی هستند. مطالعات انجام شده در هزاران سازمان
نشان میدهد حدود دو سوم از صلاحیتها و قابلیت هایی که با عملکرد عالی و
مناسب همراه هستندمشخصات اجتماعی و هیجانی از قبیل خود کنترلی، انعطاف
پذیری، پایداری، همدلی و توانایی سازش و به سر بردن با دیگران را در بر
میگیرند)بویاتزسر ۱۹۸۵ ،لوسچ سر کویک ۱۹۹۱ ،مک لاندا ۱۹۹۹ ، زیر ۱۹۹۶،۱۹۹۴
اسپندر ۱۹۹۳ (. همچنیندر موقعیت های رهبری تقریبا ۹۱۹ از کفایت ها و قابلیت
های ضروری برای موفقیت ماهیتی هیجانی و اجتماعی دارند )گلمن، ۱۹۹۸ به نقل
از اسدی(.مسینجر یاداور میشود: کسی که دیگران را رهبری میکند ابتدا باید
خوداگاهی کاملی داشته باشد . خودمدیریتی در مرحله اول به خوداگاهی وابسته
است )وتن وکمررون ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. هوارد گاردنر میگوید: رهبران انهایی
هستند که با حرف یا عمل خود به وضوح بر رفتارها، افکار و احساسات تعداد
.) مشخصی از پیروان خود تاثیر میگذارند. )به نقل از کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷
مدیرانی که از هوش هیجانی برخوردارند رهبران موثری هستند. رهبر موثر کسی
است که کارها را با حداکثر کیفیت و کمیت، عملکرد عالی، با کسب رضایت و تعهد
کارکنان انجام می دهد. رهبران خود کنترلی را به سازمان القاء می کنند
) مشخصهای که ریشه در هوش هیجانی انان دارد )خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۵ . ۹ ) تحمل ابهام
سر و کار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگیهای مهم کارآفرین است )جی
مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان،ص ۴۲ (. قدرت تحمل ابهام عبارت است
از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانشی
ناقص درباره محیط و تمایل به اغاز فعالیتی )یا ارائه طرح یا اندیشهای( مستقل بی
انکه شخص بداند آیا موفق خواهد شد یا خیر )جزای ۱۹۹۳ به نقل از
احمدپور، ۱۳۸۱ (. در دهه ۱۹۸۱ انجمن مدیریت امریکا با انتشار نتایج یک مطالعه
نتیجه گرفت که مدیران بسیار موفق ابهامات و ناشناختهها را بهتر از سایر مدیران
تحمل میکنند. کسانی که تحمل ابهامشان زیاد است معمولا درک پیچیدهای
دارند. انان به اطلاعات بیشتر توجه کرده، اشارات را تعبیر و تفسیر مینمایند و در
سبک شناختیشان ادراکی خواهد بود. بررسی ها حاکی از ان است که افرادیبا
پیچیدگی شناختی و تحمل بالای ابهامات اطلاعات را بهتر منتقل میکرده ونسبت
به ویژگیهای درونی دیگران )بخصوص در حین ارزیابی عملکرد در محیط کار(
حساس هستند، همچنین در مواجهه با شرایط ابهام رفتاری انعطافی و تطابقی
دارند. مدیرانی که تحمل ابهام زیادی دارند به احتمال قوی در اقدامات خود نوعی
کارآفرینی و خلاقیت داشته،در محیطهایپیچیده اطلاعات کمی را برمیگزینند و
معمولا حرفههای تخصصی را که شامل وظایفی متنوع میشوند، اختیار میکنند.
به علاوه افراد با پیچیدگی شناختی و تحمل ابهام زیاد در محیط های مملو از
اطلاعات، از انعطافپذیری بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند )وتن و کمرون،
ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. تحمل ابهام خود از سه متغیر جزیی تشکیل میشود که از
ملاک های ازمون بادنر بودهاند. نوپذیری اولین ملاک است که به میزان تحمل انسان
در برابر اطلاعات یا شرایط جدید مربوط میشود. دومین مورد پیچیدگی است که
نشانگر میزان تحمل اطلاعات متعدد، متمایز و نامربوط است. سومین ویژگی پاسخ
ناپذیری یا لاینحل بودن است که به میزان تحمل در برابر مسائل مشکل،
راهکارهای پنهان، عدم دسترسی به اطلاعات و عدم ارتباط اجزای مساله با یکدیگر
مربوط است )وتن و کمرون،ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. بین ایده تا نتیجه نردبانی به نام
ابهام قرار داردکه جنس آن از عواطف و هیجان است.گاهی این نردبان انقدر کوتاه
است که صاحب ایده از به نتیجه رسیدن محروم می ماند. به عنوان نمونه
فرانسیس کریک و جیمز واتسون بعضی قسمتهای ناقص مطالعه ساختار مولکول
دیانای را در اثر منتشر شده لینس پولینگ یافتند که او خود نتوانست به خاطر
کشفش شهرتی کسب کند زیرا نمیتوانست ناهمخوانی و تضاد را به اندازهکافی
تحمل کرده و برای ساختار شکلی مارپیچ در نظر گرفت که کاملا مشابه شکل
واقعی آن نبود. بسیاری از ما نیز عقیدهای خلاق را ابراز میداریم ولی وقتی
مسائل واقعی ساده نیستند تحمل خود را از دست میدهیم و ممکن است پیش
از موقع بهترین راهحل ممکن یا کمک را پذیرفته یا تحت فشار روسا، شرکاء یا
مشتریان خود برای اتمام کار قرار گیریم و از رسیدن به نتیجه مطلوب بازبمانیم
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. قدرتِ تحمل ابهام خود حاصل ویژگیهایی نظیر اعتماد
به خود،قدرت پیش بینی، امیدواری و برخورد فعال با پدیدهها میباشد که در نهایت
فرد به امید دست یافتن به نتایج دلخواه موقعیت مبهم را تحمل میکند . ۱۱ ) شهود
یکی از ویژگیهای افراد خلاق وکارآفرین توانایی شهودی است. شهود در فلسفه
عبارتست از: شکلی از شناخت و دانش که مستقل از تجربه و دلیل است. توانایی
شهود از ویژگی های ذاتی ذهن است )دیکشنری اینکارتا ۵۱۱۱ (. شهود یک نوع
قدرت پیش بینی غیر استدلالی است و ریشه در ناخودآگاه دارد. اگرفرد از
خودآگاهی مناسبی برخوردار باشد پذیرش شهود خیلی بیشتر خواهدبود. اما اگر
رسد. برای رسیدن به زندگی خوداگاهی فرد ضعیف باشد شهود به حداقل می
خلاق به این باور و احساس غریزی اطمینان از خود احتیاج دارید تا بتوانید از منابع
موجود حداکثر استفاده را ببرید. از نظر سورکین - یکی از بزرگترین روانشناسان و
فلسفهدانان-حقیقت سه نوع است: حسی، عقلانی و شهودی. اصیلترین و
عمیقترین انها حقیقت شهودی است که بسیاری از افراد پیشتاز در تجارت ان را
استعداد نهفته یا قدرت تشخیص مینامند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (.به عقیده
سورکین این همان منبع اصلی دانش فردی است. توانایی تصمیمگیری برپایه شم
و بصیرت ارزشمندترین دارایی کارآفرینانه و حاصل سالها تجربه برای اتخاذ
تصمیمات لازم در موقعیتهای بسیار پیچیده است. هرچه محیط پیرامون شما
بیشتر تغییر کند ضرورت قضاوت و تصمیمگیری براساس شم و بصیرت بیشتر
احساس میشود.در این مسیراشتباهاتی پیش میآید اما باید سریعا انهارا
تشخیص داد و دست به اصلاح زد. شهود ارتباط نزدیکی با شعور عاطفی دارد و
میتواند برای موفقیت فردی و شغلی ارزش بسزایی داشته باشد)کوپر،ترجمه
عزیزی، ۱۳۷۷ (. شوشانا زابوف استاد دانشکده هاروارد میگوید: سازمانهایی که
به شهود اعتماد نمیکنند در اشتباه هستند. شهود احساسی مافوق حواس
جسمانی است. شهود با شعور عاطفی رابطهای نزدیک دارد و ابعاد شهود عاطفی
را نیز در برمیگیرد )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. اغلب مدیر عاملان شرکتهای
موفق قادر بودند با استفاده از شهود آینده را بیش از انچه انتظار میرفت پیشبینی
کنندامآمدیر عاملان شرکتهایی که دچار کمبود بودجه بودند پایینتر از حد میانگین
امتیاز اوردند. در مطالعات اخیردیده شد که از نود و سه برنده جایزه نوبل هفتادو دو
نفر پس از شانزده سال به این نتیجه رسیدند که شهود در کشفیات علمی و خلاق
نقش مهمی دارد. این مطالعه نشان میدهدکه بیشتر شرکتهای ممتاز به وجود
شهود و انواع شعور عاطفی پیبردهاند. توجه به احساسات غریزی به ویژه هنگام
) تصمیمگیریهای مهم میتواند ارزشمند باشد )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۱ ) امیدوار بودن
یکی از ویژگیهای کارآفرینان امیدواری است. آشنایی در دریافت افرادی که امید
زیادی دارند ویژگیهای معین مشترکی دارند که از ان میان میتوان به موارد زیر
اشاره کرد: توانایی برانگیختن خود، احساس کاردانی کافی برای یافتن راههای
دستیابی به هدف، قوت قلب دادن به خود زمانی که در تنگنا قرار میگیرند،
برخورداری از انعطاف پذیری لازم برای یافتن راههای مختلف جهت دستیابی به
اهداف خود یا در صورت عدم موفقیت، توانایی جابجایی این اهداف با اهداف دیگر و
دارا بودن این منطق که هر تکلیف دشوار را به بخش های کوچکتر قابل انجام
تقسیم کنند. از دیدگاه هوش هیجانی امیدوار بودن به این معناست که فرد در
مواجهه بااضطراب فشاراور - نگرشی حاکی از شکست یا افسردگی در رویارویی با
چالشها یا موانع دشوار-تسلیم نخواهد شد. در واقع افراد امیدوار در تعقیب اهداف
خود در طول زندگیشان کمتر دچار حالت افسردگی شده، در کل اضطراب کمتری
) دارند و درماندگیهای عاطفی در آنها کمتر است )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵
۱۵ ) خوش بینی
یکی دیگراز ویژگیهای کارآفرینان خوش بینی است.خوشبینی به معنای امید و
اطمینان قوی و پایدار داشتن به این است که در کار و زندگی همه چیز علیرغم
شکستها، زیانها، سختیها و ناکامیها به خوبی پیش خواهد رفت )کوپر،ترجمه
عزیزی، ۱۳۷۷ (.از دیدگاه هوش هیجانی خوش بینی نگرشی است که افراد را در
رویارویی با رویدادهای دشوار در مقابل افتادن در گرداب بیتفاوتی، ناامیدی و
افسردگی مقاوم میسازد. خوشبینی همانند امید که خویشاوند نزدیک ان است
زندگی ما را پربار میسازد. سلیگمن خوشبینی را در شیوهای میداند که افراد
موفقیتها و شکستهای خود را برای خودشان تعریف میکنند. افرادی که
خوشبین هستند شکست را چیزی میبینند که میتوانند ان را تغییر داده ودر
نوبت بعدی به موفقیت مبدل سازند در حالی که افراد بدبین به خاطر شکست خود
را سرزنش کرده،آن را به خصیصهای دیرپا در وجود خود نسبت میدهند که قادر به
تغییر ان نیستند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. یکی از بارزترین جلوههای تاثیر
خوشبینی در برانگیختن افراد در تحقیقی نمایان میشود که سلیگمن
درموردبازاریابهای همکار با شرکت بیمه موتلایف انجام داد. سلیگمن دریافت
بازاریابهای تازهکاری که به طور ذاتی خوشبین بودند در دو سال اول اشتغال به
این کار ۳۷۹ بیشتر از افراد بدبین افراد را بیمه کردند.همچنین در خلال نخستین
سال رها کردن کار در میان افراد بدبین دو برابر خوشبینها بود )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. درچندین مطالعه که افراد شاد در مقایسه با افراد غمگین و یا افراد
نه شاد و نه غمگین بررسی شدند، دیده شد که این افراد دارای اهدافی بلند
پروازانه و عالی میباشند، انتظار موفقیت بیشتری دارند و بیشتر برنامهها و
راهبردهایی را مورد استفاده قرار میدهند که حکایت از خوشبینی، خلاقیت و
انسجام شخصیتی بیشتر انان نسبت به دیگران دارد. جالبتر اینکه یافتهها نشان
میدهد برخورداری از خلق مثبت واقعا به افراد کمک میکند تا بهتر عمل نمایند،
موفقیت بیشتری کسب نمایند و نتایج درخشانتری بدست اورند )سیاروچی
وهمکاران ترجمه نوری ونصیری، ۱۳۸۳ (. پس میتوان گفت در پرتو همین خوش
بینی است که کارآفرین غیر ممکن را ممکن می سازد . ۱۳ ) غرقه شدن در کار
یکی دیگر از ویژگیهای کار افرینان غرق شدن در کار است. غرق شدن در کار
بهترین حالت از هوش هیجانی است. شاید غرق شدن بیانگر حد نهایی استفاده از
هیجانها برای ارایه عملکرد یا فراگیری مطلبی باشد. در حالت غرق شدن
هیجانها نه فقط وجود داشتهو کانالیزه شدهاند، بلکه با عملی که فرد در حال
انجام ان است همراه میشوند، به ان نیرو میبخشند و نقشی مثبتدر ان خواهند
داشت. گرفتار شدن در چنگال ملال حاصل از افسردگی یا بیقراری حاصل از
اضطراب، از بروز حس غرق شدن جلوگیری میکند. قرارگرفتن در حالت غرقشدن
در کار احساس برجستهای به فرد میدهد. نشانه غرقه شدن بروز احساس لذتی
خودجوش و حتی میتوان گفت نوعی از خود بیخود شدن است )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. حالت غرق شدن فقط زمانی ظاهر میشود که فرد در اوج توانایی
خود باشد، یعنی در وضعیتی که بر مهارتهایش بخوبی تسلط داشته و مدارهای
عصبی مغز او در کارآمدترین وضعیت خود باشند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. زمانی
که مغز از نظر کارآمدی در اوج قرار دارد مانند مواقع غرق شدن، ارتباطی دقیق میان
مناطق فعال و مقتضیات کار در دست انجام دیده میشود. در این حالت حتی کار
دشوار میتواند به جای انکه خسته کننده به نظر برسد روحیه دهنده یا نیروبخشتر
باشد. پیشرفتهای خلاق به غرق شدن همه جانبه در یک فکر بستگی
دارند.غرقه شدن در کار پیشنیاز تسلط بر صنعت، حرفه یا هنر میباشد
)گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. سیزنتمالی این حالت را صراحت مینآمد. صراحت
عبارت است از این که شخص به طور کامل مجذوب تجربیات خلاق و لذتبخش
شده و به هیچ چیز دیگری اهمیت ندهد )به نقل از فراهانی( . ۱۴ ) خود انگیزی
یک کارآفرین باید از توانایی خود انگیزی بالایی برخوردار باشد. زیرا کارآفرین در
مسیری قدم میگذارد که مشوق های بیرونی بسیار اندکیخواهد داشتلذا انگیزهای
که بتواند عوامل تاثیر گذار را در کنار هم قرار داده و برایند حاصل را بهسوی هدف
متمرکز نماید باید از درون خود کارآفرین بجوشد.تلاش، استعداد و هدف شما هر چه
باشد بدون داشتن انگیزه درونی قوی در به کارگیری انها )بدون تعهد عاطفی(
احتمالا پیشرفت چندانی نخواهید داشت. هگل فیلسوف المانی مینویسد: هیچ
کار بزرگی در دنیا بدون علاقه انجام نگرفته است. بیشتر مدیران و رهبران دریافتهاند
که انگیزه ضروریتر از دانش یا مهارتهای فنی است. گذشته از همه این مغز
.) نیست که ما را به حرکت وامیدارد بلکه قلب است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷
توانایی جهت دادن احساسات به سوی پایانی پرثمر،استعدادی برتر است.این
عمل خواه کنترل تکانه و به تاخیر انداختن کامرواسازیباشد و خواه تنظیم حالات
روحی خود به گونهای که به جای محدود کردن حیطهی فکر راهگشای ان باشد،
برانگیختن خود جهت پایداری و تلاش، تلاش مجدد در رویارویی با موانع یا پیدا کردن
راههایی برای غرقه شدن در کار و به این ترتیب کارآمدتر عمل کردن ان را شامل
شود، از نیروی هیجانها در هدایت تلاشی کارساز حکایت میکند )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. تنها کافی است خودم باشم ان وقت این حالت بسیار
) هیجانانگیزخواهد بود)اسمیت؛ترجمه هدایت، ۱۳۸۵ . ۱۲ - تغییر وضعیت موجود
ژان پل سارترفیلسوف فرانسوی مینویسد: عواطف، منبع تغییرات سحرانگیز در
دنیا هستند )نقل ازکوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. یکی از ویژگیهای کارآفرینان
تمایل به تغییر در وضعیت موجود است. پذیرفتن تغییر مستم شعور عاطفی است
نه خردگرایی فنی که راهنمای اولیه است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. تغییر
کلمهای است که معمولا مورد استقبال زیادی قرار میگیرد اما کمتر کسی هست
که در عمل، مقابل تغییر مقاومت نکند. زیرا فرد با موقعیت فعلی در یک نوع
هارمونی و هماهنگی به سر میبرد و لذا ما میبینیم افراد زیادی از شغل و
موقعیت فعلی خود ناراضی هستند اما حاضر به تغییر ان نیستند. موانع تغییر بیشتر
از جنس عواطف و هیجانها میباشند. از سوی دیگر نیروی لازم برای تغییر باز از
جنس عواطف است. به عبارت دیگر مانع و یا سایق تغییر،عواطف و هیجانهای فرد
است. لذا کسی که خواهان واقعی تغییر است ابتدا باید از خوداگاهی هیجانی
بالایی برخوردار باشد تا بتواند این تضاد را برطرف نمودهو در مسیر تغییر گام
بگذارد . ۱۶ ) توانایی به تعویق انداختن لذتها وکامیابی ها برای بدست اوردن لذتها
وکامیابیهای بالاتر
کارآفرینان افرادی هستند که توانایی قابل توجهای در زمینه به تعویق انداختن لذتها
وکامیابیها انی و زود گذر دارند. به عبارت دیگر این افراد جهت به دست اوردن
نتایج مطلوبتر از نتایج کوتاه و انی صرفه نظر مینمایند. کوپر این توانایی را یکی از
جلوههای هوش هیجانی میداند. به نظر میرسد توانایی ظهور هر از چندگاه
کامیابیها، نشانهای ازنمایش استعدادها و نوعی مهارت اساسی در انسانهاست
که به طورخلاصه به ان هوش احساسی یا استعداد عاطفی میگوییم
) )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۷ ) ایجاد وحدت اضداد
کارآفرینان افرادی هستند که میتوانند ویژگی های متضادی را در درون خود تجربه
نمایند. مثلا میتوانند درعین استقلال وابسته، در محیط کار درعین جدی بودن
شوخ طبع، و در عین ریسک پذیری محتاط و محافظه کار باشند. یکی از ویژگیهای
کارآفرینان تفکر خلاق است. تفکر خلاق مستم حساسیتی بیش از حد
)خصوصیتی کاملا نه(، وابستگی به غیر و اتکای به خود )خصلتی کاملا مردانه(
است )بهمنی، ۱۳۸۴ (. کارآفرینی یعنی مشاهده فرصتها در شرایطی که دیگران
تنها هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را متوجه میشوند؛ همچنین دستیابی
وکنترل منابع برای دنبال نمودن این فرصتها )احمدپور، ۱۳۸۱ (. مفهوم وحدت اضداد
را میتوان در تحقیقات مک کنیون و باراون و همکارانش در انستیتیوی ارزیابی و
تحقیقات شخصیت واقع در دانشگاه کالیفرنیا و برکلی دید. انان دریافتند افراد مورد
بررسی فوق العاده بودهاند.انان همزمان ویژگیهای مردانو ن را داشته،استقلال
و وابستگی را درکنارهم دارا بوده، خودکاری بیشتری داشته ونسبت به این
ویژگیهای متضاد پذیراتر و بارزتر هستند. این واقعیت در مطالعات متعددی درباره
افراد خلاق روشن شده است.تحقیقات بارون و مک کنیون نشان داده است افراد
بسیار خلاق ازهمتایان کمتر خلاق خود مذکرتر و هم مونثتر بوده و در تفکر خود
مستقل ترند ولی در عین حال از پیشنهادها و اطلاعات ارائه شده توسط دیگران با
اغوش بازتری استقبال میکنند. انان وفق پذیرتر و در عین حال خود رای ترند.
بیشتر اهل تفریح و نیز جدی تر و سخت کوش ترند. شوخ طبع تر و در عین حال
عبوسترهستند )تورنس ۱۹۷۹ ، نقل از اقایی، ۱۳۷۷ (. اگر فرد از خوداگاهی مناسبی
برخوردار نباشد در موقعیتهایی که چنین تجارب متضادی را تجربه میکند دچار
اضطراب و نگرانی میشوددر حالیکه خود نیز از علت ان بیخبر است، لذا به طور
ناخودآگاه از پردازش تجارب متضاد دوری میکند و به این شیوه با خود کنار میآید.
اما افرادی که از خوداگاهی مناسبی بر خوردارند میدانند که چه تجاربی را تجربه
مینمایند و لذا در هر موقعیت متناسب با آن وضعیت قادر به تجربه تجارب متفاوت
ومتضادی خواهند بود. یکی از نتایج اصلی معجزه عاطفی گردهم آوردن شهود و
استعدادهای مجزا، اهداف و قابلیتها، مردم و امکانات در کل است )کوپر،ترجمه
) عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۸ ) یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینی صداقت است
اکثر کارآفرینان یکی از عوامل مهم در پیشرفتشان را صداقت ذکر میکنند. صداقت
یعنی: توجه به ندای قلب. صادق بودن ازنظر عاطفی مستم اطاعت از احساسات
قوی حقیقت درون است که قسمت عمدهای از این احساسات از اعماق شعور
عاطفی سرچشمه میگیرد و شبکه ارتباطی ان با ضمیر ناخودآگاه و وجداندر ارتباط
است و انگاه بر ضمیر باطن منعکس شده و متناسب با ان عمل میکند
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. کالین مارشال مدیر عامل شرکت هواپیمایی بریتیش
ایرویز،یکی از بزرگترین شرکتهای تک شعبهای در دنیا با نه میلیون دلار
فروش،عقیده دارد که صراحت و صداقت عاطفی از عناصر حیاتی بوجود آورنده
بهترین عملکرد در سازمانش هستند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. صادق بودن از
نظر عاطفی به معنای قدرتمند بودن،واقعیتر بودن و به خود توجه کردن است که
پیش نیاز توجه و احترام به دیگران است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (.صداقت به طور
طبیعی از هدف، وجدان و تعهد عاطفی نشات گرفته و این آخرین ویژگی ژرفای
عاطفی و نقطه اوج شخصیت و لازمه عزت نفس و اعتبار در زندگی و کار است
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. شواهد نشان میدهد که تنها با داشتن صداقت زیاد
و استعدادهایی بسیار خلاق است که انسانهایی قدرتمند برای رسیدن به اوج
) کمال خواهیم بود )کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ .
۱۹ ) قاطعیت در کار
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین قاطعیت در کار است؛ یعنی در پیگیری کار تا
حصول نتیجه نهایی از کار دست نمیکشند. هایم و جینبر قاطعیت در کار را
مستم داشتن پنج مهارت اساسی میدانند . ۱ ) جهتیابی جدی . ۵ ) توانایی انجام کار . ۳ ) کنترل اضطرابها و ترسها . ۴ ) روابط انسانی خوب در کار . ۲ ) هنر مذاکره و گفتگو )هایم و جین بر،چینی ۱۳۷۲ (. از پنج مهارت ذکر شده چهار
مورد ان از مولفههای هوش هیجانی میباشند . ۵۱ ) تفویض اختیار و مسئولیت
یکی از ویژگیهای کارآفرین رشدگرا آن است که اجازه میدهد دیگران سهمی در
قدرت او داشته باشند. تفویض اختیار و مسئولیت به دیگران مستم ریسکپذیری
است )جی مردیث، ای.نک، ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. هرچه بتوانید اختیار
بیشتری را با موفقیت واگذار کنید وقت بیشتری خواهید داشتتا به فعالیتهای
بیشتری بپردازید که تاثیر بیشتری بر موفقیت اینده سازمانتان دارد. )جی
مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. تفویض اختیار و مسئولیت مستم
اعتماد به خود و خوش بینی است. کسی که از خوش بینی لازم برخوردار نباشد
نمیتواند به دیگران اعتماد کند و به انها اختیار بدهد . ۵۱ ) انگیزه پیشرفت
کارآفرین کسی است که میتواند خود را برانگیزاند تا در کار خود بازدهی لازم را
داشته باشد )جی مردیث،ای.نک ،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. انگیزه پیشرفت
یکی از مولفههای هوش هیجانی از دیدگاه گلمن میباشد. همه تمایل به
پیشرفت را دارند. اما تنها برخی میتوانند این تمایل را به انگیزه قوی تبدیل نمایند.
این انگیزه در واقع برایند نیروهای درونی فرد میباشد. به زبان دیگر انگیزه پیشرفت
در واقع همان تمایل به خود شکوفایی است . به نظرمک کلهلند نیاز پیشرفت
سایقی است که میتواند رفتار را تقریبا در تمام موقعیتها نیرومند ساخته و
هدایت کند )تنر و مک کلهلند/نقل از شولتز ۱۹۹۸ (.مک کلهلند براساس
تحقیقاتی که انجام داده است پیشبینی کرد که افرادی که نیاز زیادی به پیشرفت
در مشاغل و فعالیتهای روزمرهشان دارند جویای موقعیتهایی هستند که امکان
ی این نیاز را به انها بدهد. انها معیارهایی را برای پیشرفت خودشان تعیین
میکنند و به طور جدی برای برآوردن آن میکوشند . ۵۵ ) مسئولیت پذیری
از ویژگی های بارز کارآفرین مسئولیت پذیری است.حس پایبندی به مسئولیت از
قلب شما نشات میگیرد. نمیتوان ان را از خارج به دست اورد . اصولا پایبندی به
تعهد ندای وجدان است که میتوان ان را درونیترین صدای شهود دانست )کوپر،
ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. مسئولیتپذیری در پرتو خودآگاهی عاطفی امکانپذیر است.
مسئولیتپذیری مستم توان تصمیم گیری در مواقع بحرانی است. شرایطی که
اگر فرد از لحاظ عاطفی به پختگی لازم دست پیدا نکرده باشد، توان تصمیمگیری را
ندارد و درمانده میشود . ۵۳ ) انعطاف پذیری
یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینان انعطافپذیری آنها است.یک فرد انعطافپذیر،
دارای سه خصلت اساسی است که او را نسبت به یک فرد متعصب متمایز
میسازد : ۱ ) استفاده از عقل و منطق در برخورد با مسایل
۵ ) تحقیق و بررسی درباره مسایل
۳ ) حفظ اعتدال عاطفی و عقلی
انعطافپذیری مستم ان است که انسان هم از لحاظ عاطفی و هم از نظر عقلی
بر خود مسلط بوده و اعتماد به نفس داشته باشد. در واقع فرد انعطافپذیر از چنین
تفکری برخوردار است: من در مقابل سختی ها و گرفتاریها میتوانم بردبار بوده،
یا در صورت وم جهت کارم را تغییر داده و ان را یا اصلاح نمایم زیرا در متعادل بودن
). خود شکی ندارم )گراسمن، ترجمه چمن زار، ۱۳۷۸
۵۴ ) خوداگاهی
زمانی که فرد نسبت به هویت خوداگاه باشد و تصویری از ان چه در زندگی
میخواهد به آن برسد داشته باشد، مبانی لازم برای رفتن به دنبال رویاها را برای
زندگی بهترخودفراهم کرده است )استرمن گراهام به نقل از اسمیت،ترجمه
هدایت، ۱۳۸۵ (. کارآفرینان ازجمله افرادی هستند که به دنبال تحقق رویاهای خود
هستند. اگرفرد از احساساتی که تجربه میکنداگاه باشد در واقع کلید کنترل و
هدایت خویشتن را در دست دارد.خود آگاهی در خود کنترلی نقشی محوری و
اساسی ایفا میکند )جانسون و ایندویک، ۱۹۹۹ .به نقل از خائف الهی ودوستار،
)۱۳۸۵ . ۵۲ ) عشق به خویشتن
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین توانایی دوست داشتن خویشتن است. دوست
داشتن خود کار آسانی نیست زیرا در این صورت باید همه ابعاد وجودی خود از
جمله بعد منفی را که پست و از نظر اجتماعی ناپسند است را دوست بداریم. این
توانایی پایه خوداگاهی محور هوش عاطفی است زیرا وقتی با بعد منفی سرشت
خود مواجه میشویم به خود اختیار میدهیم : - در بعد درخشان طیف عاطفی به رشد بیشتری برسیم )شعور عاطفی دامنه
گستردهای دارد برای بسیاری احساسات هر چقدر که بعد تاریک، تاریکتر باشد بعد
روشن درخشانتر است( .
- با شناخت کاملتر سرشت واقعی خود، خود را بیشتر باور کنیم. در بسیاری
موارد، این شناخت ما را برای تغییر و رشد آزاد میگذارد .
چرا شکست میخوریم و راه حل آن چیست؟
افراد موفق خیلی وقتها تسلیم میشن و وقتی چیزی جوابگو نیست، تا بینهایت اون رو تکرار نمیکنن. تجدیدنظر میکنن. خودشون رو تطبیق میدن و تغییر میکنن. اما چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟ مراحل شکست چه هستند؟
یکی از سخت ترین کارها در زندگی این هست که بدونیم کی به تلاش ادامه بدیم و کی رها کنیم.
از یک طرف، پشتکار و ثبات قدم
از طرف دیگه، سفارش کردن دیگران به کوتاه نیامدن، توصیهی بسیار بدیه. افراد موفق خیلی وقتها تسلیم میشن. وقتی چیزی جوابگو نیست، افراد موفق تا بینهایت اون رو تکرار نمیکنن. اونها تجدیدنظر میکنن. خودشون رو تطبیق میدن. تغییر میکنن. و در صورت وم تسلیم میشن. به قول معروف،دیوانگی یعنی یک کار رو بارها و بارها انجام بدیم و توقع نتایج متفاوت داشته باشیم.زندگی به هر دو استراتژی نیاز داره. برخی اوقات باید اعتماد به نفسی مستحکم نشون بدین و تلاشتون رو دوچندان کنین. گاهی هم باید چیزهایی که عمل نمیکنن رو رها کنین و سراغ امتحان کردن یک چیز جدید برید. سؤال اصلی اینه: چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟
یک راه برای پاسخ به این سؤال، استفاده از چارچوبیه که من اون رو سه مرحلهی شکست نام گذاشتم.
سه مرحله شکست
این چارچوب با تقسیم کردن چالشهای شکست خوردن در سه مرحله، به آشکار شدن چیزها کمک میکند:
در ادامهی این مقاله من با شما یک داستان، یک راه حل و خلاصهای دربارهی هر یک از مراحل شکست به اشتراک میذارم. امیدوارم که چارچوب ۳ مرحلهی شکست، در تصمیمگیریهای پیچیده و تشخیص اینکه کی کار رو رها کنین و کی ادامه بدین، بهتون کمک کنه. این مقاله بینقص نیست اما امیدوارم براتون مفید باشه.
مرحله۱: شکست تاکتیکها
سم کارپنتر در سال ۱۹۸۴ صاحب یک کسب و کار کوچک شد. با پرداخت ۵۰۰۰ دلار به عنوان پیشپرداخت ، او کسب و کار پرمشکلی را در شهر ‘بند’ ایالت اورگان خریداری کرد و نام اون شرکت رو به Centratel تغییر داد.
شرکت Centratel سرویس پاسخگویی تلفنی تمام وقت رو برای پزشکان، دامپزشکان، و کسب و کارهای دیگه که نیاز به پاسخگویی تلفنی در تمام ساعات داشتن رو فراهم کرد، اما توان پرداخت حقوق به کارمندانی که تمام وقت پشت میز بنشینن رو نداشت. وقتی کارپنتر این کسب و کار رو خریداری کرد، امیدوار بود که Centratel روزی باکیفیتترین شرکت خدمات پاسخگویی تلفنی در ایالات متحده بشه.
همه چیز اون طوری که پیشبینی میشد پیش نرفت. توی مصاحبهای در سال ۲۰۱۲، کارپنتر یک و نیم دههی اول کارآفرینی خودش رو چنین توصیف کرد:
یک شب که نزدیک بود توی واریز حقوق کارمندان به مشکل برخورد کنه، کارپنتر موضوعی رو متوجه شد. کسب و کار او دچار مشکل بود چون اصلا از سیستمی برای دستیابی به عملکرد بهینه، بهرهمند نبود. کارپنتر در این باره گفت، ما انواع مشکلات رو داشتیم چون هرکسی کار خودش رو به نحوی که فکر میکرد درسته انجام میداد.
کارپنتر به این نتیجه رسید که اگه بتونه سیستمش رو کامل کنه، اونوقت کارکنانش میتونن روزشون رو به انجام دادن روند صحیح اختصاص بدن، نه اینکه فقط مشکلات رو حل کنن و اشتباهات رو درست کنن. او خیلی سریع شروع به نوشتن تمام فرایندهای کسب و کارش کرد.
کارپنتر توضیح داد: برای مثال، الان ما یک روند ۹ مرحلهای برای پاسخگویی به تلفنها در میز اصلی داریم. همه به یک شکل این کار را انجام میدهند، و این ۱۰۰٪ بهترین روشیه که برای انجام این کار وجود داره. درواقع با تبدیل یک سیستم ساختاری به یک سیستم مکانیکی، ما فرایندمون رو کامل کردیم.»
کارپنتر در طی دو سال آینده، تمام فرایندهای شرکت رو ثبت کرد و در همه اونها تجدیدنظر کرد. چگونگی ساختن ارائههای فروش. چگونگی پرداخت چکها. چگونگی پرداخت صورتحسابهای مشتریان. چگونگی انجام واریز حقوق کارمندان. اون دفترچههای راهنمایی برای کارکنانش تهیه کرد که هر کارمند میتونست بر اساس اون برای هر کاری در شرکت، روند مخصوصش رو در پیش بگیره — سیستم به سیستم، قدم به قدم.
چه نتیجهای گرفت؟
ساعات کاری کارپنتر در هفته به سرعت از ۱۰۰ ساعت به کمتر از ۱۰ ساعت کاهش پیدا کرد. دیگه نیازی نبود تا در هر موقعیت اضطراری درگیر بشه، چون برای هر موقعیتی یک فرایند توی دفترچهی راهنما برای کارمندان تعریف کرده بود. با بهتر شدن کیفیت کار، Centratel قیمتهاشون رو افزایش دادن و حاشیهی سودشون تا ۴۰ درصد بالا رفت.
امروز تعداد کارکنان Centratel به حدود ۶۰ نفر افزایش یافته و اخیرا سیامین سالگرد تاسیسشون رو جشن گرفتن. کارپنتر حالا تنها دو ساعت در هفته کار میکنه.
راه حل شکست تاکتیکها
شکست تاکتیکها یک مشکل چگونگی هست. در مورد Centratel، اونها دیدگاهی واضح (تبدیل شدن به باکیفیتترین شرکت خدمات پاسخگویی تلفنی در ایالات متحده») و یک استراتژی خوب (بازار بزرگ و بکر خدمات پاسخگویی تلفنی) داشتن، اما نمیدونستن چطور استراتژی و دیدگاهشون رو پیاده کنن.
سه راه اولیه برای حل شکست تاکتیکها وجود دارد.
ثبت فرایندها: مکدونالد بیش از ۳۵۰۰۰ شعبه در سراسر دنیا داره. چرا اونها میتونن کارمندان جدید رو بلافاصله استخدام و وارد کار کنن و همزمان محصول رو مداوما به دست مشتریان برسونن؟ چون اونها سیستمهای فوقالعادهای برای هر فرایند دارن. چه رهبری یک کسب و کار رو بهعهده داشته باشین، والد یک خانواده باشین، یا زندگیتون رو مدیریت کنین، ساختن سیستمهای فوقالعاده، برای رسیدن به موفقیتهای پی در پی لازم و ضروریه . اولین و مهمترین قدم، نوشتن هر مرحله مشخص از فرایند، و همچنین آمادهسازی یک لیست انتخاب از کارها برای مواقعیه که همهچیز از کنترل خارج میشه.
اندازهگیری نتایج: اگه چیزی براتون اهمیت داره، اون رو اندازهگیری کنین. اگه کارآفرین هستین، اندازهگیری کنین روزانه چند تا تماس فروش برقرار میکنین. اگه نویسنده هستین، اندازهگیری کنین در چه بازه زمانی مقالههای جدید منتشر میکنین. اگه وزنهبردار هستین، اندازهگیری کنین هر چندوقت یکبار تمرین میکنین. اگه هیچوقت نتایجتون رو اندازهگیری نکنین، چطور میتونین بفهمین که کدوم تاکتیکها کارآمدتر هستن؟
بازبینی و تنظیم تاکتیکها: مسالهی خسته کننده در مورد شکستهای مرحله اول اینه که هرگز متوقف نمیشن. تاکتیکهایی که کارآمد بودند از رده خارج خواهند شد. تاکتیکهایی که قبلا مناسب نبودن الان ممکنه مناسب باشن. باید همیشه درحال بازبینی و ارتقای چگونگی انجام کارهاتون باشین. افراد موفق به صورت منظم از تاکتیکهایی که استراتژی و دیدگاه اونها رو به جلو نمیبره، دست میکشن.
راه حل شکست تاکتیکها کار یکباره نیست، بلکه یک سبک زندگیه.
آیا پشتکار، کلید موفقیت در مدیریت است؟
مرحله ۲: شکست استراتژی
در مارس ۱۹۹۹ جف بزوس، موسس آمازون اعلام کرده بود که این شرکت قصد راهاندازی سرویس جدیدی به نام Amazon Auctions (مزایدههای آمازون) رو داره که به مردم کمک میکرد تقریبا هرچیزی را آنلاین بفروشند». ایده، طراحی چیزی بود که بتونه با eBay رقابت کنه. بزوس میدونست میلیونها نفر وجود دارن که میخوان کالاهاشون رو بفروشن و او میخواست آمازون جایی باشه که این تراکنشها انجام میشن.
گرِگ لیندن، که یک مهندس نرمافزار آمازون در اون زمان بود، این پروژه رو اینطوری به خاطر میاره:
در پشت صحنه، کاری طاقتفرسا بود. افراد از همه جای شرکت از پروژههاشون به این پروژه منتقل شدن. تمام سایت Amazon Auctions با تمام ویژگیهای eBay و بیشتر از اون، از همان ابتدا ساخته شد. طراحی، معماری، توسعه، تست و راهاندازی این سایت جدید در کمتر از سه ماه انجام گرفت.
Amazon Auctions یک شکست بارز بود. تنها شش ماه بعد از راهاندازی، مدیریت آمازون فهمید که این پروژه راه به جایی نمیبره. در سپتامبر ۱۹۹۹، اونها ناگهان محصول جدیدی به نام Amazon zShops رو منتشر کردن. این نسخه از ایده به هرکسی، از شرکتهای بزرگ گرفته تا کاربران عادی، اجازه میداد تا از طریق آمازون فروشگاه آنلاینی رو راهاندازی کرده و محصولاتشون رو بفروشن.
دوباره آمازون سعی کرد و نگرفت. نه Amazon Auctions و نه Amazon zShops امروز کار نمیکنن. در دسامبر ۲۰۱۴ ، بزوس در اشاره به پروژههای شکست خورده گفت من میلیاردها دلار از شکستهای Amazon.com درآمد داشتهام. واقعا میلیاردها.
بدون هیچ ترسی، آمازون یک بار دیگه تلاش کرد تا بستری برای فروشندگان شخص ثالث فراهم کنه. در نوامبر ۲۰۰۰، Amazon Marketplace رو راهاندازی کردن، که به افراد اجازه میداد تا محصولات استفاده شده رو درکنار آیتمهای جدید آمازون، بفروشن. برای مثال، یک کتاب فروشی کوچک میتونست لیست کتابهای دست دومش رو به صورت مستقیم، در کنار کتابهای نو در آمازون قرار بده.
این کار جواب داد. Amazon Marketplace با فاصلهی زیادی از بقیه، موفقیتآمیز بود و در سال ۲۰۱۵ حدود ۵۰ درصد از ۱۰۷ میلیارد دلار خرید صورت گرفته در آمازون رو تشکیل میداد.
راه حل شکست استراتژی
شکست استراتژی مشکل در چهچیز است. تا ۱۹۹۹ آمازون دیدگاه روشنی برای مشتری مدارترین شرکت روی زمین» بودن داشت. اونها استاد انجام دادن کارها هم بودن، و به همین دلیل تونستن Amazon Auctions رو توی تنها سه ماه راهاندازی کنن. چرایی و چگونگی حل شده بود اما چه چیز، هنوز مجهول بود.
سه تا راه اولیه برای حل شکست استراتژی وجود داره.
راهاندازی سریع: بعضی از ایدهها خیلی بهتر از بقیه کار میکنن، اما کسی واقعا نمیدونه که کدوم ایدهها کار میکنن، تا وقتیکه امتحانشون کنین. هیچکس از قبل نمیدونه — نه سرمایهگذاران خطرپذیر، نه افراد باهوش آمازون، نه دوستان و یا خانواده. تمام برنامهریزیها و تحقیقات و طراحیها فقط بهانهان. برداشت پاول گراهام دراینباره رو دوست دارم: تا وقتی ایدهتون رو راهاندازی نکرده باشین، عملا کار روی اون رو شروع نکردین. »
برای همین، راهاندازی سریع استراتژیها خیلی مهمه. هرچه سریعتر یک استراتژی رو توی دنیای واقعی تست کنین، سریعتر فیدبک میگیرین که این استراتژی کارآمد هست یا نه. به بازههای زمانی عملکرد آمازون توجه کنید: Amazon Auctions در مارس ۱۹۹۹ منتشر شد. Amazon zShops در سپتامبر ۱۹۹۹ منتشر شد. Amazon Marketplace در نوامبر ۲۰۰۰ منتشر شد. سه تلاش عظیم ظرف بیست ماه.
پیادهسازی ارزان: به محض اینکه به کمترین حدی از کیفیت دست یافتین، بهترین کار تست ارزان استراتژی های جدیده. شکستهای ارزان مساحت عمل شما رو برای موفقیت افزایش میدن، چون جای بیشتری برای تست ایدههای دیگه دارین. علاوه بر اون، شکستهای ارزان برای رسیدن به یک هدف مهمتر هم بسیار مفیدن. این کار وابستگی شما به یک ایدهی به خصوص رو کاهش میده. اگه پول و زمان زیادی رو صرف یک استراتژی بکنین، رها کردن اون استراتژی واقعا دشوار خواهد بود. هرچه انرژی بیشتری صرف چیزی کنین، حس مالکیت بیشتری نسبت بهش خواهید داشت. ایدههای تجاری بد، روابط ناسالم، عادتهای مخرب از هر نوعی وقتی جزئی از هویت شما بشن، رها کردنشون سخت خواهد بود. تست ارزان استراتژیهای جدید از این مشکلات جلوگیری میکنه و احتمال دنبال کردن بهترین استراتژی رو، در مقابل استراتژیای که بیشترین هزینه را برایش کردین، افزایش میده.
بازبینی و اصلاح سریع: استراتژیها باید مورد بازبینی و تغییر قرار بگیرن. به سختی میشه یک کارآفرین، خلق کنندهی اثر، و یا هنرمند موفقی رو پیدا کرد که دقیقا همون کاری را انجام بده که از ابتدا انجام میداد. استارباکس قبل از افتتاح فروشگاههای خودش، بیشتر از یک دهه مواد موردنیاز قهوه و دستگاه اسپرسوساز میفروخت. 37Signals به عنوان شرکت طراح وب شروع به کار کرد، و بعد به شرکت نرمافزاری Basecamp تغییر کرد که امروزه بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار داره. نینتندو قبل ازینکه عاشقان بازیهای ویدیویی رو در تمام نقاط جهان مجذوب خودش کنه، کارتهای بازی و جارو برقی تولید میکرد.
خیلی از کارآفرینها فکر میکنن اگه اولین ایدهی تجاریشون شکست بخوره، این یعنی برای اینکار ساخته نشدن. خیلی از هنرمندها فکر میکنن اگه اولین اثر اونها مورد تحسین قرار نگیره، پس حتما مهارت لازم برای این کار رو ندارن. خیلی از آدمها فکر میکنن اگه دو، سه رابطهی اول اونها بد باشه، پس دیگه هیچوقت عاشق نمیشن.
تصور کنین که نیروهای طبیعت به این صورت عمل میکردن. چی میشد اگه مام طبیعت به خودش فقط یک فرصت آفرینش زندگی میداد؟ اونوقت ما صرفا موجوداتی تکسلولی باقی میموندیم. خوشبختانه فرگشت (تکامل) اینطوری عمل نمیکنه. برای میلیونها سال، زندگی خودش رو تنظیم کرده، تکامل پیدا کرده، اصلاح شده، و تکرار شده تا به گسترهی وسیع و متنوع موجودات مختلفی که ساکن سیارهی ما هستن، رسیده. روند طبیعی هیچ چیزی این نیست که توی تلاش اول به همه چیز دست پیدا کنه.
خدمات مشاوره بازاریابی دیجیتال شامل به کارگیری و استفاده از انواع کانالها و ابزار دیجیتالی در جهت ترفیع و ترویج فروش محصولات و خدمات صاحبان کسب کار بوده و تلاش ما تولید محتوای ارزشمند جهت ارتقا فروش و افزایش درآمد می باشد
بازاریابی دیجیتال ابزاری برای فروش و برندینگ است که با برنامه ریزی دقیق می توان در بین رقبا جایگاه مناسبی را کسب کرد.
اگر به دنبال یک تعریف دقیق در مورد مشاوره دیجیتال مارکتینگ هستید باید بگویم به کسی که دارای تخصص حرفه ای در زمینه بازاریابی آنلاین است و می داند که چه یک کاربر را به مشتری تبدیل کند تا موجب افزایش فروش کمپانی شود. شما نمی توانید از یک مشاوره دیجیتال مارکتینگ انتظار داشته باشید که با تمام جنبه های تبلیغات آشنایی داشته باشد بلکه باید انتظار داشته باشید که از بهترین روش و متد برای کسب وکار شما استفاده کنید. در واقع شما با استفاده از مشاوره دیجیتال مارکتینگ شما می توانید یک چشم انداز کلی نسبت به آینده داشته باشید تا بهترین روش برخورد با مشتری را پیدا کنید. با استفاده بررسی هایی که انجام می شود پتانسیل های شرکت شما شناخته شده و از آنها برای رسیدن به اهداف مورد نظر استفاده می شود.
شناسایی فرصت های جدید برای کسب و کار و ایجاد ارتباط با مشتری ها به بهترین روش.
ارزیابی و بررسی شرایط موجود در شبکه های اجتماعی، موتورهای جستجوگر و … برای تعیین روش های موثر بازاریابی.
بهبود شرایط نام تجاری شرکت.
فن بیان
صحبت در یک جمع، چه آشنا و چه غریبه برای اکثریت آدم ها کار سختی است. اگر قصد موفق شدن را دارید باید توانایی صحبت در جمع را داشته باشید. در اینجا اجتماع بیش از دو نفر تا صد نفر به بالا منظور است.
همه ما بدون شک در موقعیت هایی قرار گرفته ایم که باید در حضور کسی صحبت می کردیم. این صحبت ها چه شخصی و چه کاری امکان این را دارد که تغییر در زندگی آینده ما را رقم بزند. یادگیری و تسلط به اصول فن بیان یا سخنوری در این قرن یکی از مومات به حساب می آید.
توانایی صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن با دیگران را فن بیان می گویند. اگر این مهارت را تقویت کنید بی شک روابط اجتماعی شما پیروزتر خواهد بود. با تقویت این مهارت اعتماد به نفس خودتان را افزایش خواهید داد.
فن بیان
در زمان صحبت کردن اصل مهم، رساندن پیام به مخاطب است. از زمان انسان های اولیه فن بیان وجود داشته است. این مهارت از زمانی که انسان به توانایی حرف زدن دست پیدا کرد احساس شده است.
آماده شدن برای روز هایی که باید از فن بیان برای پیش برد اهدافمان استفاده کنیم خیلی دور نیست. باید برای چنین روزهایی آماده بود و آماده شد.
هر سرعتی که در صحبت کردن دارید باید و حتما واضح صحبت کنید. وضوح کلام باید در حدی باشد که مخاطب صدای شما را بشنود. برای این اتفاق اول تلفظ درست کلمات را تمرین کنید. وضوح در ادای کلمات رمز موفقیت شما در زمان صحبت کردن است. برای اینکه وضوح کلام شما بیشتر باشد باید سرعت کلام خودتان را هر چقدر که امکان دارد کم کنید.
بدون شک تا به حال با کسانی صحبت کرده اید که صدای گوش نوازی نداشته اند. حتی اگر موضوع صحبت برای شما جذاب باشد چون گوینده لحن خوبی را ندارد به حرف هایش نمی توانید گوش دهید. در قدم اول باید برای بهبود کیفیت بیانتان، لحن و صدایتان را خوب کنید.
اعتماد به نفس نداشتن صدمه بزرگی وارد می کند. نبود اعتماد به نفس و اندکی تردید سبب می شود کسی به صحبت های شما گوش نکند. نبود اعتماد به نفس موقع صحبت کردن در لحن شما کاملا مشهود خواهد بود. به خودتان اعتماد داشته باشید. به حرفی که از دهان شما خارج می شود هم اعتماد کنید.
شما هم می توانید فن بیان خود را تقویت کنید.در سمینار فنون مذاکره به شما آیین سخنوری را می آموزیم
خودخواهی ممنوع
رفت و آمد با کسانی که از شما بهتر و موفق تر هستند باعث بهتر شدن شما می شود.
از همجواری با این افراد درس های زیادی را می آموزید. یادگیری این درس ها شاید در هیچ کلاس درسی به شما داده نخواهد شد. اگر آدم خودخواهی نباشید بهتر می توانید از دیگران یاد بگیرید. استفاده از تجربیات دیگران ممکن است سخت باشد اما بدون شک به شما کمک شایانی خواهد کرد
فی البداهه صحبت کن
در یک جمع در مورد موضوعات مختلف صحبت کنید. حتما نباید موضوعی که می خواهید درباره آن صحبت کنید را از قبل به آن فکر کرده باشید. در ابتدای صحبت از اشتباه نترسید. نگران قضاوت دیگران نباشید. قضاوت دیگران نباید جلوی حرکت شما را بگیرد. با تمرین می توانید مطالب کاملی را بیان کنید.
عجول نباش
زمان صحبت کردن عجول نباشید. به خود فرصت دهید تا کلمات مناسبی را بیان کنید. هیچ وقت نگران به پایان رساندن صحبت خود نباشید. شمرده صحبت کردن باعث می شود که شنونده درک بهتری از گفته های شما داشته باشند. با شمرده صحبت کردن اعتماد به نفس شما در لحنتان کاملا مشخص خواهد شد. به خود فرصت بدهید.
کامل نباش
قرار نیست ما همیشه کامل باشیم. همیشه نباید در همه چیز بهترین بود. اغلب انسان ها به این دلیل در جمع صحبت نمی کنند چون از این ترس دارند که مورد تمسخر واقع شوند. اگر شما در همه زمینه ها تخصص نداشته باشید هیچ اشکالی ندارد در واقع شما نباید و نمی توانید در همه زمینه ها متخصص باشید.
راه فرار
ضرب المثل کم گوی و گزیده گوی را همه ما شنیدیم. کسانی که این ضرب المثل را سرلوحه خود قرار داده اند آدم های ترسویی هستند. این یعنی فرار کردن و ناتوان بودن در صحبت کردن. دید خود را نسبت به صحبت کردن تغییر دهید. برای صحبت کردن احترام قائل شوید و سعی کنید این مهارت را در خود تقویت کنید.
صدا پیشه ها هم تمرین می کنند
برای تقویت این مهارت باید تمرین کنید. بهترین صداپیشه ها هم برای اینکه در این فن متخصص شوند تمرین می کنند. برای به دست آوردن این مهارت زمان لازم است. تمرین باعث از بین رفتن کمبودها می شود.
متکلم وحده نباش
اکثریت دوست دارند زمان زیادی را صرف صحبت کردن کنند و خود به تنهایی گویند باشند. اگر می خواهید با فن بیان همه را شیفته خود و کلام خود کنید نباید متکلم وحده باشید. این کار شما حوصله شنونده را سر می برد. سعی کنید با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید. گفت و گوی دو نفره نتیجه بهتری دارد.
شاید بلند خواندن یا زیر لب خواندن به شما در به خاطر سپردن مفاهیم کمک کند اما این عادت یک مانع بزرگ برای سرعت بخشیدن است.در این جا چند روش برای به حداقل رساندن این عادت آورده شده است:
1 در هنگام خواندن آدامس بجوید این باعث میشود عضلات دهان مورد استفاده قرار بگیرند و کمتر درگیر صحبت شوید.
2اگر لب های خود را هنگام خواندن حرکت میدهید انگشت خود را مقابل آنها نگه دارید.
هنگام خواندن چشمان شما اغلب به کلمات قبلی برمیگردد. بیشتر اوقات این کار به درک بیشتر شما از مطلب کمکی نمیکند پس بهتر است بلافاصله بعد از خواندن هر کلمه روی آن یک کارت قرار دهید تا به خودتان آموزش دهید که بیش از حد از این عادت استفاده نکنید.همچنین گاهی این بازگشت زمانی اتفاق می افتد که شما نتوانسته این مطلب را به خوبی درک کنید شاید نیاز باشد کمی سرعت خود را کم کنید.
در حین خواندن چشمان شما خیلی سریع حرکت میکند و روی برخی کلمات توقف میکند و برخی دیگر را رد میکند. شما فقط زمانی که چشمتان متوقف شده است میتوانید بخوانید .اگر یاد بگیرید که در هر خط حرکات چشم کم تری انجام دهید سرعت خواندن شما افزایش پیدا میکند
مغز شما به طور معمول بر اساس اینکه کلمات بعدی تاچه اندازه آشنا هستند تصمیم میگیرد حرکت کندمیتوانید چشمان خود را عادت دهید تا به جاهای خاصی در صحفه بروید و سرعت خواندن خود را افزایش دهید.برای اینکار تمرین زیربه شما کمک میکند:یک عدد کارت را روی یک متن قرار دهید xرا بر روی اولین کلمه بنویسید x دیگری را در همان خط روی کلمه سوم برای درک بهتر بنویسید. X دیگری در کلمه پنجم یا هفتم قرار دهید تا نکته اصلی جمله را پوشش دهد . x های بیشتری را در همان فاصله ها قرار دهید تا به انتهای جمله برسید . حال با حرکت این کارت به سرعت مطالعه کنید و سعی کنید فقط چشمانتان را زیر هر x متمرکز کنید.
بسیاری از برنامه ها ادعا میکنند که شما میتوانید سرعت خواندن خود را با افزایش سرعت واکنش افزایش دهید با این روش آن قدر تمرین میکنید تا مغز شما موفق شود اما این مورد به طور کامل مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطمئنا سرعت حرکت شما را در متن افزایش میدهد اما ممکن است در فهمیدن و درک متن دچار مشکل شوید. برای خواندن با سرعت زیاد این تمرین را امتحان کنید:یک مداد را در امتداد متن حرکت دهید این کار را طوری انجام دهید که با سرعت آرام گفتن " یک هزار" زمانی که به انتهای خط میرسید تمام کنید.2 دقیقه وقت صرف خواندن با سرعت مداد کنید حتی اگر نمیتوانید چیزی را بفهمید بر روی متن متمرکز شوید سپس برای یک دقیقه استراحت کنید سپس سریع تر بروید هر بار میگویید "یک هزار " 3 دقیقه با سرعت قلم بخوانید
اگر نمیتوانید با تکنیک های بالا به هدف خود برسید این نرم افزار را امتحان کنید . در این برنامه به طور همزمان هنگام خواندن متن یک کلمه چشمک می زند. میتوانید سرعت خواندن را آن طور که دوست دارید تنظیم کنید . هر چند که اگر آن را خیلی زیاد کنید نمیتوانید درصد زیادی از کلمات را به خاطر بسپارید.سرعت زیاد برای به دست آوردن خلاصه سریع یک مقاله خبری مفید باشد اما برای مطالعه مفید نیست.
برای خواندن خود زمان تعیین کنید
پیشرفت خود را روزانه یا هنگام انجام دادن تمرین یادداشت کنید.تلاش کنید تا بهترین و بیشترین سرعت خود را ثبت کنید. این کار باعث انگیزه بیشتر شما نیز میشود.تعداد کلمات را در یک صحفه بشمارید یا تعداد آنها را در یک خط بشمارید و با تعداد خطوط در صحفه ضرب کنید . یک تایمر به مدت 10 دقیقه تنظیم کنید و ببینید که در آن زمان چقدر میتوانید بخوانید تعداد صفحاتی را که میخوانید با تعداد کلمات خود را در هر دقیقه دریافت کنید.میتوانید از " تست سرعت خواندن آنلاین " استفاده کنید. اما احتمالا با سرعتی متفاوت از صحفه چاپی روی صفحه نمایش خواهید خواند
اهداف خود را تعیین کنید
اگر روزانه یک یا چند تا از این تمرینات را تکرار کنید سرعت خواندن شما بهبود می یابد. بسیاری از افراد بعد از گذشت چند هفته می توانند سرعت خواندن خود را دو برابر کنند. نقاط عطف خود را برای ایجاد انگیزه در تمرین خود تنظیم کنید200-250 کلمه در دقیقه سرعت خواندن مورد انتظار برای کسی است که 12 سال سن دارد.300 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانش آموز متوسط است.450 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانشجو برای درک کامل متن است600-700 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانشجو در حال اسکن برای پیدا کردن یک کلمه است.و سرعت 1000 کلمه در دقیقه و بالاتر به سطح خوانندگان رقابتی میرسید که این سرعت معمولا به تکنیک های افراطی احتیاج دارد .اکثر مردم با این سرعت نمیتوانند چیز های زیادی را به خاطر بسپارند.
وظایف مدیران خلاق از چند زاویه قابل تامل و بررسی است.وظایف مدیران خلاق
از نظر ایجاد شرایط،رشد و توسعه خلاقیت مورد نظر است که به اختصار مورد
بررسی است.مدیران کارآفرین به دنبال نوآوری و تغییرات جدید هستند.لذا چنانچه
شرایط را تدابیر ایجاد وضع موجود فعالیت ها سزمان و مدیریت سازمان ها است،که
برخی از مهمترین مصادیق آن را اشاره می نماییم.
1.کمک به تغییر و تحول ارزشها و هنجارهای نامناسب و نامساعد در کار و تولیو.زیرا
ایجاد فرصت کار و تلاش نیازمند اصلاح مقررات،نگرش ها،و محدودیتهای دست و
پاگیر که مدیران خلاق از عهده آن بر میآیند ضروری است
2.ریسک پذیری و تحمل ابهام .آنها از شکست خوردن نمیترسند و با قبول یک خطر
به دنبال باز کردن فضای کار و رقابت جدید میروند یعنی قبول ابهامی که پیش بینی
پذیر نیست
3.استفاده درست از خلاقیت خود و دیگران. مدیران خلاق وکارافرین از این ویژگی در
خود و کارکنان به نحو درست و مناسب استفادخ میکنند
4.هماهنگ با شرایط و واقعیت ها مدیران خلاق و کارآفرین باتوجه به سرمایه،منابع
انسانی،تجربه و شواهد علمی ولی هماهنگ با شرایط و واقعیت های کار اقدام
میکنند
5.توجه به اینده و شکار فرصتهای طلایی مدیران خلاق و کارآفرین به اینده توجه
دارند و خود کارکنان را به شکار فرصتهای طلایی ترغیب میکنند آنها در به نتیجه
رساندن فرصتها و طرح های ابتکاری حوصله و تحمل فراوانی دارند و با علاقه به
پیگیری آنها می پردازند
6.تصمیم گیرندگان مستقل مدیران خلاق و کارآفرین خود تصمیم گیرنده هستند و
کمتر تحت تاثیر القایات دیگران اند.انها متکی به نفس و دارای روحیهای کاملا
مستقل هستند به عبارت دیگر اراده قوی از آنان شخصیتی میسازد که میتوانند در
برابر ناملایمات مقاومت کنند.اغاز تصمیمات همراه با ریسک و پذیرش طرح های نو
نیازمند استقلال در اندیشه و عمل است.
7.رشد دهندگی،علاقه مندی و بهرهوری.مدیران خلاق و کارآفرین به شکفا سازی
استعدادهای کارکنان توجه میکنند.مناسب سازی نوع کار با علایق و تخصص
کارکنان فراهم آوردن فرصت برای تلاش و انجام کار مورد علاقه آنها،تشویق آنان به
ارایه طرح های نو و قدردانی بجا و کافی از زحماتشان به افزایش بازده کاری کمک
می کنند.
مدیران باید بدانند که سازمان آنها مجموعه زنده انسانی است که در تعامل با ابزار
و تجهیزات و مواد میباشد،آنها باید در جهت انطباق و رشد در محیط وبهبود توانایی
یادگیری خود و دیگر عناصر انسانی سازمان تحریک کننده و انتخابگر باشد
واکنشهای انطباقی را در پبیکره سازمان تقویت کنند تا استعداد و توانایی نوآوری را
بهبود دهند.در این صورت مدیران می توانند یادگیری نوآوری را ترویج
دهند.لذا مدیران جهت پرورش افراد خلاق و آموزش آنان،موارد زیر را باید امکان پذیر
سازند:
1.تحمل مخاطره.کارکنان باید تشویق شوند که بدون ترس از پیامدهای ارایه و
اجرای یک برنامه آن را تجربه نموده و اشتباهات را به عنوان فرصت های یادگیری به
شمار آورند
2.کاهش کنترل بیرونی.قوانین،مقررات و خطمشی ها و کنترل های مشابه باید به
حداقل کاهش یابد
3.کاهش تقسیم کار:از افراط در تقسیم کار پرهی شود تا محدودنگر گشته و
وسعت دید را افزایش دهد
4.قبول ابهام:در تاکید بر شفاف ساختن،عینی بودنریالمشخص بودن در فرایند
خلاقیت،پرهیز گردد تا محدوده خلاقیت کاهش نیابد
5.تحمل راههای غیر عملی:از جوابهای غیر عملی که ممکن است نابخردانه
باشد،باید تحمل نمود شاید برخی از راه حل ها در مواقعی منجر به خلاقیت شود
6.تحمل تضاد:تنوع آرا باید تشویق شود گرچه هماهنگی و توافق بین افراد و
واحدها همیشه به علکرد موفق منجر نمیشود
7.تمرکز بر نتایج تا ایزارها:هدفها باید واضح باشد و افراد باید تشویق شوند که راه
کارهای متعدد رسیدن آنها را در نظر بگیرندوتمرکز بر نتایج باعث ارایه پیشنهاد و
چندین جواب صحیح برای هر مساله معین می شود
8.ارتباطات همه جانبه:ارتباطات باید به طور افقی،عمودی و مورب جریان پیدا
کند.جریان آزاد ارتباطات باروری نظریات راآسان می کند
9.ایجاد نظام مشارکت جو:وقتی که کارکنان بدانند در صورت ارایه نظر مورد حمایت
و تشوی مدیر قرار میگیرند پیوسته به تفکر و خلاقیت می پردازند اما اگر مدیران به
افکار و نظرات نهایی بی اعتنایی کنند شخصیت انسانی افراد را می شکنند و
ابتکار را می خشکانند
11 .گسترش گروههای کار:در جلسه های گروهی،مسایل از جوانب مختلف مورد
بررسی قرار میگیرند و افراد تلاش می کنند نظرات کارسازتری را ارایه دهند.
پروفسور))جان آرش مرهورن((در کتاب مدیریتو رفتار سازمانی ده طریق افزایش
خلاقیت را چنین مطرح می سازد:
1.بیش از یک پاسخ))درست((یا بیش از یک))بهترین((راه را جستجو کنید
2.از منطقی بودن بیش از حد بپرهیزید.بگذارید فکرتان آزادانه سیر کند
3.با قواعد چالش داشته باشید.بپرسید چرا:به وضع موجود راضی نشوید
4.سوال))اگر این طور شود چه خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟؟((را مطرح کنید
5.بگذارید ابهام بخ شکما کمک کند و بگذارید دیگران چیزها را طور دیگری ببینند
6.از خطا کردن نهراسید،بگذارید آزمون و خطا راهی به سوی موفقیت باشد
7.برای تجربه کردن و تفریح وقت بگذاریدوبگذارید آنها راهی برای کشفیات باشد
8.به بیرون از تخصصتان نگاه کنید تا سایر نرات و دیدگاهها را در یابید
9.از عدم همرنگ شدن حمایت کنیدوبگذارید تفاوت ها وجود داشته باشند
11 .به خلاقیت خودتان و دیگران باور داشته باشیدوبگذارید خلاقیت به خود
شکوفایی شما کمک کند.
این مقاله در قالب یک پژوهش کتابخانهای دلائل نقش هوش هیجانی در فرایند
کارآفرینی را جمعآوری و بررسی کردهاست. بر همین اساس ۵۲ دلیل برای اثبات
وم توجه به هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی و ویژگیهای کارآفرین ذکر شده که
عبارتند از :
۱ ) کارآفرینی منبع تضاد هیجانی است .
۲ ) انگیزه های کارآفرینانه عموما ماهیت عاطفی دارند .
۳ ) ریسک پذیری از جمله ضرورتهای کارآفرینی است .
۴ ) کارآفرین بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی تعادل ایجاد میکند .
۵ ) کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد .
۶ ) توان تحمل شکست و ناکامی دارد .
۷ ) کارآفرین خلاق است .
۸ ) از قابلی تهای رهبری برخوردار است .
۹ ) میتواند ابهامات را تحمل کند .
۱0 ) از درک شهودی برخوردار است .
۱۱ ) امیدوار است .
۱۲ ) مایل است وضعیت موجود را تغییر دهد .
۱۳ ) در کار غرق میشود .
۱۴ ) خود انگیز است .
۱۵ ) خوشبین است .
۱۶ ) لذتها وکامیابیها را برای بدست اوردن لذتها و کامیابیهای بالاتر به تعویق
میاندازد .
۱۷ ) قادر است میان اضداد وحدت ایجاد کند .
۱۸ ) صادق است .
۱۹ ) در کار قاطع است .
۵۱ ) توانایی تفویض اختیار و مسئولیت را دارد .
۵۱ ) انگیزه پیشرفت در او بالاست .
۵۲ ) بخود عشق میورزد .
۵۳ ) انعطاف پذیری دارد .
۵۴ ) خوداگاه است .
۵۵ ) مسئولیتپذیر است .
هوش هیجانی داستانی نگفته در پس پدیده کارآفرینی است )کروس،تراواگلون(.
مک کله لند، فرآیند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه و یک شیوه زندگی تعبیر
مینماید به طوری که خلاقیت و نواوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی،
مخاطرهپذیری، ایندهنگری، ارزش افرینی، ارمانگرایی، فرصتگرایی، نیاز به
پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کار افرینانه میباشد. در این
زندگی شکست مفهومی نداشته و بعنوان پله ای برای بالا رفتن، موقعیتی برای
آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد و واقعه ای که هنوز
فواید آن تبدیل به سود نشده شناخته میشود )صمد اقایی، ۱۳۷۷ (. خصوصیاتی
همچون جستجو به دنبال فرصتها، به جان خریدن خطرات، و اصرار در تحقق ایدهها
در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل میدهند که کارآفرینان را به تصویر میکشد
)دانلد اف، ریچارد ام. ترجمه عامل محرابی، ۱۳۸۳ (. در این دیدگاه کارآفرینان عبارتند
از: افرادی که مهارتهای عاطفیشان به خوبی رشد یافته، از زندگی خویش
خرسندند، کارآمد بوده و عاداتی فکریشان از انها افرادی مولد و کارآمد میسازد؛
افرادی که نمیتوانند بر زندگی عاطفی خودتسلط داشته باشند، درگیرشان در
کشمکشهای درونی مانع تمرکز و تفکر روشن در کار میشود )گلمن،ترجمه
) پارسا، ۱۳۸۵ . هوش هیجانی به عنوان عاملی مهم برای موفقیت در محل کار شناخته شده
است. کارآفرینان کسانی هستند که در محل کار خود فراتر از هنجار و عرف
) میدرخشند و در کار از دیگران پیشی میگیرند )تراواگلون، ۵۱۱۳ . ● مبانی نظری
بار- اون- هوش هیجانی را مجموعهای از توانایی های غیر شناختی، توانش ها و
مهارتهایی تعریف کرده است که بر توانایی رویارویی موفقیت امیز با خواسته ها،
مقتضیات و فشارهای محیطی تاثیر می گذارد )به نقل ازسیاروچی
) وهمکاران،ترجمه نوری ونصیری، ۱۳۸۳ . وی سینگر- هوش هیجانی را هوش به کارگیری عاطفه و احساس در جهت هدایت
رفتار، افکار، ارتباط موثر با همکاران، سرپرستان، مشتریان و استفاده از زمان در
چگونگی انجام دادن کار برای ارتقای نتایج تعریف می کند )وی سینگر، ۵۱۱۱ / نقل
) از خائف الهی،دوستار، ۱۳۸۵ . ● مولفه های هوش هیجانی بر اساس دیدگاه بار- اون : ۱ ) خود اگاهی هیجانی
۵ ) جرات ورزی
۳ ) عزت نفس
۴ ) خود شکوفایی
۲ ) استقلال
۶ ) همدلی
۷ ) روابط میان فردی
۸ ) مسئولیت پذیری اجتماعی
۹ ) حل مساله
۱۱ ) واقعیت سنجی
۱۱ ) انعطاف پذیری
۱۵ ) تحمل تنش
۱۳ ) کنترل تکانه
۱۴ ) خوش بینی
۱۲ ) نشاط
● دلائل ضرورت توجه به هوش هیجانی در فرایندکارآفرینی
۱ ) کارآفرینی منبع تضاد هیجانی است : برای کارآفرین که فعالیت اقتصادی منحصر به فرد خود را در عمل اغاز میکند، این
تجربه مملو از اشتیاق، عجز و ناکامی، اضطراب و کار سخت است )هیسرچ و
پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، ۱۳۸۳ (. از آنچه در بالا ذکر شده می توان
دریافت که کارآفریندر طول فرایند کارآفرینی با تضادها ی هیجانی فراوانی روبرو می
شود،از یک سو اشتیاق و از سوی دیگر عجز و ناکامی و اضطراب.پس چنانچه از
لحاظ خوداگاهی هیجانی قوی نباشد نمیتواند منابع اشتیاق و یا عجز ناکامی را
شناسایی نماید و در نتیجه احتمال موفقیت او بسیار کم می شود. از سوی دیگر
فردی که از خودآگاهی هیجانی بالایی برخوردار باشد با شناسایی منابع اشتیاق و
تجزیه و تحلیل عوامل،از این نیرو همانند یک عاملی جلو برنده استفاده کرده،منابع
اضطراب و ناکامی را از قبل شناسایی و با برنامه ریزی نقش این عوامل را کاهش
می دهد . ۵ ) کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد : الف( حمایتهای معنوی و روحی
برای هر کارآفرین لازم است تا پشتیبانی روحی متشکل از خانواده و دوستان
داشته باشد. اغلب کارآفرینان اذعان دارند که همسران شان قوی ترین پشتیبان
آنها بوده و امکان صرف زمان بیشتربر فعالیت های کارآفرینانه جدیدشان فراهم
آوردهاند. دوستان نیز در شبکه پشتیبانی روحی نقش کلیدی دارند ) هیسرچ و
) پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، ۱۳۸۳ . ب( حمایتهای تخصصی
کارآفرین در آغاز فعالیت کارآفرینانه نوپای خود علاوه بر تشویق های روحی به
راهنمایی و م نیز نیاز دارد. ممکن است یک استاد، همکاری در یک موسسه
تجاری یابرخی ازاشنایان این راهنمایی را بر عهده گیرندکه مجموعا شبکه
پشتیبانی تخصصی را تشکیل می دهند. )هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و
) تقی یاری، ۱۳۸۳ . ج( حمایت شبکه غیر رسمی
شاهراه جلب حمایت دیگران عواطف است و از کانال عواطف است که می توان نظر
دیگران را با رضایت خاطر به همکاری جلب نمود.این امر مستم درک وهمدلی
بالایی است.چنانچه فردی از عواطف خود اگاه نباشد چه بسا عواطفش خود تبدیل
به مانع بزرگی برای دستیابی به اهداف شوند.) رابرت کلی و ژانت کاپلان( برای
شناخت عامل متمایزکننده افراد مولد وکسانی که فقط درسطح متوسط کار
میکنند،از مدیران و کارکنان خواستند از ۱۱ تا ۱۲ درصد مهندسانی را که مانند
ستاره در محیط کار برجسته بودند معرفی کنند. پس از انجام مصاحبههای دقیق و
» ستارگان مفصل تفاوتهایی اساسی در راهبردهای درونی و میان فردیای که
از ان طریق کارشان را پیش میبردند، ظاهر شد. یکی از مهمترین تفاوتها توانایی
ایجاد رابطهای صمیمانه با شبکهای از افراد صاحبنظر بود. کارهای افراد برجسته
به این دلیل راحتتر پیش میرود که آنان وقت خود را صرف برقراری ارتباط صحیح با
افرادی میکنند که ممکن است بتوانند در شرایط سخت به عنوان بخشی از یک
گروه غیر رسمی که سریعا در دسترس خواهند بود،برای حل مشکل یا رفع بحران
از انها استفاده کنند. وجود شبکههای غیررسمی برای حل مشکلات غیرمنتظره
تشکیلات ضروری است. تحقیقی که دربارهاین شبکهها انجام شد نشان میدهد
رسمی برای رویارویی آسان با مشکلات قابل پیشبینی به وجود آمدهاند. اما در
هنگام رویارویی با مشکلات غیرمنتظره اغلب تشکیلات غیررسمی به کار میآیند.
شبکه پیچیدهای ازپیوندهای اجتماعی درمواردی که همکاران با یکدیگرتماس برقرار
میکنند شکل گرفته و شگفتاور این که با گذشت زمان به عنوان شبکهای ثابت
مستحکم میگردد. شبکههای غیررسمی که از کارایی زیادی برخوردار باشند
درازای اینکه تمام اقدامات لازم را انجام دهند به صورت میانبر و ی به نتیجهی
مورد نظر خود دست پیدا میکنند. ستارگان یک تشکیلات معمولا کسانی هستند
که با تمام شبکهها اعم از ارتباطی، تخصصی یا مبتنی بر اعتماد، پیوندهای
) مستحکمی دارند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵
۳ ) یکی از ویژگی های کارآفرینی توانایی ریسک پذیری است
بروک هاوس پس ازانجام تحقیقات خود، مخاطره پذیری را اینگونه تعریف می کند: ))
احتمال دریافت پاداش در نتیجه موفقیت فعالیت پیشنهادی )ایده یا طرح( که
شخص قبل از این که خود را در معرض پیامدهای ناشی از شکست قرار دهد، آن را
تعیین می نماید.(( ) احمد پور، ۱۳۸۱ (. برای شروع هر نوع فعالیت اقتصادی شاید
درصدی ریسک پذیری لازم باشد. اما در فعالیت کارآفرینانه، خصوصا از لحاظ
اجتماعی و روانی،مصادیق ریسک پذیری بیشتر است. به عبارت دیگرمیتوان گفت
یک کارآفرین از ابرو و اعتبار خویش مایه می گذارد.خطرپذیری یا ریسک نقش
مهمی در کامیابی بازرگانی دارد. ریسک پذیری از ویژگیهای هوش عاطفی به
شمار میرود. عقل و هوش منطقی به قدرت استدلال کمک میکنند اما توانایی
پیشبینی پیآمدهایی که تصمیم تنها از هوش هیجانی برمیآید. دانشمندان به این
نتیجه رسیدهاند که از طریق هوش منطقی میتوان به استخدام درآمد )ویا فعالیت
اقتصادی را شروع کرد( اما تنها از طریق هوش هیجانی میتوان در شرکتی دوام
آورد، رشد کرد و به کسب درآمدبیشترو مقامهای بالاتررسید )کوپر،ترجمه
) عزیزی، ۱۳۷۷ . ۴ ) ایجاد تعادل بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی
عموما کارآفرینان افرادی هستند که می خواهند کار را به شیوه خودشان انجام
دهند و کار کردن برای دیگران برایشان دشوار است )هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض
بخش و تقی یاری، ۱۳۸۳ (.کانجر و لپتیرمن ) ۱۹۸۴ ( معتقدند افراد خلاق به استقلال
و عدم همنوایی با دیگران تمایل داشته و در مواردی که دستورهایی بر خلاف میل و
.) یا اعتقادات خود دریافت می کنند تمایل دارند از ان سرپیچی نمایند )اقایی، ۱۳۷۷
از طرف دیگر کارآفرین نیاز به حمایت داشته و حتی ممکن است در مواردی این
امربا نیاز به حمایت از جانب دیگران تداخل پیدا کردهو باعث ایجاد تضاد عاطفی
گردد. کارآفرین باید توانایی بالایی در مدیریت عواطف داشته باشد تا بتواند بین میل
به استقلال و نیاز به حمایت دیگران تعادل برقرار کند . ۲ ) انگیزه های کارآفرینانه عموما ماهیت عاطفی دارند
از جمله این انگیزه ها عبارتند از:استقلال طلبی، کسب ثروت،رضایت شغلی،
توفیق، فرصت پیشرفت و غیره )هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش
وتقییاری، ۱۳۸۳ (.انگیزه هاییکه یک فرد را وادار به فعالیت کارآفرینانه می
نمایداغلب هیجانی بودهو چنانچه فرد از لحاظ هیجانی به مرحله پختگی نرسیده
باشد و به نوعی از لحاظ هیجانی هوشمند نباشد احتمال شکستشخیلی بیشتر
است در حالی که احتمال موفقیت فردی با هوش هیجانی بالابیشتر خواهد بود . ۶ ) تحمل شکست و ناکامی
یکی از مهمترین عواملی که افراد را از دستیابی به آن چه که به راستی برایشان
مهم است باز میدارد ترس از شکست است نه حتی خود شکست
)اسمیت،ترجمه هدایت، ۱۳۸۵ (.تنها کسانی به موفقیتهای بزرگ دست مییابند
که شهامت قبول شکستهای بزرگ را داشته باشند. )جان کندی به نقل از کوپر،
ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. پذیرش شکست، قد خم نکردن در مقابل ان، سر پا
ایستادن و ادامه فعالیت جهت رسیدن به موفقیت و لو با سبک و شیوهای دیگر از
ویژگی های افراد کار افرین است.وقتی زندگی یک کارآفرین را بررسی می کنید با
تاریخچه ای از شکستها و ناکامی ها روبرو میشوید اما کارآفرین هیچگاه نا امید
نشده و در واقع قانون شکست را از قوانین جاری بازی می داند پس خیلی راحت با
آن کنار می اید. به عقیده وینستون چرچیل: موفقیت یعنی از شکستی به
شکستی دیگر رسیدن بدون این که از اشتیاق فرد کاسته شود. )به نقل از
موقعیتی کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. در زندگی کارآفرینانه شکست مفهومی جز
و » ابهامی که در هدف وجود دارد ،» تصویر ناقصی از واقعیت ،» برای آموختن
) ندارد )اعرابی، ۱۳۸۱ » واقعهای که هنوز فواید ان تبدیل به سود نشده . ۷ ) خلاقیت
درونمایه کارآفرینی خلاقیت است. خلاقیت خود بنیانی انگیزشی دارد و به همین
دلیل حفظ خلاقیت درگرو حفظ انگیزه افراد است. خلاقیت مبتنی بر اراده ادمی
است. درحقیقت خلاقیت حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری برای انتخاب است .
قسمت اعظم دانش خلاق و شهودی هر فرد بر مبنای هوش هیجانی
است.عواطف باعث خلاقیت، مشارکت، ابتکار عمل و دگرگونی میشوند.این
واکنش قلبی است که نبوغ خلاق و شهود را شعلهور میسازد، ما را با خود صادق
میگرداند، روابط اطمینانبخش برقرار میکند، تصمیمات مهم را مشخص میکند،
قطبنمای درونی برای زندگی و کار فراهم میاورد و ما را به پیشآمدهای غیر
مترقبه و راهحلهای موفقیتامیز رهنمون میشود.عشق نیازی مبرم، حیاتی و
همگانی است که تبلور ان شکوفایی و خلاقیت میافریند و کمبود آن انسان را به
) فساد و تباهی می کشاند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۸ ) فعالیت رهبری : رهبری یک از ویژگی های کارآفرینی است. یکی از ویژگیهای مهم رهبران موفق
برخورداری ازهوش هیجانی بالاست. این قابلیتها و صلاحیت ها برای عملکرد در
بیشتر مشاغل حیاتی و ضروی هستند. مطالعات انجام شده در هزاران سازمان
نشان میدهد حدود دو سوم از صلاحیتها و قابلیت هایی که با عملکرد عالی و
مناسب همراه هستندمشخصات اجتماعی و هیجانی از قبیل خود کنترلی، انعطاف
پذیری، پایداری، همدلی و توانایی سازش و به سر بردن با دیگران را در بر
میگیرند)بویاتزسر ۱۹۸۵ ،لوسچ سر کویک ۱۹۹۱ ،مک لاندا ۱۹۹۹ ، زیر ۱۹۹۶،۱۹۹۴
اسپندر ۱۹۹۳ (. همچنیندر موقعیت های رهبری تقریبا ۹۱۹ از کفایت ها و قابلیت
های ضروری برای موفقیت ماهیتی هیجانی و اجتماعی دارند )گلمن، ۱۹۹۸ به نقل
از اسدی(.مسینجر یاداور میشود: کسی که دیگران را رهبری میکند ابتدا باید
خوداگاهی کاملی داشته باشد . خودمدیریتی در مرحله اول به خوداگاهی وابسته
است )وتن وکمررون ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. هوارد گاردنر میگوید: رهبران انهایی
هستند که با حرف یا عمل خود به وضوح بر رفتارها، افکار و احساسات تعداد
.) مشخصی از پیروان خود تاثیر میگذارند. )به نقل از کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷
مدیرانی که از هوش هیجانی برخوردارند رهبران موثری هستند. رهبر موثر کسی
است که کارها را با حداکثر کیفیت و کمیت، عملکرد عالی، با کسب رضایت و تعهد
کارکنان انجام می دهد. رهبران خود کنترلی را به سازمان القاء می کنند
) مشخصهای که ریشه در هوش هیجانی انان دارد )خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۵ . ۹ ) تحمل ابهام
سر و کار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگیهای مهم کارآفرین است )جی
مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان،ص ۴۲ (. قدرت تحمل ابهام عبارت است
از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانشی
ناقص درباره محیط و تمایل به اغاز فعالیتی )یا ارائه طرح یا اندیشهای( مستقل بی
انکه شخص بداند آیا موفق خواهد شد یا خیر )جزای ۱۹۹۳ به نقل از
احمدپور، ۱۳۸۱ (. در دهه ۱۹۸۱ انجمن مدیریت امریکا با انتشار نتایج یک مطالعه
نتیجه گرفت که مدیران بسیار موفق ابهامات و ناشناختهها را بهتر از سایر مدیران
تحمل میکنند. کسانی که تحمل ابهامشان زیاد است معمولا درک پیچیدهای
دارند. انان به اطلاعات بیشتر توجه کرده، اشارات را تعبیر و تفسیر مینمایند و در
سبک شناختیشان ادراکی خواهد بود. بررسی ها حاکی از ان است که افرادیبا
پیچیدگی شناختی و تحمل بالای ابهامات اطلاعات را بهتر منتقل میکرده ونسبت
به ویژگیهای درونی دیگران )بخصوص در حین ارزیابی عملکرد در محیط کار(
حساس هستند، همچنین در مواجهه با شرایط ابهام رفتاری انعطافی و تطابقی
دارند. مدیرانی که تحمل ابهام زیادی دارند به احتمال قوی در اقدامات خود نوعی
کارآفرینی و خلاقیت داشته،در محیطهایپیچیده اطلاعات کمی را برمیگزینند و
معمولا حرفههای تخصصی را که شامل وظایفی متنوع میشوند، اختیار میکنند.
به علاوه افراد با پیچیدگی شناختی و تحمل ابهام زیاد در محیط های مملو از
اطلاعات، از انعطافپذیری بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند )وتن و کمرون،
ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. تحمل ابهام خود از سه متغیر جزیی تشکیل میشود که از
ملاک های ازمون بادنر بودهاند. نوپذیری اولین ملاک است که به میزان تحمل انسان
در برابر اطلاعات یا شرایط جدید مربوط میشود. دومین مورد پیچیدگی است که
نشانگر میزان تحمل اطلاعات متعدد، متمایز و نامربوط است. سومین ویژگی پاسخ
ناپذیری یا لاینحل بودن است که به میزان تحمل در برابر مسائل مشکل،
راهکارهای پنهان، عدم دسترسی به اطلاعات و عدم ارتباط اجزای مساله با یکدیگر
مربوط است )وتن و کمرون،ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. بین ایده تا نتیجه نردبانی به نام
ابهام قرار داردکه جنس آن از عواطف و هیجان است.گاهی این نردبان انقدر کوتاه
است که صاحب ایده از به نتیجه رسیدن محروم می ماند. به عنوان نمونه
فرانسیس کریک و جیمز واتسون بعضی قسمتهای ناقص مطالعه ساختار مولکول
دیانای را در اثر منتشر شده لینس پولینگ یافتند که او خود نتوانست به خاطر
کشفش شهرتی کسب کند زیرا نمیتوانست ناهمخوانی و تضاد را به اندازهکافی
تحمل کرده و برای ساختار شکلی مارپیچ در نظر گرفت که کاملا مشابه شکل
واقعی آن نبود. بسیاری از ما نیز عقیدهای خلاق را ابراز میداریم ولی وقتی
مسائل واقعی ساده نیستند تحمل خود را از دست میدهیم و ممکن است پیش
از موقع بهترین راهحل ممکن یا کمک را پذیرفته یا تحت فشار روسا، شرکاء یا
مشتریان خود برای اتمام کار قرار گیریم و از رسیدن به نتیجه مطلوب بازبمانیم
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. قدرتِ تحمل ابهام خود حاصل ویژگیهایی نظیر اعتماد
به خود،قدرت پیش بینی، امیدواری و برخورد فعال با پدیدهها میباشد که در نهایت
فرد به امید دست یافتن به نتایج دلخواه موقعیت مبهم را تحمل میکند . ۱۱ ) شهود
یکی از ویژگیهای افراد خلاق وکارآفرین توانایی شهودی است. شهود در فلسفه
عبارتست از: شکلی از شناخت و دانش که مستقل از تجربه و دلیل است. توانایی
شهود از ویژگی های ذاتی ذهن است )دیکشنری اینکارتا ۵۱۱۱ (. شهود یک نوع
قدرت پیش بینی غیر استدلالی است و ریشه در ناخودآگاه دارد. اگرفرد از
خودآگاهی مناسبی برخوردار باشد پذیرش شهود خیلی بیشتر خواهدبود. اما اگر
رسد. برای رسیدن به زندگی خوداگاهی فرد ضعیف باشد شهود به حداقل می
خلاق به این باور و احساس غریزی اطمینان از خود احتیاج دارید تا بتوانید از منابع
موجود حداکثر استفاده را ببرید. از نظر سورکین - یکی از بزرگترین روانشناسان و
فلسفهدانان-حقیقت سه نوع است: حسی، عقلانی و شهودی. اصیلترین و
عمیقترین انها حقیقت شهودی است که بسیاری از افراد پیشتاز در تجارت ان را
استعداد نهفته یا قدرت تشخیص مینامند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (.به عقیده
سورکین این همان منبع اصلی دانش فردی است. توانایی تصمیمگیری برپایه شم
و بصیرت ارزشمندترین دارایی کارآفرینانه و حاصل سالها تجربه برای اتخاذ
تصمیمات لازم در موقعیتهای بسیار پیچیده است. هرچه محیط پیرامون شما
بیشتر تغییر کند ضرورت قضاوت و تصمیمگیری براساس شم و بصیرت بیشتر
احساس میشود.در این مسیراشتباهاتی پیش میآید اما باید سریعا انهارا
تشخیص داد و دست به اصلاح زد. شهود ارتباط نزدیکی با شعور عاطفی دارد و
میتواند برای موفقیت فردی و شغلی ارزش بسزایی داشته باشد)کوپر،ترجمه
عزیزی، ۱۳۷۷ (. شوشانا زابوف استاد دانشکده هاروارد میگوید: سازمانهایی که
به شهود اعتماد نمیکنند در اشتباه هستند. شهود احساسی مافوق حواس
جسمانی است. شهود با شعور عاطفی رابطهای نزدیک دارد و ابعاد شهود عاطفی
را نیز در برمیگیرد )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. اغلب مدیر عاملان شرکتهای
موفق قادر بودند با استفاده از شهود آینده را بیش از انچه انتظار میرفت پیشبینی
کنندامآمدیر عاملان شرکتهایی که دچار کمبود بودجه بودند پایینتر از حد میانگین
امتیاز اوردند. در مطالعات اخیردیده شد که از نود و سه برنده جایزه نوبل هفتادو دو
نفر پس از شانزده سال به این نتیجه رسیدند که شهود در کشفیات علمی و خلاق
نقش مهمی دارد. این مطالعه نشان میدهدکه بیشتر شرکتهای ممتاز به وجود
شهود و انواع شعور عاطفی پیبردهاند. توجه به احساسات غریزی به ویژه هنگام
) تصمیمگیریهای مهم میتواند ارزشمند باشد )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۱ ) امیدوار بودن
یکی از ویژگیهای کارآفرینان امیدواری است. آشنایی در دریافت افرادی که امید
زیادی دارند ویژگیهای معین مشترکی دارند که از ان میان میتوان به موارد زیر
اشاره کرد: توانایی برانگیختن خود، احساس کاردانی کافی برای یافتن راههای
دستیابی به هدف، قوت قلب دادن به خود زمانی که در تنگنا قرار میگیرند،
برخورداری از انعطاف پذیری لازم برای یافتن راههای مختلف جهت دستیابی به
اهداف خود یا در صورت عدم موفقیت، توانایی جابجایی این اهداف با اهداف دیگر و
دارا بودن این منطق که هر تکلیف دشوار را به بخش های کوچکتر قابل انجام
تقسیم کنند. از دیدگاه هوش هیجانی امیدوار بودن به این معناست که فرد در
مواجهه بااضطراب فشاراور - نگرشی حاکی از شکست یا افسردگی در رویارویی با
چالشها یا موانع دشوار-تسلیم نخواهد شد. در واقع افراد امیدوار در تعقیب اهداف
خود در طول زندگیشان کمتر دچار حالت افسردگی شده، در کل اضطراب کمتری
) دارند و درماندگیهای عاطفی در آنها کمتر است )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵
۱۵ ) خوش بینی
یکی دیگراز ویژگیهای کارآفرینان خوش بینی است.خوشبینی به معنای امید و
اطمینان قوی و پایدار داشتن به این است که در کار و زندگی همه چیز علیرغم
شکستها، زیانها، سختیها و ناکامیها به خوبی پیش خواهد رفت )کوپر،ترجمه
عزیزی، ۱۳۷۷ (.از دیدگاه هوش هیجانی خوش بینی نگرشی است که افراد را در
رویارویی با رویدادهای دشوار در مقابل افتادن در گرداب بیتفاوتی، ناامیدی و
افسردگی مقاوم میسازد. خوشبینی همانند امید که خویشاوند نزدیک ان است
زندگی ما را پربار میسازد. سلیگمن خوشبینی را در شیوهای میداند که افراد
موفقیتها و شکستهای خود را برای خودشان تعریف میکنند. افرادی که
خوشبین هستند شکست را چیزی میبینند که میتوانند ان را تغییر داده ودر
نوبت بعدی به موفقیت مبدل سازند در حالی که افراد بدبین به خاطر شکست خود
را سرزنش کرده،آن را به خصیصهای دیرپا در وجود خود نسبت میدهند که قادر به
تغییر ان نیستند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. یکی از بارزترین جلوههای تاثیر
خوشبینی در برانگیختن افراد در تحقیقی نمایان میشود که سلیگمن
درموردبازاریابهای همکار با شرکت بیمه موتلایف انجام داد. سلیگمن دریافت
بازاریابهای تازهکاری که به طور ذاتی خوشبین بودند در دو سال اول اشتغال به
این کار ۳۷۹ بیشتر از افراد بدبین افراد را بیمه کردند.همچنین در خلال نخستین
سال رها کردن کار در میان افراد بدبین دو برابر خوشبینها بود )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. درچندین مطالعه که افراد شاد در مقایسه با افراد غمگین و یا افراد
نه شاد و نه غمگین بررسی شدند، دیده شد که این افراد دارای اهدافی بلند
پروازانه و عالی میباشند، انتظار موفقیت بیشتری دارند و بیشتر برنامهها و
راهبردهایی را مورد استفاده قرار میدهند که حکایت از خوشبینی، خلاقیت و
انسجام شخصیتی بیشتر انان نسبت به دیگران دارد. جالبتر اینکه یافتهها نشان
میدهد برخورداری از خلق مثبت واقعا به افراد کمک میکند تا بهتر عمل نمایند،
موفقیت بیشتری کسب نمایند و نتایج درخشانتری بدست اورند )سیاروچی
وهمکاران ترجمه نوری ونصیری، ۱۳۸۳ (. پس میتوان گفت در پرتو همین خوش
بینی است که کارآفرین غیر ممکن را ممکن می سازد . ۱۳ ) غرقه شدن در کار
یکی دیگر از ویژگیهای کار افرینان غرق شدن در کار است. غرق شدن در کار
بهترین حالت از هوش هیجانی است. شاید غرق شدن بیانگر حد نهایی استفاده از
هیجانها برای ارایه عملکرد یا فراگیری مطلبی باشد. در حالت غرق شدن
هیجانها نه فقط وجود داشتهو کانالیزه شدهاند، بلکه با عملی که فرد در حال
انجام ان است همراه میشوند، به ان نیرو میبخشند و نقشی مثبتدر ان خواهند
داشت. گرفتار شدن در چنگال ملال حاصل از افسردگی یا بیقراری حاصل از
اضطراب، از بروز حس غرق شدن جلوگیری میکند. قرارگرفتن در حالت غرقشدن
در کار احساس برجستهای به فرد میدهد. نشانه غرقه شدن بروز احساس لذتی
خودجوش و حتی میتوان گفت نوعی از خود بیخود شدن است )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. حالت غرق شدن فقط زمانی ظاهر میشود که فرد در اوج توانایی
خود باشد، یعنی در وضعیتی که بر مهارتهایش بخوبی تسلط داشته و مدارهای
عصبی مغز او در کارآمدترین وضعیت خود باشند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. زمانی
که مغز از نظر کارآمدی در اوج قرار دارد مانند مواقع غرق شدن، ارتباطی دقیق میان
مناطق فعال و مقتضیات کار در دست انجام دیده میشود. در این حالت حتی کار
دشوار میتواند به جای انکه خسته کننده به نظر برسد روحیه دهنده یا نیروبخشتر
باشد. پیشرفتهای خلاق به غرق شدن همه جانبه در یک فکر بستگی
دارند.غرقه شدن در کار پیشنیاز تسلط بر صنعت، حرفه یا هنر میباشد
)گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. سیزنتمالی این حالت را صراحت مینآمد. صراحت
عبارت است از این که شخص به طور کامل مجذوب تجربیات خلاق و لذتبخش
شده و به هیچ چیز دیگری اهمیت ندهد )به نقل از فراهانی( . ۱۴ ) خود انگیزی
یک کارآفرین باید از توانایی خود انگیزی بالایی برخوردار باشد. زیرا کارآفرین در
مسیری قدم میگذارد که مشوق های بیرونی بسیار اندکیخواهد داشتلذا انگیزهای
که بتواند عوامل تاثیر گذار را در کنار هم قرار داده و برایند حاصل را بهسوی هدف
متمرکز نماید باید از درون خود کارآفرین بجوشد.تلاش، استعداد و هدف شما هر چه
باشد بدون داشتن انگیزه درونی قوی در به کارگیری انها )بدون تعهد عاطفی(
احتمالا پیشرفت چندانی نخواهید داشت. هگل فیلسوف المانی مینویسد: هیچ
کار بزرگی در دنیا بدون علاقه انجام نگرفته است. بیشتر مدیران و رهبران دریافتهاند
که انگیزه ضروریتر از دانش یا مهارتهای فنی است. گذشته از همه این مغز
.) نیست که ما را به حرکت وامیدارد بلکه قلب است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷
توانایی جهت دادن احساسات به سوی پایانی پرثمر،استعدادی برتر است.این
عمل خواه کنترل تکانه و به تاخیر انداختن کامرواسازیباشد و خواه تنظیم حالات
روحی خود به گونهای که به جای محدود کردن حیطهی فکر راهگشای ان باشد،
برانگیختن خود جهت پایداری و تلاش، تلاش مجدد در رویارویی با موانع یا پیدا کردن
راههایی برای غرقه شدن در کار و به این ترتیب کارآمدتر عمل کردن ان را شامل
شود، از نیروی هیجانها در هدایت تلاشی کارساز حکایت میکند )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. تنها کافی است خودم باشم ان وقت این حالت بسیار
) هیجانانگیزخواهد بود)اسمیت؛ترجمه هدایت، ۱۳۸۵ . ۱۲ - تغییر وضعیت موجود
ژان پل سارترفیلسوف فرانسوی مینویسد: عواطف، منبع تغییرات سحرانگیز در
دنیا هستند )نقل ازکوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. یکی از ویژگیهای کارآفرینان
تمایل به تغییر در وضعیت موجود است. پذیرفتن تغییر مستم شعور عاطفی است
نه خردگرایی فنی که راهنمای اولیه است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. تغییر
کلمهای است که معمولا مورد استقبال زیادی قرار میگیرد اما کمتر کسی هست
که در عمل، مقابل تغییر مقاومت نکند. زیرا فرد با موقعیت فعلی در یک نوع
هارمونی و هماهنگی به سر میبرد و لذا ما میبینیم افراد زیادی از شغل و
موقعیت فعلی خود ناراضی هستند اما حاضر به تغییر ان نیستند. موانع تغییر بیشتر
از جنس عواطف و هیجانها میباشند. از سوی دیگر نیروی لازم برای تغییر باز از
جنس عواطف است. به عبارت دیگر مانع و یا سایق تغییر،عواطف و هیجانهای فرد
است. لذا کسی که خواهان واقعی تغییر است ابتدا باید از خوداگاهی هیجانی
بالایی برخوردار باشد تا بتواند این تضاد را برطرف نمودهو در مسیر تغییر گام
بگذارد . ۱۶ ) توانایی به تعویق انداختن لذتها وکامیابی ها برای بدست اوردن لذتها
وکامیابیهای بالاتر
کارآفرینان افرادی هستند که توانایی قابل توجهای در زمینه به تعویق انداختن لذتها
وکامیابیها انی و زود گذر دارند. به عبارت دیگر این افراد جهت به دست اوردن
نتایج مطلوبتر از نتایج کوتاه و انی صرفه نظر مینمایند. کوپر این توانایی را یکی از
جلوههای هوش هیجانی میداند. به نظر میرسد توانایی ظهور هر از چندگاه
کامیابیها، نشانهای ازنمایش استعدادها و نوعی مهارت اساسی در انسانهاست
که به طورخلاصه به ان هوش احساسی یا استعداد عاطفی میگوییم
) )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۷ ) ایجاد وحدت اضداد
کارآفرینان افرادی هستند که میتوانند ویژگی های متضادی را در درون خود تجربه
نمایند. مثلا میتوانند درعین استقلال وابسته، در محیط کار درعین جدی بودن
شوخ طبع، و در عین ریسک پذیری محتاط و محافظه کار باشند. یکی از ویژگیهای
کارآفرینان تفکر خلاق است. تفکر خلاق مستم حساسیتی بیش از حد
)خصوصیتی کاملا نه(، وابستگی به غیر و اتکای به خود )خصلتی کاملا مردانه(
است )بهمنی، ۱۳۸۴ (. کارآفرینی یعنی مشاهده فرصتها در شرایطی که دیگران
تنها هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را متوجه میشوند؛ همچنین دستیابی
وکنترل منابع برای دنبال نمودن این فرصتها )احمدپور، ۱۳۸۱ (. مفهوم وحدت اضداد
را میتوان در تحقیقات مک کنیون و باراون و همکارانش در انستیتیوی ارزیابی و
تحقیقات شخصیت واقع در دانشگاه کالیفرنیا و برکلی دید. انان دریافتند افراد مورد
بررسی فوق العاده بودهاند.انان همزمان ویژگیهای مردانو ن را داشته،استقلال
و وابستگی را درکنارهم دارا بوده، خودکاری بیشتری داشته ونسبت به این
ویژگیهای متضاد پذیراتر و بارزتر هستند. این واقعیت در مطالعات متعددی درباره
افراد خلاق روشن شده است.تحقیقات بارون و مک کنیون نشان داده است افراد
بسیار خلاق ازهمتایان کمتر خلاق خود مذکرتر و هم مونثتر بوده و در تفکر خود
مستقل ترند ولی در عین حال از پیشنهادها و اطلاعات ارائه شده توسط دیگران با
اغوش بازتری استقبال میکنند. انان وفق پذیرتر و در عین حال خود رای ترند.
بیشتر اهل تفریح و نیز جدی تر و سخت کوش ترند. شوخ طبع تر و در عین حال
عبوسترهستند )تورنس ۱۹۷۹ ، نقل از اقایی، ۱۳۷۷ (. اگر فرد از خوداگاهی مناسبی
برخوردار نباشد در موقعیتهایی که چنین تجارب متضادی را تجربه میکند دچار
اضطراب و نگرانی میشوددر حالیکه خود نیز از علت ان بیخبر است، لذا به طور
ناخودآگاه از پردازش تجارب متضاد دوری میکند و به این شیوه با خود کنار میآید.
اما افرادی که از خوداگاهی مناسبی بر خوردارند میدانند که چه تجاربی را تجربه
مینمایند و لذا در هر موقعیت متناسب با آن وضعیت قادر به تجربه تجارب متفاوت
ومتضادی خواهند بود. یکی از نتایج اصلی معجزه عاطفی گردهم آوردن شهود و
استعدادهای مجزا، اهداف و قابلیتها، مردم و امکانات در کل است )کوپر،ترجمه
) عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۸ ) یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینی صداقت است
اکثر کارآفرینان یکی از عوامل مهم در پیشرفتشان را صداقت ذکر میکنند. صداقت
یعنی: توجه به ندای قلب. صادق بودن ازنظر عاطفی مستم اطاعت از احساسات
قوی حقیقت درون است که قسمت عمدهای از این احساسات از اعماق شعور
عاطفی سرچشمه میگیرد و شبکه ارتباطی ان با ضمیر ناخودآگاه و وجداندر ارتباط
است و انگاه بر ضمیر باطن منعکس شده و متناسب با ان عمل میکند
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. کالین مارشال مدیر عامل شرکت هواپیمایی بریتیش
ایرویز،یکی از بزرگترین شرکتهای تک شعبهای در دنیا با نه میلیون دلار
فروش،عقیده دارد که صراحت و صداقت عاطفی از عناصر حیاتی بوجود آورنده
بهترین عملکرد در سازمانش هستند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. صادق بودن از
نظر عاطفی به معنای قدرتمند بودن،واقعیتر بودن و به خود توجه کردن است که
پیش نیاز توجه و احترام به دیگران است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (.صداقت به طور
طبیعی از هدف، وجدان و تعهد عاطفی نشات گرفته و این آخرین ویژگی ژرفای
عاطفی و نقطه اوج شخصیت و لازمه عزت نفس و اعتبار در زندگی و کار است
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. شواهد نشان میدهد که تنها با داشتن صداقت زیاد
و استعدادهایی بسیار خلاق است که انسانهایی قدرتمند برای رسیدن به اوج
) کمال خواهیم بود )کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ .
۱۹ ) قاطعیت در کار
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین قاطعیت در کار است؛ یعنی در پیگیری کار تا
حصول نتیجه نهایی از کار دست نمیکشند. هایم و جینبر قاطعیت در کار را
مستم داشتن پنج مهارت اساسی میدانند . ۱ ) جهتیابی جدی . ۵ ) توانایی انجام کار . ۳ ) کنترل اضطرابها و ترسها . ۴ ) روابط انسانی خوب در کار . ۲ ) هنر مذاکره و گفتگو )هایم و جین بر،چینی ۱۳۷۲ (. از پنج مهارت ذکر شده چهار
مورد ان از مولفههای هوش هیجانی میباشند . ۵۱ ) تفویض اختیار و مسئولیت
یکی از ویژگیهای کارآفرین رشدگرا آن است که اجازه میدهد دیگران سهمی در
قدرت او داشته باشند. تفویض اختیار و مسئولیت به دیگران مستم ریسکپذیری
است )جی مردیث، ای.نک، ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. هرچه بتوانید اختیار
بیشتری را با موفقیت واگذار کنید وقت بیشتری خواهید داشتتا به فعالیتهای
بیشتری بپردازید که تاثیر بیشتری بر موفقیت اینده سازمانتان دارد. )جی
مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. تفویض اختیار و مسئولیت مستم
اعتماد به خود و خوش بینی است. کسی که از خوش بینی لازم برخوردار نباشد
نمیتواند به دیگران اعتماد کند و به انها اختیار بدهد . ۵۱ ) انگیزه پیشرفت
کارآفرین کسی است که میتواند خود را برانگیزاند تا در کار خود بازدهی لازم را
داشته باشد )جی مردیث،ای.نک ،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. انگیزه پیشرفت
یکی از مولفههای هوش هیجانی از دیدگاه گلمن میباشد. همه تمایل به
پیشرفت را دارند. اما تنها برخی میتوانند این تمایل را به انگیزه قوی تبدیل نمایند.
این انگیزه در واقع برایند نیروهای درونی فرد میباشد. به زبان دیگر انگیزه پیشرفت
در واقع همان تمایل به خود شکوفایی است . به نظرمک کلهلند نیاز پیشرفت
سایقی است که میتواند رفتار را تقریبا در تمام موقعیتها نیرومند ساخته و
هدایت کند )تنر و مک کلهلند/نقل از شولتز ۱۹۹۸ (.مک کلهلند براساس
تحقیقاتی که انجام داده است پیشبینی کرد که افرادی که نیاز زیادی به پیشرفت
در مشاغل و فعالیتهای روزمرهشان دارند جویای موقعیتهایی هستند که امکان
ی این نیاز را به انها بدهد. انها معیارهایی را برای پیشرفت خودشان تعیین
میکنند و به طور جدی برای برآوردن آن میکوشند . ۵۵ ) مسئولیت پذیری
از ویژگی های بارز کارآفرین مسئولیت پذیری است.حس پایبندی به مسئولیت از
قلب شما نشات میگیرد. نمیتوان ان را از خارج به دست اورد . اصولا پایبندی به
تعهد ندای وجدان است که میتوان ان را درونیترین صدای شهود دانست )کوپر،
ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. مسئولیتپذیری در پرتو خودآگاهی عاطفی امکانپذیر است.
مسئولیتپذیری مستم توان تصمیم گیری در مواقع بحرانی است. شرایطی که
اگر فرد از لحاظ عاطفی به پختگی لازم دست پیدا نکرده باشد، توان تصمیمگیری را
ندارد و درمانده میشود . ۵۳ ) انعطاف پذیری
یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینان انعطافپذیری آنها است.یک فرد انعطافپذیر،
دارای سه خصلت اساسی است که او را نسبت به یک فرد متعصب متمایز
میسازد : ۱ ) استفاده از عقل و منطق در برخورد با مسایل
۵ ) تحقیق و بررسی درباره مسایل
۳ ) حفظ اعتدال عاطفی و عقلی
انعطافپذیری مستم ان است که انسان هم از لحاظ عاطفی و هم از نظر عقلی
بر خود مسلط بوده و اعتماد به نفس داشته باشد. در واقع فرد انعطافپذیر از چنین
تفکری برخوردار است: من در مقابل سختی ها و گرفتاریها میتوانم بردبار بوده،
یا در صورت وم جهت کارم را تغییر داده و ان را یا اصلاح نمایم زیرا در متعادل بودن
). خود شکی ندارم )گراسمن، ترجمه چمن زار، ۱۳۷۸
۵۴ ) خوداگاهی
زمانی که فرد نسبت به هویت خوداگاه باشد و تصویری از ان چه در زندگی
میخواهد به آن برسد داشته باشد، مبانی لازم برای رفتن به دنبال رویاها را برای
زندگی بهترخودفراهم کرده است )استرمن گراهام به نقل از اسمیت،ترجمه
هدایت، ۱۳۸۵ (. کارآفرینان ازجمله افرادی هستند که به دنبال تحقق رویاهای خود
هستند. اگرفرد از احساساتی که تجربه میکنداگاه باشد در واقع کلید کنترل و
هدایت خویشتن را در دست دارد.خود آگاهی در خود کنترلی نقشی محوری و
اساسی ایفا میکند )جانسون و ایندویک، ۱۹۹۹ .به نقل از خائف الهی ودوستار،
)۱۳۸۵ . ۵۲ ) عشق به خویشتن
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین توانایی دوست داشتن خویشتن است. دوست
داشتن خود کار آسانی نیست زیرا در این صورت باید همه ابعاد وجودی خود از
جمله بعد منفی را که پست و از نظر اجتماعی ناپسند است را دوست بداریم. این
توانایی پایه خوداگاهی محور هوش عاطفی است زیرا وقتی با بعد منفی سرشت
خود مواجه میشویم به خود اختیار میدهیم : - در بعد درخشان طیف عاطفی به رشد بیشتری برسیم )شعور عاطفی دامنه
گستردهای دارد برای بسیاری احساسات هر چقدر که بعد تاریک، تاریکتر باشد بعد
روشن درخشانتر است( .
- با شناخت کاملتر سرشت واقعی خود، خود را بیشتر باور کنیم. در بسیاری
موارد، این شناخت ما را برای تغییر و رشد آزاد میگذارد .
جهت مشاوره های کارآفرینی و کسب و کار با شماره 09172467247 تماس حاصل فرمایید.
روانشناسی کار شاخه ای از
علم روانشناسی است که روانشناسان این رشته رفتار انسان ها را در مورد کارشان مورد مطالعه قرار می دهند. هدف روان شناسی کار شناسایی عواملی است که در رفتار انسان و کارش تأثیر می گذارد. تلاش محققان روانشناسی کار در جهت این است که نیاز ها و خواسته های عقلانی انسان ها را تأمین کنند و به ارزش های انسانی و رفاه جسمی و فکری او توجه شود. هدف روانشناسان کار تجزیه و تحلیل رفتارهای هیجانی و شناختی افراد در محیط کارشان است.
معمولا روانشناسی کار از جنبه نظری و عملی مورد مطالعه قرار می گیرد. تحقیقات و یافته هایی که در مورد روان شناسی کار صورت گرفته است مربوط به جنبه ی نظری آن می شود. زمانی که این یافته ها مورد استفاده قرار می گیرد و کاربرد پیدا می کند، جنبه ی عملی آن مطرح می شود. به طور مثال زمانی که از تست های توانایی نیروی انسانی استفاده می کنیم و به تفاوت های فردی در کار توجه می کنیم، جنبه ی عملی روانشناسی کار را مد نظر قرار داده ایم.
در عملکرد های شغلی افراد، تفاوت های فردی بسیار اهمیت دارند. زیرا این تفاوت های فردی است که نوع و نحوه کار افراد توسط آن تعریف می شود. در حال حاضر نظام های اداری و صنعتی روی راهنمایی های افراد بسیار حساس هستند زیرا کارکنان برای اینکه کار خود را به نحو احسن انجام دهند نه تنها باید توانایی لازم برای انجام آن کار را داشته باشند بلکه باید از نظر روانی نیز با کارخود هماهنگ باشند. زمانی این راهنمایی ها مسمر ثمر خواهند بود که به تفاوت های فردی افراد توجه شود و کار هر کس بر اساس استعداد و ویژگی های خاصش باشد. بی نظمی و هرج و مرج، خسارت های زیاد مالی و معنوی، خستگی، عدم رضایت و … زمانی رخ می دهند که کار هر کس بر اساس توانایی هایش نباشد و کار برای فرد دشوار باشد. عکس این قضیه زمانی اتفاق می افتد که کار در سطح پایین تری نسبت به توانایی های فرد باشد و بسیار ساده باشد در این صورت هواس پرتی، عدم تمرکز، خیال پردازی، کسالت و … رخ می دهد. اگر هر شخصی کاری متناسب با تواناییش داشته باشد، این رضایت نه تنها در محیط کار بلکه در محیط خانوادگی این فرد نیز اثر می گذارد و باعث ایجاد زندگی سالم برای او اطرافیانش می شود.
نگرش همان آمادگی انسان است که باعث واکنش های مختلف آن ها در برابر مسائل می شود. بعضی از افراد در برابر این مسائل واکنش منفی از خود نشان می دهند که باعث می شود مشکلات حادتر و شدیدتر شود اما در صورت واکنش مثبت راحت تر می توان مشکلات را پذیرفت. وقتی ما با نگرش کارگران آَشنا باشیم و بدانیم که آن ها در مقابل ساعت کاری، تشویق و تنبیه و حقوق چه نگرشی دارند به راحتی می توانیم حدس بزنیم که کار آن ها چگونه و میزان تلاش آن ها چقدر خواهد بود. اگر ما بخواهیم پی به نگرش یک گروه ببریم در وحله اول باید آن گروه رابشناسیم پس لازمه برای پیش بینی یک نگرش، شناخت است.
www.hamayeshsara.ir
هر شرکتی که در بازاری رقابتی فعالیت می کند می بایست استراتژی داشته باشد و منظور از استراتژی ایجاد مزیت رقابتی است. استراتژی مارکتینگ، برنامه ای است برای استفاده سازمان از نقاط قوت و توانایی های خود برای تطابق آنهاباخواسته ها و نیاز بازار. (استراتژی مارکتینگ، فرل و هارت الین)
برای دست یافتن به استراتژی موفق، تمامی تمرکز می بایست بر پویایی و مشخصات بازار باشد. (مزیت های رقابتی،
پورتر) بدین معنا که برخی از صنایع، پویایی بیشتری نسبت به سایر دارند و عوامل پیش برنده کلیدی در بازار رقابتی
نقش حیاتی تری در سود آوری ایفا می کنند
بر طبق کتاب "نگاه منابع محور به شرکت ها" نوشته ورنرفلت و کتاب "ارزش های بنیادی شرکت" نوشته پراهالند و هامل0، کارایی شرکت ها بطور کلی توسط مشخصه های منابع آن سازمان هدایت می شود. امروزه محققانی مانند هولی، پیرسی و نیکوالد به این نتیجه رسیده اند که نیاز بازار و و توانایی شرکت ها در ارائه محصوالت یا خدمات مورد نیاز بازار می بایست توامان در نظر گرفته شود و هدف اصلی نیز ایجاد توازن میان این دو است
برای اینکه بدانیم بازار چه می خواهد و چه محصول یا خدماتی را شرکت ها می توانند به بازار عرضه کنند، پیش از
هر کاری شرکت ها می بایست به تجزیه و تحلیل وضعیت فعلی بپردازند. مشکالتی که ممکن است سد راه تجزیه و
تحلیل باشند عبارتند از
محیط داخلی: ساختار سازمانی، منابع و کارایی سازمان
مشتریان: مشتریان بالقوه و بالفعل، خرید کاال یا خدمات و محیط خارجی: رقابت، رشد و ثبات اقتصادی، بازارهای بالقوه و
انتظار می رود که استراتژی مارکتینگ بتواند پاسخ های موثر از سوی مشتریان را جهت تغییر محیط بازار از طریق
بخش بندی بازار و توسعه و جانمایی محصوالت در بازارهای هدف، توسعه بخشد. برای موفق بودن در بازار، بخصوص در تغییر آن، شرکت ها می بایست از استراتژی های فعال استفاده کرده و نباید به عکس العمل در
قبال رویدادها اکتفا کنند، بلکه می بایست رویدادهای جدید را خلق کنند
درک رفتار خرید مشتری برای شرکت ها امری بسیار سخت و پیچیده است. این چشم انداز به سازمانها جهت توسعه
محصوالت و برنامه های بازاریابی جهت نیل به پاسخ به نیازهای مشتری از راه مناسب و کارا کمک شایانی می نماید. شرکت ها هیچگاه نباید فراموش کنند که مخاطبان برنامه های آنها و در نهایت کسانی که قرار است تصمیم به خرید محصوالت یا خدماتشان را بگیرند، انسانند! بدین معنا که می بایست به اخالقیات و رفتار آنها از دریچه مطالعات اجتماعی و روانشناسی اجتماعی و فردی نگریست و در عین حال از یک کلیشه و قالب برای تحلیلهمه آدم های جامعه به مثابه ماشین های همشکل نگاه نکرد بحران مالی، مشتریان را نه تنها از نظر اقتصادی، بلکه از نظر روانی نیز آنها را تحت فشار می گذارد.
مردم در موردآینده خود نگران می شوند و دیگر از خرید کردن لذت نمی برند( انگ، ات ال، ) آنها نمی خواهند کاالهای لوکس و برتر را خریداری کنند حتی اگر توان خریدشان را داشته باشند، مردم بیشتر در این دوران مقتصد می شوند(.فرل و هارت الین، )و بیشتر کاالهای مورد نیاز خود را از طریق انتخاب از برندهای ارزانتر و کاالهای دارای پروموشن و تخفیف خریداری می کنند
براساس نوشته های روبرتس و هیلربازاریابی راه حل دوران بحران است. چرا که کاهش هزینه ها و قیمت های فروش بر ارتباط طوالنی مدت شرکت ها و مصرف کنندگان تاثیر می گذارد و در بسیاری از موارد کیفیت را تحت تاثیر قرار می دهد. طبق تحقیقات انجام پذیرفته شرکت هایی که در دوران بحران به امید اینکه منابع مالی خود را از دست ندهند و به این دلیل که حتی سودی نیز عایدشان شود، هزینه های مارکتینگ خود را کاهش داده اند، سهم بازار خود را پس از بحران به میزان سه برابر از دست داده اند نیز شناخته می شوند، در دوران بحران اقتصادی است.
10 گام اصلی در استراتژی دیجیتال مارکتینگ
گام اول : اهداف و خواسته هایتان را از بازاریابی دیجیتال تعیین کنید
هدف ها با مشخص و دقیق باشند : شفاف و دقیق تعریف شدن هدف باید به گونه ای باشد که برای هر کسی که دانش پایه ای از این پروژه داشته باشد قابل درک باشد.
قابل سنجش باشد : بتوان فهمید که آیا چنین مقدار و هدفی قابل دستیابی است یا خیر، چه میزان با تکمیل پروژه فاصله هست و چه زمانی می توان به اهداف دست یافت.
قابل دستیابی باشد : اهداف باید با ابزارها و آموزش هایی که در حال حاضر در دسترس است قابل دستیابی باشند.
واقع بینانه باشد : یعنی با زمان، منابع و دانشی که در حال حاضر در اختیار است دست یافتنی باشد.
محدوده زمانی مشخصی داشته باشد : نه آنقدر بازه زمانی کوتاهی در نظر گرفته شود که نتوان به درستی کار را به انجام رساند و نه آنقدر زمان زیادی اختصاص داده شود که عملکرد تحت تاثیر قرار گیرد.
گام دوم : مشتریانتان را شناسایی کنید
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که کسب و کارها مرتکب می شوند این است که مشتریانشان را به درستی نمی شناسند. هر کسی می تواند مشتری شما باشد. حداقل میزان مشتریان 1% جمعیت بازار هدف است.
گام سوم : رقبایتان را بشناسید
رقبایتان را تا چه اندازه میشناسید؟ این نیز یکی از موضوعاتی است که نباید دست کم گرفته شود زیرا یکی از مهم ترین گام ها در تهیه استراتژی محسوب می شود.
رقبایی که باید بشناسید و مورد بررسی قرار دهید به سه دسته قسیم می شوند:
رقبای مستقیم
رقبای غیرمستقیم
شرکت های رقیب تازه وارد و یا تغییر مدیریت داده شده
گام چهارم: تخصیص وظایف به افراد تیم
دیجیتال مارکتینگ ابعاد مختلفی از بازاریابی آنلاین را شامل می شود:
بهینه سازی موتور جستجوSearch Engine Optimization - (SEO)
بازاریابی موتور جستجو-Search Engine Marketing (SEM)
بازاریابی محتوا Content Marketing -
هدایت و کنترل ذهنی مخاطبان از طریق محتوا
بازاریابی کمپینی Campaign Marketing -
فروشگاه های اینترنتی
بازاریابی شبکه های اجتماعی Social Media Marketing -
بهینه سازی شبکه های اجتماعی
بازاریابی ایمیلی (ایمیل مارکتینگ) Email Marketing -
همانطور که مشاهده میکنید دیجیتال مارکتینگ حوزه ای بسیار گسترده است و نمی توان نسخه جامعی که برای همه مناسب باشد ارائه کرد. تمامی راهکارها باید اختصاصی (تن دوخت) و متناسب با هر کسب و کار ارائه شوند.
گام پنجم : بازاریابی موتور جستجوSearch Engine Marketing - (SEM)
استراتژی های بازاریابی دیجیتال مختلفی وجود دارند که می توان نتخاب کرد اما اگر منابع محدودی در اختیار دارید شدیدا پیشنهاد می شود که تمرکز خود را بر بازاریابی موتور جستجو معطوف کنید.
برای تازه کاران، بازاریابی موتور جستجو (Search Engine Marketing) یکی از بخش های کلیدی تهیه استراتژی بازاریابی دیجیتال است. SEM موارد زیر را شامل می شود:
جستجوی کلیدواژه ها
بهینه سازی موتور جستجو (سئو داخلی، سئو خارجی و لینک سازی)
تبلیغات پولی گوگل
تبلیغات کلیکی
گام ششم: بازاریابی محتوا – Content Marketing
آیا می دانید که بازاریابی محتوا یکی از ارکان های بسیار مهم در تهیه استراتژی بازاریابی دیجیتال است؟
بازاریابی محتوا حوزه بسیار گسترده و عظیمی است که موضوعات مختلفی را شامل می شود:
وبلاگ نویسی
وبلاگ نویسی مهمان
وبلاگ نویسی لینکدین
اطلاع رسانی و روابط عمومی
به اشتراک گذاری مستندات
ارائه ها
ضبط و نشر فایل های صوتی
کتاب های الکترونیک
فروم ها و صفحات سوالات متداول (FAQ)
اینفوگرافیک ها
گام هفتم: بازاریابی شبکه های اجتماعی
بیش از 1.2 میلیارد کاربر روزانه از فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و تلگرام استفاده می کنند. پس براین اساس، بازاریابی شبکه های اجتماعی (SSM) راهی فوق العاده برای ساخت برند، افزایش حضور در فضای مجازی و بهبود شناخت مخاطبان از برند شماست. البته استراتژی های شبکه های اجتماعی که به درستی پایه ریزی شده باشند بر بهبود فروش و وفاداری مشتریانتان نیز موثر خواهد بود.
نسبت به سالها پیش، اجرای بازاریابی شبکه های اجتماعی آسان تر است اما در عین حال پیچیده تر شده است. در واقع باید گفت امروزه تحلیل و پیشبینی رشد رسانه های اجتماعی دشوارتر است زیرا بخش های درحال تغییر آن بیشتر شده اند.
یک استراتژی دیجیتالی خوب برای فضای مجازی به صورت زیر است:
تعیین اهداف بازاریابی شبکه های اجتماعی
انتخاب کانال های مناسب در میان رسانه های اجتماعی
برنامه ریزی محتوا
استفاده از تبلیغات
اندازه گیری میزان موفقیت
گام هشتم : بازاریابی ایمیلی
فارغ از اندازه کسب و کارتان، شما باید برای سرعت بخشیدن به بهبود کسب و کارتان در دنیای تجارت الکترونیک بازاریابی ایمیلی را آغاز کنید.
بازاریابی ایمیلی به چند بخش تقسیم می شود:
تنظیم اهداف
بهبود و تقویت لیست ایمیل های در اختیار
تهیه برنامه زمانبنندی برای ارسال ایمیل ها
سنجش میزان موفقیت
گام نهم: گنجاندن موبایل مارکتینگ در استراتژی بازاریابی دیجیتال
بر اساس آمار، هر روز بر تعداد استفاده کنندگان از تلفن همراه (موبایل) افزوده می شود. شاید بعضی ها موافق این عبارت نباشند اما اگر کمی دقیق تر به اطرافتان نگاه کنید خواهید دید که تعداد کاربران موبایل بسیار سریعتر از تعداد کاربران کامپیوترها در حال رشد است (حتی اگر در حال حاضر تعداد کاربران کامپیوتر بیشتر باشند).
گام دهم : بازاریابی مشارکتی
یکی دیگر از ارکان مهم در تهیه استراتژی بازاریابی دیجیتال، بازاریابی مشارکتی است. اگر به برندهای محلی اطرافتان نگاهی بیندازید میبینید که آنها از بازاریابی مشارکتی به عنوان روشی قدرتمند برای رشد کسب و کارشان کمک میگیرند.
در اینجا چند گام مهم را برای کمک به شما برای در پیش گرفتن تکنیک بازاریابی مشارکتی در تهیه یک استراتژی دیجیتال شرح میدهیم.
تعیین دقیق اهداف
تهیه یک برنامه مشارکتی
توزیع آن در بازار
سنجش خروجی حاصله
باید به خاطر داشته باشید که موفقیت شرکای شما شدیدا در گرو موفقیت شماست (نه برعکس).
http://parsnemoodar.com/pages/181/
اگر چه اکنون به علت ضعف های موجود در سیستم آموزشی و فرهنگی و همچنین مشکلات اقتصادی موجود در ایران کارآفرینی کاری سخت و دشوار به حساب می آید ، اما باشگاه کارآفرینی تیوان با برگزاری مدرسه کارآفرینی سعی دارد که خلاءهای موجود را رفع کند تا آینده ی روشنی برای کشور عزیزمان شاهد باشیم.
اما در اینجا قصد داریم با معرفی لیست شغلهای کارآفرینی به شما ایده ای برای شروع دنیای جذاب و دوست داشتنی کارآفرینی با تمام مشکلات و سختی های دوست داشتنی اش بکنیم ، همچنین امکان استفاده از فضای کار اشتراکی تیوان در ابتدای کارآفرین وجود دارد.
با توجه به اینکه امروزه ظرفیت های کسب و کارهای آنلاین رو به افزایش است و از طرف دیگر بیشتر استارت آپ ها به سمت فضای آنلاین و با زیر ساخت آنلاین در حال رشد و کسب درآمد میباشند ، بیش از پیش تبلیغات و بازاریابی مورد توجه قرار گرفته .
از طرف دیگر بازدید ویدیو هر روز رو به افزایش می باشد که این خود باعث شده کسب و کارهای پیشرو و آینده نگر به فکر ویدیو مارکتینگ افتاده باشند.
ارائه خدمات موشن گرافیک و انیماتور با کیفیت و با قیمت مناسب بصورت آنلاین یک شغل کارآفرینی ، پول ساز میباشد که به علت اینکه این شغل یک حرفه تخصصی می باشد ، هرچه که شما پیش میروید مهارت بیشتری را کسب میکنید و رقابت با شما سخت تر میشود و رشد و کارآفرینی شما بیشتر میشود.
امروزه با سرعت پیشرفت کسب و کارها و تکنولوژی ، همه ی کسب و کارها نیاز به یک واحد برای تحقیق و توسعه ( R&D ) کسب و کار خود دارند اما به دو علت به صرفه نیست تمام کسب و کارها دارای واحدهای مجزا باشند :
هزینه بر بودن نیروی انسانی واحد تحقیق و توسعه
نداشتن دانش کافی برای تشکیل این واحد
به همین علت این شغل جذاب و کارآفرین نیاز است که توسط یک کارآفرین خلاق و باهوش راه بیافتد و با بروزرسانی روزانه دانش خود هر روز تلاش کند تا به دیگر کسب و کارها و کارآفرینان کمک برساند و کسب و کار آنها را رشد دهد.
البته هنوز چنین کسب و کاری در این به رسمیت شناخته نشده اما با حضور و مشاوره به دیگر استارتاپها در مراکز شتابدهی و پیش شتابدهنده کمک میکند که هم شما دانش و مهارت خود را محک بزنید ، همه اینکه این کسب و کار شناخته می شود.
با وجود اینکه در ایران در سالهای اخیر مشاغل زیادی برای تدریس در زمینه های مختلف ایجاد گردیده اما به دلایل مختلف از جمله ضعف های نظام آموزشی ، رشد دانش و تکنولوژی و ایجاد حفره های جدید در زندگی و کسب و کار و دلایل دیگر هنوز هم به تدریس و مدرس خوب در زمینه های مختلف نیاز است.
یک شغل کارآفرینی تدریس است که با تدریس علاوه بر اینکه هر روز بر دانش خود اضافه میکنید ، حس خوبی به دست می آورید و هر روز به معروفیت و سرمایه خود اضافه می کنید.
تدریس و ارائه محصول های آموزشی بصورت آنلاین ، البته اگر آموزش های شما بروز و کاربردی باشد و با قیمت مناسب ارائه شود هر روز میتوانید رشد خود را شاهد باشید و بر کارآفرینی خود بیفزایید.
ترجمه مقالات و مدارک مختلف با وجود اینکه سالهاست انجام می شود ، اما هنوز جای سازماندهی شده ای برای ارائه خدمات ترجمه بوجود نیامده که بتواند از این فرصت کارآفرینی خوب بهره ببرد.
بسیاری از افراد به دلایل مختلف قصد سفر و مهاجرت دارند که نیازمند هستند تا کارهای ترجمه و مراحل قانونی مرتبط به مدارک را برایشان انجام دهند ، ایجاد استارت آپی برای سازماندهی خدمات ترجمه بسیار مفید و آینده نگرانه است.
یکی دیگر از شغلهای کارآفرنی دیگر که چالش و زحمت بسیاری دارد اما در عین حال جذاب و دوست داشتنی است ، ساخت کارهای دستی و ارائه آنها به فروشگاه ها و یا فروش مستقیم در بازارهای مختلف ، بخصوص اینکه اگر شما کارهای دستی زیبا و هنری ایرانی را با خلاقیت و سلیقه بانوان ایرانی تلفیق کنید و محصولی کاربردی و مفید بسازید ، قابلیت خوبی در بازارهای جهانی وجود دارد.
البته مشکلات زیادی بر سر این ایده وجود دارد اما تلفیق خلاقیت و دانش بازاریابی کمک شایانی در رشد این کسب و کار دارد.
تولید محتوا شغلی است که با وجود هجوم بسیاری از افراد به سمت فضای آنلاین و راه افتادن فروشگاههای آنلاین بسیار که هر روز رو به رشد و از طرف دیگر با وجود اینکه آژانس های زیادی اکنون در ایران مشغول به فعالیت در زمینه تولید و بازاریابی محتوا می باشند ، اما باز هم محتوای تخصصی و با رعایت تمام اصول بازاریابی محتوا کمتر ، حتی در فروشگاه های بزرگ دیده می شود.
اگر مجموعه ای وجود داشته باشد که با تحقیق اصولی در مورد کسب و کار ، مشتریان و چالش های پیشرو به تولید محتوا برای سایت ها و فروشگاه های اینترنتی فعال شود ، اگر چه شاید در ابتدا با بازخورد خوبی مواجه نشود اما مطمئنا در آینده با آموزش کادری حرفه ای آینده روشنی خواهد داشت.
tivan.org
کلمه Entrepreneur که در زبان فارسی به کارآفرین ترجمه شده، اصالتاً یک کلمه فرانسوی است که اولین بار در سال 1723 میلادی برای توصیف فردی که با پذیرفتن ریسک اقتصادی و با امید به سودآوری، یک کسبوکار را راهاندازی و مدیریت میکند وارد واژهنامههای فرانسوی شد. با این تعریف از کارآفرین، کارآفرینی فرآیند اقداماتی است که یک کارآفرین بهعنوان شخصی که همیشه به دنبال ایدههای تازه است، به آنها متوسل میشود تا با پذیرفتن ریسک و تردیدهای ذاتی موجود در هر اقدام جدید، از آن ایدهها فرصتهای تازه خلق کند.
ویژگیهای خاصی که کارآفرینی را از اقدامات مشابه با آن متمایز میکند عبارتاند از:
1. کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی و پویا است:
کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی است، زیرا با نیت ارزشآفرینی و کسب سود مالی و از طریق استفاده بهینه از منابع محدود، یک کسبوکار جدید راهاندازی و مدیریت میشود. بهعلاوه، ازآنجاییکه این ارزشآفرینی در میان فضای ناامن کسبوکار باید بهطور مستمر ادامه پیدا کند، لذا کارآفرینی بههیچعنوان فضای یکنواختی ندارد؛ بلکه پویا و پرتکاپو است.
2. کارآفرینی همزاد نوآوری است:
کارآفرینی مستم جستجوی مستمر برای یافتن ایدههای تازه است. اساساً لازمه بقای کارآفرین، ارزیابی مستمر روندها و اقدامات فعلی با هدف بهینهسازی و استفاده از سیستمهای نوینی است که باعث پیشبرد هرچه بهتر اهداف کسبوکار میشوند. بهعبارتدیگر، کارآفرینی نیازمند تلاش مستمر در جهت بهبود و بهینهسازی است و این تلاش بدون خلاقیت و نوآوری ره بهجایی نخواهد برد.
3. کارآفرینی به پتانسیل سودآوری وابسته است:
منظور از پتانسیل سودآوری، احتمال بازگشت سرمایه یا کسب درآمد ناشی از اقدام مخاطرهآمیز کارآفرین در جهت تبدیل یک ایده جدید به یک کسبوکار واقعی است. ایدههای کارآفرین در غیاب پتانسیل سودآوری فقط در حد نظریه باقی خواهد ماند.
4. کارآفرینی مستم ریسکپذیری است:
عصاره و جوهر کارآفرینی، تمایل به در آغوش کشیدن ریسکی است که ذاتاً در خلق و اجرای ایدههای جدید وجود دارد. ایدههای تازه همیشه با شک و تردید همراهاند و چهبسا نتیجه اجرای آنها مثبت نباشد، یا فوراً به ثمر نرسند؛ بنابراین کارآفرین برای چشیدن میوه زحمات خود باید صبور و ریسکپذیر باشد.
کارآفرینی نیز بهمانند هر اقدام هدفمند دیگری نیازمند طی کردن مراحل خاصی است که این مراحل را بهطور خلاصه میتوان به ترتیب زیر بیان کرد:
1. شناسایی یک فرصت:
در این مرحله، کارآفرین با خلاقیت و ذهن بازی که نسبت به ایدهها و چالشهای جدید دارد وجود فرصتی را احساس کرده و بازار موجود برای آن را تصور میکند. درواقع، کارآفرین در این مرحله به دنبال نیازها، خواستهها، مشکلات و چالشهایی است که تابهحال به شکل مناسبی برآورده یا حل نشدهاند.
2. تعیین یک چشمانداز:
کارآفرین در این مرحله با هدف پیدا کردن روشهای تازه و نوآورانه برای حل مشکل یا ی نیاز موجود، با استفاده از تجربههای گذشته و خلاقیت خود ایده پردازی میکند. سپس از میان همه ایدههایی که شکل میگیرند، عملیترین و سودآورترین مورد بهعنوان بهترین ایده انتخاب میشود. در اینجا فرصتها و شرایط مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و ارزش محصول یا سرویس مورد نظر، ریسک و امتیازات و فضای رقابت موجود ارزیابی میشود. در نهایت، یک چشمانداز جامع برای اجرایی کردن ایده مورد نظر شکل میگیرد.
3. متقاعد کردن دیگران:
کارآفرین در این مرحله به کمک یک بیزینس پلن (Business Plan یا برنامه کسبوکار) تلاش میکند تا نظر افراد حقیقی و حقوقی مناسب، ازجمله سرمایهگذاران، شرکای توانمند و مؤسسات مالی و اعتباری را جلب کند. در نهایت، یک گروه مقدماتی از افرادی که توانایی تبدیل چشمانداز به واقعیت را دارند، تشکیل میشود.
4. تأمین منابع مورد نیاز:
در این مرحله از کارآفرینی، منابع موردنیاز، ازجمله منابع مالی، اجرایی، نیروی انسانی و اطلاعات لازم تهیه و سازماندهی میشود.
5. مرحله اجرایی:
پس از تأمین و سازماندهی منابع موردنیاز، نوبت به عملی کردن ایدهها و راهاندازی کسبوکار میرسد. طبیعتاً پیادهسازی موفقیتآمیز ایدهها به شوق و انگیزه و تلاش مضاعفی نیاز خواهد داشت.
6. تغییر و تطبیق :
نظارت، جرحوتعدیل و تطبیق با شرایط بازار ازجمله ضرورتهای انکارناپذیر کارآفرینی است. اجرای تغییرات موردنیاز مستم وجود منابع مالی و انعطافپذیری نیروی انسانی خواهد بود و باید از قبل مدنظر قرار داده شده باشد.
ازجمله مهمترین مزایا و منافع فردی، سازمانی و اجتماعی کارآفرینی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. کارآفرینی باعث تقویت مهارتهای مدیریتی میشود:
یکی از بزرگترین مزایای کارآفرینی، پتانسیل بالای آن برای شناسایی و تقویت توانمندیهای مدیریتی کارآفرین است. کارآفرین در طول فرآیند کارآفرینی یک مشکل را بررسی و راهکارهای مختلفی برای حل آن پیدا میکند؛ سپس گزینههای مختلف را از نظر هزینه و بازده بررسی میکند و در نهایت بهترین گزینه را انتخاب میکند؛ در ادامه نیز بهطور مستمر درگیر برنامهریزی و تصمیمات آنی خواهد بود. این فرآیند میتواند بهترین تمرین برای تقویت مهارتهای مختلف کارآفرین، ازجمله مهارتهای تصمیمگیری و تصمیم سازی وی باشد. همین مهارتها و توانمندیهای مدیریتی در نهایت عامل خلق فناوریها و محصولات جدیدی خواهد بود که جایگزین فناوریها و محصولات قدیمی شده و عملکرد بهتری را هم برای کسبوکار و هم برای جامعه رقم میزنند.
2. کارآفرینی باعث رشد نوآوری و خلاقیت و شکل گرفتن شرکتها و سازمانهای کارآمدتر میشود:
کارآفرینی میتواند با تکیهبر مهارتها، ایده و خلاقیت کارآفرینان موجب رشد و تقویت خلاقیت و نوآوری در جامعه شود. این بهنوبه خود باعث ایجاد جوّ بهتر و پویاتری در فضای کسبوکار و شکل گرفتن شرکتها و سازمانهای خلاقتر و کارآمدتری خواهد شد.
3. کارآفرینی استانداردهای زندگی در جامعه را بالا میبرد:
کارآفرینی با ایجاد و تقویت شرکتها و سازمانهای کارآمد و خلّاق، محصولات و خدمات متنوع و نوآورانهای را در دسترس جامعه قرار میدهد که همین باعث بهبود شرایط زندگی برای مردم خواهد شد.
4. کارآفرینی ابزار مؤثری برای توسعه اقتصادی است:
کارآفرینی مستم تولید و استفاده از ایدههای خلاقانه، به حداکثر رساندن بازده حاصل از مصرف منابع، توسعه مهارتهای مدیریتی و موارد مشابه است و تقریباً همه اامات کارآفرینی نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در توسعه اقتصادی کشور دارند.
کارآفرینان را بر اساس تمایل به خلق ایدههای تازه میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
• کارآفرینان خلاق: اینها افرادی هستند که توانایی خلق ایدههای نوآورانه، بهتر و اقتصادیتری را برای کسبوکار و مدیریت دارند. این کارآفرینان پیشگامان عرصه کسبوکار هستند و بیشترین تأثیر را بر رشد اقتصادی جامعه دارند.
• کارآفرینان مقلّد: اینها افرادی هستند که در جادهای که توسط کارآفرینان خلاق ایجادشده قدم میگذارند. معمولاً کارآفرینان مقلد به این دلیل از همتایان خلاق خود تقلید میکنند که فضای فعالیتشان اجازه خلاقیت و خلق ایدههای جدید را به آنها نمیدهد. معمولاً در کشورهایی که ساختار اقتصادی و سازمانی ضعیفی دارند بیشتر چنین کارآفرینانی را مشاهده میکنیم.
• کارآفرینان محتاط: این کارآفرینان افرادی هستند که در خلق و اجرای ایدههای جدید ابتکار عمل ندارند؛ بلکه به انتظار شرایط مناسب مینشینند؛ مگر اینکه متوجه خطری شوند که موجودیت کسبوکارشان را به خطر میاندازد.
در پایان به برخی از تصورات نادرست رایج درباره کارآفرینی اشاره میکنیم.
- کارآفرینی ذاتی است و کارآفرینان کارآفرین به دنیا آمدهاند:
این یک تصور کاملاً نادرست است، چراکه کارآفرینی حوزهای است که مدلها، فرآیندها و معادلات خاص خودش را دارد. لذا با مطالعه درباره کارآفرینی میتوانید آن را یاد بگیرید. دقیقاً به همین دلیل است که امروزه برخی از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی امکان تحصیل در رشته کارآفرینی را فراهم آوردهاند.
- افراد ناسازگار یا فراری از درس کارآفرین میشوند:
شاید بتوان برای چنین تصوری چند مصداق برجسته (مثل بیل گیتس) پیدا کرد، اما وماً چنین چیزی صحیح نیست. حقیقت این است که آموزش و یادگیری بیشتر باعث رشد و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی و کارآفرینان خواهد شد.
- برای کارآفرینی فقط به پول احتیاج دارید:
پول مانند خونی است که برای زنده ماندن و رشد باید در رگ کسبوکار جاری باشد؛ اما امکان تأمین منابع موردنیاز برای ایده خوبی که متناسب با شرایط و مقتضیات موجود است وجود دارد و لذا پول مسئله غیرقابلحلی نخواهد بود.
- فقط داشتن یک ایده فوقالعاده برای کارآفرینی کافی است:
اگر ترکیبی از همه منابع و شرایط لازم، مخصوصاً توان مدیریتی وجود نداشته باشد، یک ایده خوب یا فوقالعاده فقط در حد یک ایده باقی خواهد ماند و هیچگاه به مرحله عمل درنخواهد آمد.
- کارآفرینی سرشار از خوشی و لذت است:
بسیاری از مردم با این تصور لذتبخش که خودشان رئیس خودشان خواهند بود رؤیای کارآفرینی را در سر میپرورانند؛ اما باید به خاطر داشته باشید که در یک شغل معمولی فقط به یک رئیس حساب پس میدهید؛ اما بهعنوان کارآفرین باید همیشه پاسخگوی سرمایهگذاران، شرکا و از همه مهمتر، مشتریان باشید. اساساً حقیقت این است که کار کردن برای دیگران از کار کردن برای خودتان آسانتر است؛ چراکه بهعنوان یک کارآفرین و مدیر کسبوکار، ذهنتان در همه حال درگیر مسئولیت خطیری خواهد بود که برعهدهگرفتهاید.
modireweb.com
اگر میخواهید کارآفرینی کنید و کسب و کار یا استارتاپ خود را راه اندازی کنید، اما نمیدانید از کجا، نگران نباشید ما به شما در این مقاله جادویی خواهیم گفت. امروزه با توجه به شرایط اقتصادی حال حاضر و اینکه جوانان بعد از تحصیلات در دانشگاه و گذراندن کلاس هایی تخصصی، تازه متوجه شرایط بد بازارکار می شوند و از خود می پرسند یعنی این همه سال تحصیل و هزینه، کشک بود؟” بحث راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی بسیار بسیار داغ تر گذشته شده است.
برخی از این افراد که موفق به یافتن کاری نمی شوند به این نتیجه می رسند که خودشان یک کسب و کار را که دوست دارند شروع کنند، اما نمی دانند از کجا و چگونه. برخی دیگر نیز که شاغل هستند، چون به دنبال اهداف بزرگتری فکر می کنند، تصمیم به کارآفرینی می گیرند و می خواهند خودشان کسب و کار خودشان را راه بیاندازند. اگر شما هم در یکی از این دسته ها قرار دارید در ادامه با ما همراه باشید…
اگر از شرایط فعلی خود ناراضی هستید، باید بدانید که هیچ کس جز شما نمی تواند این شرایط را تغییر دهد. بهانه آوردن و سرزنش کردن خودتان با وضعیت اقتصادی، همسر یا خانواده تان هیچ دردی را از شما دوا نخواهد کرد. فقط زمانی می توانید تبدیل به یک کارآفرین موفق شوید که تصمیمی قاطع و آگاهانه برای انجام آن گرفته باشید.
به خودتان اجازه اکتشاف درونی دهید. به جنبه های مختلف خودتان (شخصیت، مدل رفتار اجتماعی، سن) دقت کنید و به اعماق وجودتان با دقت گوش کنید. ما انسان ها به نادیده گرفتن احساس خود عادت داریم حتی زمانی که این احساس بسیار عمیق است. از خودتان بپرسید چه چیزی حتی زمانی که خیلی خسته ام به من انگیزه می دهد؟
حال، از کجا می دانید کسب و کاری که انتخاب کرده اید، مناسب شماست؟ به طور کلی سه رویکرد رایج برای کارآفرینی وجود دارد :
۱- کارهایی را که خودتان به آنها مسلط هستید انجام دهید : به کارهایی که در گذشته برای دیگران انجام داده اید خوب فکر کنید. آیا این امکان وجود دارد که مهارت ها و تخصص های مربوط به کارهای گذشته خود را در قالب یک محصول و یا خدمت به مشتری بفروشید؟
۲- کارهایی را که دیگران انجام می دهند را انجام دهید : درباره کسب و کارهای دیگری که شما به آنها علاقه دارید اطلاعات کسب کنید. زمانی که یکی از آنها را به خوبی شناسایی کردید فقط کافیست از آن تقلید کنید و پشتکار داشته باشید.
۳- یک مشکل را در جامعه حل کنید: آیا شکافی در بازار وجود دارد؟ آیا سرویس یا محصولی که می خواهید به بازار عرضه کنید، در حال حاضر وجود دارد؟ (توجه داشته باشید که این رویکرد، در بین ۳ مورد پر ریسک ترین رویکرد است.) اگر تصمیم به انجام این کار دارید، قبل از هزینه و شروع به کار کردن، باید دانش خود را در آن زمینه افزایش دهید.
قبل از اینکه پولی خرج کنید، باید ببینید مردم محصول یا خدمت شما را خواهند خرید یا خیر. این مهمترین کاری است که شما باید انجام دهید. شما می توانید این کار را با مصاحبه حضوری با مشتریان احتمالی خود انجام دهید. به عبارت دیگر، باید ببینید چه کسانی به جز خانواده و دوستانتان محصول شما را می خرند. (هیچوقت نگویید کل ایران محصول یا خدمت من را می خواهد.” مطمئن باشید نه کسی آن را می خواهد و نه پولی بابت آن می پردازد. پس با مشتری مصاحبه کنید و به خوبی آنها را بشناسید.) بعد از آن باید ببینید اندازه بازار (Market Size) هدف شما چقدر است؟ مشتریان شما چه کسانی هستند؟ محصول یا خدمات شما مربوط به زندگی روزمره آنهاست؟ چرا آنها به محصول و خدمت شما نیاز دارند؟
پاسخ تمام این سوالات با طرح پرسش هایی مناسب و مصاحبه های حضوری با مشتریان هدف بدست می آیند.
زندگی شخصی و زندگی تجاری شما به عنوان یک کارآفرین، به یکدیگر متصل هستند. شما اولین سرمایه گذار کسب و کار خودتان هستید. بنابراین، داشتن درک دقیق از امور مالی شخصی خودتان و توانایی مدیریت آن، اولین قدم ضروری است که تا قبل از جذب سرمایه باید آن را به خوبی انجام دهید. به همین دلیل توصیه می کنم امور مالی خود را به کمک نرم افزارهایی که برای موبایل موجود هستند مدیریت کنید.
شما باید به خوبی نوع کسب و کاری را که در آن قصد کارآفرینی دارید بشناسید و بدانید برای شروع و ادامه کار به چه میزان سرمایه نیاز دارید. اگر یک کسب و کار با میزان فناوری بالا را مدنظر دارید باید از ابتدا منابع مالی قدرتمندی داشته باشید (یا از شخصا باید سرمایه گذاری کنید و یا به شتابدهنده های مربوط به آن حوزه مراجعه کنید و پس از قانع کردن آنها سرمایه را جذب کنید.) و یا اگر کسب و کار مد نظر شما یک کسب و کار مرتبط با زندگی عمومی مردم است، به سرمایه اندکی برای شروع نیاز خواهید داشت.
سعی کنید بر روی خدمت به مردم تمرکز کنید. هرچه خدمت و ارزشی که شما تولید می کنید، رضایت افراد بیشتری را جلب کند، شما نیز بیشتر پول بدست خواهید آورد. زمانی که به مشتریان خود فکر می کنید از خودتان بپرسید :
– چه چیزی می توانم به آنها بدهم؟
– چگونه می توانم آنها را در کارهای خودشان موفق کنم؟
این رویکرد می تواند شما را به راه های جدیدی برای ارتقای محصول و یا سرویس تان و ارائه ارزش بیشتر هدایت کند که در نهایت موجب خوشحالی و تقدیر مشتریان شما خواهد شد.
داشتن یک تیم پر انگیزه و متخصص بیش از هر چیز دیگری می تواند به شما در جهت رشد کسب و کار (استارتاپ) و کارآفرینی کمک کند. راه های گوناگونی برای تشکیل یک تیم قوی استارتاپی وجود دارد:
۱-دوستان و آشنایان
۲-همکاران
۳-استفاده از شبکه اجتماعی استارتاپ فلای (شبکه اجتماعی تشکیل تیم استارتاپی و شبکه سازی)
danup.ir
امروزه با پیشرفت تکنولوژی فرصتهای کارآفرینی زیادی فراهم شده که برای شروع کار به هزینهی کمی نیاز دارند یا حتی ممکن است به هیچ هزینهای نیاز نداشتهباشند! بله درست شنیدید! ولی درعوض باید زمان و تلاش بسیار زیادی خرج آن کنید. علاوه بر این، بسیاری از این فرصت های کسب و کار بر مجموعه مهارتهای شما استوار هستند، از جمله مهارتهای کامپیوتری.
ولی کمی صبر کنید، چیزهای دیگری هم هست:
یک بخش دیگر به نام کسب و کارهای دنیای واقعی” به این متن اضافه کردهام تا کسانی که مهارتهای خاصی در زمینهی کامپیوتر ندارند هم بتوانند استفاده کنند. در این مقاله تنها چند مورد ازایده های کسب و کار کوچک را مطرح میکنیم و بهاختصار در مورد کمهزینه بودن آنها صحبت میکنیم.
کسب درآمد از اینترنت با مشاوره. در زمینهای تخصص دارید؟ اگر جوابتان مثبت است پس میتوانید از این ایده برای راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم کسب درآمد کنید. در سایتهای مربوط به یافتن مشاور (مانند الو مشاور) ثبت نام کنید و برای کسانی که با شما تماس میگیرند تا با شما صحبت کنند نرخ تماس دقیقهای خود را مشخص کنید. ایده کسب و کار با سرمایه کم.
یکی از ایده های عالی کار در منزل می تواند تولید محتوا باشد. فرقی نمیکند آگهی مینویسید یا مقاله یا کتاب الکترونیکی، محتوا باید توسط فردی نوشته شود. یکی از جاهاییکه بیشترین تقاضا برای خلق محتوا وجود دارد، در بخش شبکههای اجتماعی است.
تولید محتوا یک فرآیند کمهزینه است، زیرا تنها چیزی که نیاز دارید یک کامپیوتر است و یک ارتباط اینترنتی سرعت بالا، و همچنین یک برنامهی خاص گرافیکی (یا دیگر نیازهای نرمافزاری) که ممکن است هزینهی راهاندازی داشتهباشد. بههرحال، جدای از اینها، تنها چیزی که باید برای تولید محتوا صرف کنید زمان است. میتوانید از خدماتی مانند ویکی محتوا برای جا افتادن در بازار و ایجاد حلقهی مشتریان خود استفاده کنید.
طراحی سایت یکی از ایده های فوق العاده است. با طراحی سایت می توانید پولساز شوید. البته باید مهارت طراحی سایت را کسب کنید.
پیشترها، مخترع بودن یک هدف دستنیافتنی بود، و گاها افراد برای توجیه روانی بودنشان از این اصطلاح استفاده میکردند. ولی دیگر اینچنین نیست! با پلتفرمهایی مانند مرکز ایده و اختراعات تجاری ایران، تأمین سرمایهی مالی برای ایدهها و اختراعها ممکن است. مزیت این مدل این است که اگر پول موردنیازتان فراهم شود و بهاصطلاح از لحاظ مالی تأمین شوید، نشاندهندهی موفیقت شما در یافتن بازار است. اگر ایدهی شما مورد استقبال قرار نگیرد، به این معنی است که لازم است مسیر آمده را برگردید و دوباره طرحریزی کنید.
با چند گواهینامه و کمی زمان، میتوانید علاقهتان به خوشتیپ بودن را به زندگی روزانهتان گره بزنید. به دیگران در رسیدن به اهداف فیزیکیشان کمک کنید و چند فن مناسب به آنها بیاموزید که باعث آسیب زدن به خودشان نشوند. وقتی به دیگران کمک کنید از این کار احساس رضایت خواهید داشت. این ایده برای راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم را امتحان کنید.
linkedin.com
اگر به فکر این هستید که یک کسب و کار و یا تجارتی را برای خود راه اندازی کنید، حتما باید توصیه هایی را در نظر داشته باشید. در این مقوله نمی توانید بدون راهنمایی پیش بروید زیرا صد در صد گیج خواهید شد. حال در این مورد راهکارهایی را به شما معرفی می کنیم که می توانید از طریق آن یک کسب و کار کوچک را راه اندازی کنید.
افراد زیادی در دنیا هستند که رویای راه اندازی یک کمپانی و تجارت را در سر می پرورانند اما هرگز این کار را انجام نمی دهند. دلیل آن هم وجود ترس ها و بهانه هایی است که به دلیل قبول نکردن مسئولیت ها دارند و در واقع برای شروع نکردن یک کار و راه اندازی نکردن یک تجارت می توان هزاران دلیل آورد. رئیس بودن می تواند ترسناک هم باشد که در بیشتر موارد، صاحبان تجاری ازخطرات این کار می ترسند اما باید بهانه های خود را شناسایی کرده و درصدد رفع آن ها بربیایید. این بهانه ها مانند یک سرعت گیر عمل می کنند و باید یک بار دیگر علایق خود را برای راه اندازی تجارت مرور کنید و راه حلی را برای کنار گذاشتن افکار منفی بیابید.
به چیزهایی که از خانواده ، دوستان، متخصصان یا حتی خودتان می شنوید ، گوش دهید.
در واقع باید افکار بکر دیگران را بقاپید و سعی کنید که ایده هایی را که به دستتان می رسد را در ذهنتان به مرحله اجرا برسانید. تمام منابعی که دارید را یادداشت کنید تا به موقع از آن ها استفاده کنید.
زمانی که از شروع کار تجاری خود به دیگران خبر می دهید ، زبان بدن آن ها را به خاطر بسپارید. ببینید که سعی دارند شما را تشویق کنند یا در کار تان کار شکنی کنند ؟
حتما از آن ها بخواهید که با شما صادق باشند و ایده های خود را مطرح کنند. قدرت توصیه ها و نظرات دیگران را هرگز فراموش نکنید زیرا این افراد از دید یک مشتری نظر می دهند.
به جای این که فقط به این فکر کنید که چه چیزی بفروشید ، به راه حل های ممکن هم فکر کنید . زمانی که تجارت شما توانایی حل مشکلات را داشته باشد ، در جذب مشتری موفق تر عمل خواهد کرد ، مثلا ببینید که فلان تجارت چه مشکلی را در محصولاتش دارد و شما سعی کنید که این مشکل را برطرف کنید و یا از به وجود آمدن آن جلوگیری کنید.
اکنون برای خلق یک تجارت ، ایده خاصی را در سر دارید که باید برای اجرای آن دست به اقدام بزنید . در وهله اول باید تجملات و زرق و برق ها را کنار بگذارید و در عوض اجناس خود را ارزان تر بفروشید و به عنوان صاحب یک تجارت و یک فرد تازه کار، سعی کنید که کیفیت خوب را در عین سادگی عرضه کنید و نیازها و انتظارات مشترین را نیز با دقت برآورده سازید و به ان ها بی توجهی نکنید.
ویژگی های بلامصرف و اضافی را از محصولات خود حذف کنید و باعث نشوید که مشتری شما کم شود.
زمانی که یک تجارت را راه اندازی می کنید، باید به ارزش آن و هزینه های موجود فکر کنید ، مثلا هزینه هایی مثل محل کار،
اجاره ، تهیه لوازم و مواد، بازاریابی و . . . . هزینه های غیر منتظره را نیز در حین کار در نظر داشته باشید. از بودجه شخصی نیز غافل نشوید و به این فکر کنید که برای زندگی به چه مقدار پول نیاز دارید که می تواند خرج اجاره خانه ، سلامت ، غذا ، بنزین و . را پاسخ گو باشد. حال بعد از در نظر گرفتن همه این موارد می توانید، یک بودجه تجارتی ایجاد کنید و حتی می توانید روی وام بانکی نیز حساب کنید و تصمیم عاقلانه تری اتخاذ کنید.
هیچ پولی یعنی کاملا صفر ، در بین کار ممکن است اتفاقات زیادی رخ دهد که در آن زمان ها هیچ پولی نداشته باشید. این اتفاق برای بسیاری از صاحبان تجاری رخ داده است و کاملا طبیعی می باشد.
به منبع درآمد کنونی خود فکر کنید و این که از شغل کنونی خود چه درآمدی دارید ؟ چقدر طول می کشد تا منبع درآمدی شما ته بکشد ؟ چه اتفاقات غیر منتظره ای ممکن است در این راه اتفاق بیافتد ؟ خودتان را برای هر گونه شرایط این چنینی آماده کنید تا راحت تر به مقابله با آن بپردازید.
namnak.com
اگر فکر میکنید که روانشناسی تنها به درد دانشجویان و استادان میخورد، بهتر است در آن تجدید نظر کنید، زیرا روانشناسی، موضوعی نظری و کاربردی است و به شیوههای گوناگون میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
آنچه در زیر آمده است، کاربردهای عملی روانشناسی در زندگی روزمره است.
صدها کتاب و مقاله به ما روشهایی برای انجام کار بیشتر و موثرتر در یک روز را آموزش میدهند، اما پایه علمی و پژوهشی این توصیهها چیست؟
برای مثال، تاکنون چند بار شنیده اید که انجام چند کار همزمان، میتواند کارآیی و راندمان شما را افزایش دهد؟
در حالی که پژوهشها نشان داده اند که سعی در انجام بیش از یک کار در یک زمان، به طور جدی باعث کاهش سرعت، دقت و کارایی خواهد شد؛ بنابراین درسهایی که از روانشناسی برای بهبود کارایی خود میتوانید بگیرید عبارتند از:
پرهیز از انجام چند کار به طور همزمان، به ویژه هنگام انجام کارهای پیچیده یا خطرناک.
تمرکز بر روی کاری که در دست دارید.
کنار گذاشتن عواملی که موجب حواس پرتی میشود.
هدف شما چه ترک سیگار باشد، چه کاهش وزن و چه یادگیری یک زبان جدید، درسهایی از روانشناسی میتواند راهنمای شما در پیدا کردن انگیزه قویتر و بیشتر باشد.
برای افزایش سطح انگیزشی خود در انجام دادن یک کار، میتوانید برخی از راهنماییها و توصیههای زیر را که برگرفته از پژوهشهایی در روان شناسی شناختی و آموزشی هستند، به کار ببندید:
معرفی عناصر بدیع و تازه برای بالا نگاه داشتن میزان علاقه مندی خود.
تغییر مسیر به منظور جلوگیری از خستگی و یکنواختی.
یادگیری چیزی تازه بر پایه دانستههای موجود خود.
قرار دادن هدفهای روشن که مستقیما مربوط به آن کار باشند.
پاداش دادن به خود برای خوب انجام دادن کار.
تفاوتی ندارد که شما مدیر یک اداره باشید یا عضو داوطلب یک گروه، دارا بودن مهارتهای رهبری، به احتمال زیاد در مقطعی از زندگی به دردتان خواهد خورد.
همه افراد به طور فطری چنین مهارتی را ندارند، اما چند راهنمایی ساده که از پژوهشهای روانشناسی به دست آمده میتواند مهارتهای رهبری را در شما بهبود بخشد.
یکی از معروفترین مطالعات در این زمینه به ارائه نظریههای رهبری انجامیده است که سه سبک مختلف رهبری را مطرح میسازد.
بر پایه یافتههای این مطالعه و پژوهشهای بعدی، یکی از روشهای زیر را میتوانید هنگامی که در موقعیت رهبری یک گروه قرار گرفتید به کار بندید:
مسیر کلی را مشخص کنید، اما به اعضای گروه اجازه دهید که عقایدشان را بیان کنند.
درباره راه حلهای ممکن برای مساله، با اعضای گروه صحبت کنید.
تمرکز خود را بر انگیزش ایدهها قرار دهید و به نوآوری و خلاقیت افراد پاداش دهید.
یا تاکنون این سوال برایتان پیش آمده است که چرا جزییات دقیق حادثهای که در دوران کودکی برایتان پیش آمده را به یاد میآورید، اما نام کسی که همین دیروز ملاقاتش کردید را فراموش کرده اید؟
پژوهشهایی که در زمینه چگونگی شکل گیری خاطرههای جدید در ذهن صورت گرفته و نیز پژوهشهایی درباره اینکه چرا فراموش میکنیم، یافتههایی را در پی داشته که مستقیما قابل اعمال در زندگی روزمره است.
برخی از روشهای افزایش قدرت حافظه عبارتند از:
تمرکز بر روی اطلاعات.
مرور آموخته ها.
ارتباطات چیزی بسیار فراتر از چگونگی صحبت کردن یا نوشتن است. پژوهشها نشان داده اند که علایم غیرشفاهی، بخش اعظمی از ارتباطات میان فردی ما را تشکیل میدهند.
شما به منظور بهتر و موثرتر رساندن پیام خود، باید یاد بگیرید که چگونه از ارتباطات غیرشفاهی برای بیان مقصود خود استفاده کنید و نیز این گونه پیامهای غیرشفاهی را از کسانی که در پیرامون تان قرار دارند بگیرید.
برخی راهبردهای کلیدی در زیر آورده شده است:
استفاده از برخورد چشمی مناسب.
توجه کردن به علایم غیرشفاهی در دیگران.
یادگیری استفاده از لحن صدا برای تقویت پیام خود.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید مقاله راهنمای ارتباطات غیرشفاهی را بخوانید.
همانند ارتباطات غیرشفاهی، توانایی شما در درک هیجانات خود و دیگرانی که پیرامون تان قرار دارند، نقش مهمی در روابط و زندگی حرفهای شما بازی میکند.
عبارت هوش هیجانی بیانگر قابلیت درک هیجانات خود و دیگران است.
آزمون هوش هیجانی میتواند به شما در ارزیابی این توانایی خود کمک کند. به گفته دانیل گولمن روانشناسی ، ضریب هوش هیجانی درواقع میتواند مهمتر از ضریب هوشی باشد. برای بالا بردن هوش هیجانی چه کار باید کرد؟
برخی از راهبردهای زیر را میتوانید در نظر بگیرید:
ارزیابی و برآورد دقیق واکنشهای هیجانی خود.
ثبت تجربیات و هیجانات خود در دفتر خاطرات روزانه.
سعی در دیدن وضعیتها و شرایط از دیدگاه یک فرد دیگر.
در فصل حاضر فهرستی از ابعاد گوناگون کاربرد دانش روانشناسی در کار و در حیطه زمانی برای دانشجویان رشته های مختلف و به ویژه برای مدیران آینده و کنونی سازمانها معرفی شده است . دلیل اینکه مدیران را مخاطب قرار داده ایم آن است که به نظر می رسد جوانه هر گونه تغییر و تحول سازمانی باید در تفکر منطقی , باور داشتها و در عقل سلیم مدیران , خاصه مدیران سطوح بالای سازمانهای دولتی و بخش خصوصی کشورمان بارور شود . اگر بالاترین سطوح مدیریت یک سازمان با دانش روانشناسی و کاربردهای وسیع آن در همه ابعاد حیات سازمانی آشنا نباشد , سرپرست واحد کوچکتر سازمان نیزنمی تواند در تحلیل مشاغل و در آزمایش و انتخاب , آموزش , ارزشیابی و استفاده از نظامهای تشویق و تنبیه , افزایش سطح روحیه و کارآمدی کارکنان تحت نظارت خود , از روشهای علمی شناخته شده استفاده کند.
قلمرو روانشناسی در کار
روانشناسی که آن را به عنوان مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی موجود زنده تعریف می کنیم . از دو جنبه علمی و عملی یا حرفه ای مورد توجه قرار می گیرد . وقتی درباره تحقیقات روانشناسی و استفاده از روشهای علمی برای شناخت رفتار آدمی صحبت می کنیم در این صورت با علم روانشناسی سروکار داریم و هنگامی که درباره کاربرد یافته های روانشناسی در ابعاد گوناگون حیات انسانی سخن می گوییم حرفه روانشناسی را مورد توجه قرار داده ایم . یک نفر روانشناس حرفه ای نیز مانند یک فیزیکدان یا زیست شناس با کاربرد یافته های علمی رشته تخصصی خود به منظور حل مشکلات عملی مردم سروکار دارد . در قلمرو کاربرد روانشناسی در کار رفتار آدمی در رابطه با کار مورد مطالعه قرار می گیرد و هدف اصلی روانشناس مطالعه و کاربرد آن دسته از اصول و یافته های روانشناسی است که در رابطه بین انسان و کار او اثر می گذارد . به اعتقاد بعضی از صاحب نظران , حیطه روانشناسی صنعتی از قلمرو روانشناسی در کار , محدودتر است . در مورد روانشناسی صنعتی رفتار آدمی در همه مراحل تولید , توزیع و مصرف کالاها و خدمات مورد مطالعه قرار می گیرد , بطور کلی می توان گفت که:
در روانشناسی صنعتی با بررسی رفتار آدمی و کاربرد حقایق روانشناسی در حل مسایل انسانی در سازمانها سروکار داریم . برای روانشناسی صنعتی یافته های روانشناسی به صورت نظریه ها و روابط علّی بین محرک و پاسخ مطرح است.
نکته مهم دیگر آنکه روانشناس از این یافته ها برای شناخت رفتار آدمی در رابطه با کار و مسایل انسانی ناشی از کار استفاده می کند , بنابراین می توان قلمرو روانشناسی کار را به عنوان مطالعه رفتار آدمی در آن جنبه از حیات بدانیم که:
۱- با کار پیوندی تنگاتنگ دارد و رفتار آدمی را در رابطه با آن تحت مطالعه و بررسی قرار می دهد.
۲- برای به حداقل رساندن مشکلات انسانی در کار از قوانین و یافته های روانشناسی استفاده می کند.
در روانشناسی صنعتی کوشش اصلی آن روانشناس آن است که:
۱- هر سازمان تولیدی یا خدماتی به تولید آن دسته از کالاها و خدمات بپردازد که اولاً نیازهای معقول آدمی را تامین کند و ثانیاً در این راه رفاه جسمی و ارزشهای شخصی و انسانی مردم نیز مورد توجه قرار گیرد .
۲- کارآیی و خاصه اثر بخشی فعالیت کارکنان سازمانها در تولید و توزیع کالاها و خدمات افزایش یابد .
۳- شرایطی فراهم شود تا کارکنان سازمانها با اعتقاد و علاقه به فعالیت بپردازند .
۴- ارزشهای شخصی و انسانی کارکنان سازمانها همچنان محفوظ باقی بماند و موجباتی فراهم گردد که ایمنی کارکنان در زمینه های سلامت جسمی و روانی تامین شود .
۵- بهداشت روانی کارکنان سازمانها با تمام ابعاد آن تامین می شود و رشد و بالندگی شخصیت آنان همراه با افزایش کارآیی و اثر بخشی فعالیتشان مورد نظر قرار گیرد .
۶- مسایل انسانی در محیط کار حل شود و اگر بخواهیم واقع بینانه تر بیان کنیم مسایل و مشکلات انسانی در محیط کار به حداقل برسد.
روانشناسی علم مطالعه رفتار و ذهن انسان است. مباحثی مانند زبان بدن، مهارتهای ارتباطی، مهارت اعتماد به نفس، مهارت های ابراز وجود و بسیاری از این موارد جزو چهارچوب اساسی مورد بحث در علم روانشناسی هستند.
تسط به زبان بدن یا Body language یکی از بهترین راهکارها در روانشناسی است. به این معنی که از حرکات و رفتار فرد می توان فهمید چه در ذهن شخص می گذرد. همچنین تسلط به مهارت های ارتباطی تاثیر بسیار بالایی در کسب و جذب نظرات مثبت نسبت به خود دارد. با دانستن مهارت های ارتباطی بواسطه علم روانشناسی می توانیم در یک موقعیت و جایگاه مناسب قرار بگیریم.
همه ما به دنبال داشتن یک زندگی بهتر با ایده آل های خود هستیم. عواملی مانند شادی، خوشبختی و رضایت از زندگی، موفقیت ، سلامت روحی و روانی، ثروت مالی، جایگاه اجتماعی مناسب و مانند اینها از جمله مواردی هستند که بسیاری از افراد به دنبال آن هستند. علم روانشناسی موثرترین ابزار برای رسیدن به اهداف تعیین شده است. برای مثال در مصاحبه حضوری استخدامی، اگر علم روانشناسی بدانید می توانید در آنجا استخدام شوید حتی اگر علم و تخصص کافی در آن حوزه را نداشته باشید! نحوه برخورد، نحوه نشستن، نحوه لباس پوشیدن، نحوه صحبت کردن، نوع نگاه و ده ها مورد دیگر در جلب نظر دیگران نقش تعیین کننده ای دارند.
علم روانشناسی یکی از موثر ترین و کارآمد ترین وسیله برای مدیریت روح و روان انسان می باشد. این علم می تواند به طور مستقیم در زندگی افراد تاثیر گذاشته و آنها را از مبتلا شدن به بیماری های روحی و روانی حفظ کند. در کشورهای پیشرفته از این علم استقبال بسیار بی نظیری شده است چرا که در این کشورها اهمیت و تاثیر علم روانشناسی به خوبی درک شده است.
اما اهمیت روانشناسی آنجایی خود را نشان میدهد که بر ذهن مردمان جهان تاثیر بسیار زیادی میگذارد و این تاثیر از قدرت بسیار زیاد آن درباره تمام ابعاد زندگی ما نشات میگیرد.
روانشناسی در شاخه هایی همچون روانشناسی تربیت فرزند، ازدواج، کسب موفقیت و حتی روابط جنسی فعالیت دارد و میتواند راه گشای افراد گوناگون باشد.
این علم در دو شاخه درمان و پیشگیری فعالیت میکند که هر کدام دارای ویژگیهای خاص خود میباشند اما علم پیشگیری در روانشناسی و روانپزشکی از اهمیت دو جندانی برخوردار است.
دلیل این امر را میتوان در کمتر بودن هزینه ها، زحمات و موثر تر بودن نتایج دانست اما اهمیت روانشناسی در شاخه درمان هم بسیار زیاد است و میتوان آن را به درمان انواع اختلالات روانشناسی و بیماری هایروحی و روانی ربط داد.
به هر حال روانشناسی را میتوانید در تمامی ابعاد زندگی خود به کار ببرید، میتوانید در جنبه های اجتماعی و یا شخصی خود آن را به خوبی ببینید و از اهمیت روانشناسی آگاه باشید.
روانشناسی از دو علمزیستشناسی و فلسفه شکل گرفت و قدمت مباحث مربوط به این دو موضوع به دوران متفکران یونانی مانند ارسطو و سقراط برمیگردد. ریشه واژه روانشناسی، واژهای یونانی (psyche) با معنای تحتاللفظی زندگی” یا نفس” است که معانی روح” یا خود” از آن مشتق شده است.
پیدایش روانشناسی به عنوان یک حوزه مطالعاتی جدا و مستقل را مدیون ویلهلم وونت هستیم که نخستین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را به سال 1879 در لایپزیگ آلمان تاسیس کرد. پژوهشهای وونت متمرکز بر توصیف ساختارهای تشکیل دهنده ذهن بود. این جنبه فکری عمدتاً بر تحلیل احساسات و حواس از طریق فرایندی کاملاً ذهنی به نام دروننگری متکی بود. وونت باور داشت افرادی که از آموزش مناسب برخوردار شده باشند، میتوانند فرایندهای ذهنی همراه با احساسات، حواس و افکار را به درستی تشخیص دهند.
مکاتب فکری گوناگونی در طول تاریخ روانشناسی برای توضیح ذهن و رفتار انسان شکل گرفتهاند. مکاتب فکری خاصی در بعضی موارد برای دورهایی در حوزه روانشناسی بر مکاتب دیگر تفوق یافتهاند. هرچند این مکاتب فکری گاهی به مثابه نیروهای رقیب قلمداد میشوند؛ اما هر دیدگاه نقش خاص خود را در افزایش درک ما از روانشناسی ایفاء کرده است.
رشته روان شناسی هم چون رشته پزشکی خیلی گسترده می باشد و حتی شاید پیچیده تر از آن، زیرا روان و روح انسان، همچون جسم ، برای انسان ها شناخته شده نیست و به همین خاطر انواع بیماری های مربوط به روان انسان نیز به اندازه کافی شناخته شده نیست و درمان آن نیز مشخص نشده است. با این حال روان شناسان و مشاوران، تمام تلاش خود را می کنند که به فرد بیمار کمک کنند. یکی از اساسیترین سوالاتی که پیش روی یک متخصص نوروسایکولوژی قرار دارد این است که آیا اختلالی که در یک بیمار وجود دارد به علت آسیب مغزی ایجاد شده است یا دلیل آن اختلالات روانپزشکی عمده است.
با رشد و ایجاد بیماری های جدید ، رشته های جدیدی نیز اضافه می شود. نوروسایکولوژی شاخهای از روانشناسی است که بیماران مبتلا به آسیب مغزی را مورد مطالعه و درمان قرار میدهد، و سعی میکند از روی علائم مکانیسمهای مسئول، رفتار بهنجار و نابهنجار را دریابد. دلیل دشواری تفکیک یک اختلال روانپزشکی از صدمات مغزی به این واقعیت برمیگردد که طیف اختلالات روانی بسیار گسترده است و در اغلب موارد دربرگیرنده اختلالات شناختی بوده و به همین دلیل ممکن است با آسیب مغزی اشتباه گرفته شود.
نوروسایکولوژی شاخهای از روانشناسی است که بیماران مبتلا به آسیب مغزی را مورد مطالعه و درمان قرار میدهد، و سعی میکند از روی علائم مکانیسمهای مسئول، رفتار بهنجار و نابهنجار را دریابد. یکی از اساسیترین سوالاتی که پیش روی یک متخصص نوروسایکولوژی قرار دارد این است که آیا اختلالی که در یک بیمار وجود دارد به علت آسیب مغزی ایجاد شده است یا دلیل آن اختلالات روانپزشکی عمده است. دلیل دشواری تفکیک یک اختلال روانپزشکی از صدمات مغزی به این واقعیت برمیگردد که طیف اختلالات روانی بسیار گسترده است و در اغلب موارد دربرگیرنده اختلالات شناختی بوده و به همین دلیل ممکن است با آسیب مغزی اشتباه گرفته شود. حوزه تشخصی در نوروسایکولوژی خود به سه حوزه فرعی تقسیم میشود:
حوزه اول: شامل تشخیص وجود یک صدمه مغزی است که در اینجا باید بین اختلالاتی که منشاء هیجانی دارند و اختلالاتی که از این آسیب مغزی ناشی شدهاند تمایز و تشخصی افتراقی قائل شود.
حوزه دوم: شامل تشیخص ماهیت مشکلاتی است که به دلیل آسیب مغزی به وجود آمدهاند که در اینجا باید متخصص محل دقیق ضایعه مغزی را مشخص سازد.
حوزه سوم: شامل تشخیص فرایندهای زیربنایی اختلالات شناختی است.
متأسفانه گاهی این اصطلاح با مفهومی وسیع و به عنوان روانشناسی فیزیولوژیکی مورد استفاده قرار میگیرد. نوروسایکولوژی بالینی نیز شامل مطالعه روابط مغز – رفتار است و به عنوان یک رشته مهم در سیستم بهداشتی مطرح شده است. برای درک بهتر نوروسایکولوژی باید با تعریف رشتههای علمی مشابه آشنا شد. از جمله این رشتهها عبارتند از:
علم اعصاب: اصطلاحی امروزی که دربرگیرنده همه رشتههایی است که مستقیماً سلسله اعصاب را مورد مطالعه قرار میدهند (مثل تشریح اعصاب، شیمی اعصاب، و دارو شناسی اعصاب) و سعی میکنند رفتار را به سلسله اعصاب ربط دهند (مثل روانشناسی فیزیولوژیکی).
روانشناسی فیزیولوژیک: رشتهای از روانشناسی که گرایش آن به سوی توضیح و توصیف پدیدههای روانشناختی براساس فرایندهای فیزیولوژیکی و نورولوژیکی است. بسیاری از مطالب و روشهای آن با زیستشناسی و فیزیولوژی مشترک است و مشخصاً نشان دهنده گرایش ارتباطی است، که در آن یا پژوهش معطوف به قرائن فیزیولوژیکی رفتار است، یا گرایشی است تحول گرایانه که در آن توضیح نهایی برای کردار و پندار در اصول فیزیولوژیکی جستجو میشود. تعدادی معادل و شبه معادل برای این زمینه وجود دارد، از جمله روانشناسی زیستشناختی، زیست روانشناسی، پسیکوبیولوژی و پسیکوفیزیولوژی
شاخه نوروسایکولوژی از نظر تاریخی نه تنها از رشته روانشناسی بلکه همچنین از رشتههایی همچون پزشکی، آموزش و حقوق مشتق شده است. واژه نوروسایکولوژی از ترکیب دو کلمه نورولوژی و روانشناسی به وجود آمده است. نورولوژی به عنوان شاخهای از پزشکی محسوب میشود که با دستگاه اعصاب و اختلالات مرتبط با آن سروکار دارد. روانشناسی نیز به عنوان مطالعه علمی رفتار و فرایندهای روانی تعریف شده است. یکی از اولین افرادی که دو کلمه نورولوژی و روانشناسی را در یک کلمه جدید ترکیب کرد کورت گلدشتاین (نورولوژیست و روانپزشک آلمانی) بود که آن را در کتاب خود با نام ارگانیسم در سال ۱۹۳۹ به کار برد. امروزه نوروسایکولوژی برای توصیف یکی از حوزههای روانشناسی به کار میرود که به شناسایی، کمی سازی و توصیف تغییرات رفتاری که به ساختارهای مغزی مربوط هستند محدود است و همچنین بررسی انسجام شناختی را در دستور کار قرار داده است.
دو اصطلاح روانشناس و روانپزشک غالباً به جای هم برای توصیف متخصصی به کار برده میشود که خدمات رواندرمانی ارائه میدهد، اما این دو تخصص و خدمات آنها از نظر محتوا و حیطه عملکرد با هم تفاوت دارد. روانپزشک، پزشکی است که میتواند دارو تجویز کند و این تجویز دارو را میتواند در کنار رواندرمانی انجام دهد؛ هرچند تمرکز روانپزشکان عمدتاً بر روی مداخلههای پزشکی و دارویی است. روانشناس دارای مدرک دکترا یا کارشناسی ارشد است، اما پزشک نیست و نمیتواند دارو تجویز کند. روانشناس به شیوه تخصصیتر رواندرمانی انجام میدهد که میتواند شامل مداخلههای شناختی و رفتاری باشد.
هرچند بعضی مسئولیتهای روانشناسان و روانپزشکان، از قبیل انجام رواندرمانی و پژوهش با هم همپوشی دارد، پیشینه و شرایط لازم برای اخذ این دو تخصص با هم تفاوت دارد.
روانشناسان در رشته روانشناسی آموزش میبینند و دکترا میگیرند؛ دوره دکترا معمولاً چهار تا پنج سال طول میکشد. دانشجویان دکترا دورههای متفاوتی را در زمینه رشد شخصیت، روشهای پژوهش روانشناختی، رویکردهای درمانی، نظریههای روانشناختی، درمانهای شناختی، درمانهای رفتاری و موضوعات دیگر در طول تحصیل خود میگذرانند. لقب روانشناس” صرفاً برای افرادی به کار برده میشود که دوره آموزشی لازم را گذراندهاند و موفق به اخذ پروانه شدهاند. عنوانهای غیررسمی مانند درمانگر نیز غالباً به کار برده میشود، اما دیگر متخصصین حوزه سلامت روان، از قبیل مددکاران اجتماعی دارای مجوز نیز میتوانند از این عنوان (درمانگر) استفاده کنند.
روانپزشک، پزشکی است که آموزشهای خاصی را در زمینه ارزیابی، تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماریهای روانی گذرانده است. دانشجویان برای روانپزشک شدن بعد از اتمام دوره کارشناسی وارد دانشکده پزشکی میشوند و برای اخد مدرک دکترا در پزشکی ادامه تحصیل میدهند. روانپزشکان آینده بعد از به اتمام رساندن دوره پزشکی، باید دوره چهار سالی رزیدنتی در حوزه سلامت روان را نیز به اتمام برسانند. دوره رزیدنتی یا دستیاری غالباً مستم فعالیت در بخش روانپزشکی بیمارستان است. دانشجویان روانپزشکی به درمان طیف گستردهای از بیماران، از کودکان تا بزرگسالان میپردازند که دچار مشکلات رفتاری، هیجانی یا نوعی از اختلالهای روانی شدهاند.
متخصصین روانپزشکی در طول دوره دستیاری از آموزش و تمرین ضروری برای تشخیص و درمان عارضههای روانی مختلف از قبیل PTSD، ADHD، اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی برخوردار میشوند.
روانشناسی و روانپزشکی علیرغم متفاوت بودن تخصصها، هر دو نقش مهمی در درمان بیماریهای مربوط به سلامت روان دارند. روانشناس و روانپزشک غالباً با یکدیگر همکاری میکنند تا بتوانند بهترین درمان ممکن را به بیمار ارائه دهند. برای مثال ممکن است بیماری که دچار علائم روانی شده است، در ابتدا بهتر است که فرد به روانشناس مراجعه کند؛ روانشناس وضعیت بیمار را تحت نظر میگیرد، ارزیابی میکند و مشکل و یا اختلال را تشخیص میدهد، سپس در صورت نیاز او را برای تجویز دارو و نظارت بر روند درمان دارویی به روانپزشک معرفی میکند. روانپزشک و روانشناس برای درمان بیمار با یکدیگر همکاری میکنند، روانشناس مداخلههای رفتاری را ارائه میدهد و روانپزشک دارو تجویز میکند یا دستور مصرف داروها را تغییر میدهد تا علائم بیمار به بهترین شکل ممکن تسکین یابد.
نوع رویکرد مورد نیاز غالباً به شدت علائم و نیازها و خواستههای بیمار بستگی دارد. باتوجه به پژوهشهای انجام شده خواستههای بیماران با هم یکسان نیست، برخی رواندرمانی را به تنهایی انتخاب میکنند و عدهای ترجیح میدهند که در کنار رواندرمانی، دارو هم مصرف کنند؛ بنابراین طرح درمان در این شرایط با هم متفاوت خواهد بود. هزینههای درمان نیز عامل تاثیرگذاری است؛ مطالعات نشان داده است که رویکردهای درمان ترکیبی برای بیماران مقرون به صرفه تر است.
روانشناسی نیز مانند بسیاری از رشته های دانشگاهی دیگر بصورت آکادمیک آموخته می شود. یک روانشناس خوب روانشناسی است که بتواند مباحث تئوری را به عمل و کاربرد تبدیل کند. روانشناس به خوبی می داند که تیپ های شخصیتی بسیاری وجود دارد و باید رفتار متناسب با همان تیپ شخصیتی در هنگام ارتباط بکار گرفته شود. روانشناس با تکیه بر دانش و تجربه خود می تواند با افراد مختلف وارد ارتباط شده و تا حد مورد نیاز آنها را بشناسد. بر اساس همین اطلاعات که از شناخت شخص بدست می آید می توان راهکار مناسب را برای مشاوره ، روانکاوی و بهبود وضعیت مراجعه کننده اتخاد کرد
روانشناس باید امین و رازدار مراجعه کننده باشد. بیان این موضوع به مراجعه کننده موجب فراهم شدن بستر اعتماد و اطمینان شده و باعث می شود مراجعه کننده اطلاعات کاملی در مورد خود و مشکلی که برای آن پیش آمده به روانشناس ارائه کند. این اطلاعات به همراه بررسی های تخصصی که شاید خود شخص مراجعه کننده نیز از آنها بی اطلاع باشد به روانشناس کمک خواهد کرد که مشکل را پیدا کند. پس از پیدا شدن مشکل نوبت به این مرحله می رسد که شخص باید بپذیرد این مشکل را دارد و باید آنرا درمان کرد. مجددا لازم به ذکر است که روش و الگوی درمان برای همه یکسان نیست و موارد بسیاری در تعیین روش درمان دخیل هستند.
روانشناسی از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است
راهکاری که روانشناس به مراجعه کننده می دهد می تواند مسیر زندگی آن شخص را به کلی تحت تاثیر خود قرار دهد. در واقع روانشناس باید خود را در جایگاه مراجعه کننده قرار داده و به این فکر کند که آیا اگر خود من در این موقعیت بودم چه کاری انجام می دادم؟ روانشناس با پاسخ به این سوال است که می تواند راهنمایی مناسبی به شخص ارائه دهد. همچنین این موضوع بسیار مهم است که شخص مراجعه کننده ممکن است در لبه پرتگاه زندگی خود باشد و این حساسیت کار را بشدت بالا می برد. چون کلمه به کلمه سخنان روانشناس در روح و روان مراجعه کننده نفوذ کرده و قاعدتا شخص آنرا ملاک تصمیم گیری های خود خواهد کرد.
در جهان امروزی هیچ فعالیتی پیدا نمیشود که به ذهن و درک انسان وابسته نباشد، با افزایش علم و زندگی مدرن انسان ها بیشتر فکر میکنند و ممکن است دچار مشکلات و بیماریهای ذهنی و فکری شوند. یکی از راهای رفع این مشکلات روانشناسان هستند. هدف از انواع روانشناسی این است که تمامی زوایا و ابعاد زندگی انسان را در بر گیرد و رفتار انسان در سنین مختلف و شرایط ذهنی او را مورد مطالعه قرار دهد . امروزه انواع روانشناسی سعی دارد به همه مسائل زندگی انسان بپردازد. انواع روانشناسی به دسته های زیادی تقسیم میشود که در ادامه به چند تا از مهمترین آن اشاره میکنیم :
یکی از انواع روانشناسی، روانشناسی بالینی میباشد. روانشناسی بالینی به افرادی که دچار ناسازگاری هستند کمک میکند تا با مشکلات زندگی خود سازگار شوند. روانشناسی بالینی مسائلی از قبیل اضطراب، افسردگی و . را مورد بررسی قرار میدهد. در روانشناسی بالینی برای ارزیابی مسائل روانشناسان از فنون مصاحبه و آزمون روحی و روانی کمک میگیرند. روانشناسان بالینی بیشتر در کلینیک ها و بیمارستان ها فعالیت میکنند.روانشناسان بالینی به ارزیابی، تشخیص و درمان بیمارانی میپردازند که از بیماریهای ذهنی و ناراحتیهای روانی رنج میبرند. این گروه از روانشناسان همچنین رواندرمانی انجام میدهند و طرحهای درمانی مناسب را تهیه میکنند. روانشناسان بالینی غالباً در بیمارستانها، کلینیکهای سلامت روان و مطبهای شخصی فعالیت میکنند. آنان در زمینه تکنیکهای مختلف درمانی آموزش می بینند و برخی برای درمان اختلالهای خاص تخصص می گیرند یا بر روی گروه خاصی از افراد کار میکنند. برای مثال روانشناس بالینی می تواند در زمینه هایی مانند درمان اختلال سوءمصرف مواد، سلامت روان کودکان، فوبیا و ترس ، سلامت روان بزرگسالان یا سلامت روان سالمندان تخصص بگیرد.
در انواع روانشناسی، روانشناسان مشاور همان کار روانشناسان بالینی را انجام میدهند، ولی روانشناسان مشاور با افرادی سر و کار دارند که به روان درمانی نیاز ندارند. در روانشناسی مشاوره به افرادی کمک میشود که در زندگی خود مشکل دارند. گروه بزرگی از روانشناسان مشاور در دانشگاه ها و مدارس فعالیت میکنند.روانشناسان مشاور، رواندرمانی را برای درمان اختلالات روانی، مشکلات رفتاری، رفع مشکلات بعد از خیانت، مشکلات عاطفی، مشاوره قبل از ازدواج، مدیریت استرس، افزایش اعتماد به نفس و مشکلات مرتبط انجام میدهند. این گروه از متخصصین وجوه اشتراک بسیاری با روانشناسان بالینی دارند.
روانشناسی خانواده یکی از انواع روانشناسی است. در روانشناسی خانواده، روانشناسان به مسائل خانوادگی مثل طلاق میپردازند و کمک میکنند تا زوجهایی که میخواهند از هم جدا شوند درباره مسائلی که پس از جدایی پیش می آید مانند نگهداری فرزندان و تامین هزینه ها به توافق برسند. همچنین راهکارهای مناسب در زمینه مدیریت خانواده و نحوه رفتار تمام اعضای خانواده مورد بررسی قرار می گیرد.
روانشناسی تحصیلی مشکلات یادگیری دانش آموزان و دانشجویان را مطالعه میکند. این شاخه از انواع روانشناسی حتی به مسائل خانوادگی و عاطفی و همچنین اجتماعی میپردازد. روانشناسان در روانشناسی تحصیلی از طرق آزمون هوش و استعداد یابی و پیشرفت تحصیلی و مصاحبه با معلمان و والدین و همچنین خود دانش آموزان و دانشجویان به رفع مشکلات یادگیری آنها کمک میکنند.
روانشناسی تربیتی یکی از انواع روانشناسی میباشد که همانند روانشناسی تحصیلی به یادگیری آسان دانش آموزان و دانشجویان کمک میکند، در روانشناسی تربیتی بیشتر به تعلیم و تربیت و برنامه کلاسی توجه میشود. در انواع روانشناسی، روانشناسی تربیتی بیشتر از روانشناسی تحصیلی به یادگیری، رشد و ارزشیابی کودک توجه دارد.
یکی از انواع روانشناسی، روانشناسی رشد میباشد که تغییرات جسمی، عاطفی و اجتماعی انسان را در دوران زندگی مورد مطالعه قرار میدهد. این شاخه از انواع روانشناسی سعی دارد که تاثیر طبیعت و محیط را بر انواع خاص رشد روشن کند. روانشناسی رشد داراى حوزه گسترده ای است و تاثیر تغذیه و دارو بر رشد جنین، تغییرات و بحرانهای نوجوانان و ناسازگاری سالمندان را مورد بررسی قرار میدهد. در انواع روانشناسی، روانشناسی رشد از اهمیت بالایی بین معلمان و والدین برخوردار است. اطلاع از روانشناسی رشد به آنها کمک میکند تا نیازهای کودک در سنین مختلف را بشناسند میزان یادگیری او را بدانند و از انگیزه ها و هیجانات آنها آگاه باشند، تا بتوانند متناسب با توانایی ها و شخصیت آنها رفتار کنند.روانشناسان رشد درباره رشد انسان در طول عمر تحقیق میکنند. برخی روانشناسان رشد بر دوره خاصی از زندگی، مثلاً کودکی اولیه، نوجوانی، بزرگسالی یا سالمندی متمرکز میشوند. این گروه از متخصصین وظایفی مانند ارزیابی کودکان دچار ناتوانی یا تاخیر رشدی، بررسی مشکلات مربوط به بالا رفتن سن و مطالعه چگونگی اکتساب مهارتهای زبانی را انجام میدهند. برخی روانشناسان رشد بر پژوهش متمرکز میشوند و دانش ما را از مسائلی که ممکن است در طول عمر در ارتباط با رشد پیش بیاید، افزایش میدهند. متخصصین دیگر در حوزه کاربردی فعالیت میکنند و با بیمارانی کار میکنند که برای مقابله با مشکلات رشدی نیاز به کمک دارند.
در انواع روانشناسی، روانشناسی شخصیت به تعریف ویژگی های انسان میپردازد، و عوامل موثر بر رفتارهای بهنجار یا نابهنجار او را تعیین می کند و موضوعاتی از جمله پرخاشگری و اضطراب را مطالعه میکند. در انواع روانشناسی شخصیت خصوصیات شخصیتی افراد مورد بررسی قرار میگیرد، برای مثال بعضی افراد خوشرو، شاد و خونگرم هستند و بعضی از آنها بداخلاق و ترشرو میباشند.
روانشناسی اجتماعی یکی از انواع روانشناسی است که به بررسی تفکرات و هیجانات در موقعیت های اجتماعی میپردازد. روانشناسان اجتماعی برخلاف روانشناسان شخصیت سعی میکنند عوامل اجتماعی و خارجی موثر بر رفتارهای شخصی را مورد بررسی قرار دهند، اما در روانشناسی شخصیت عوامل درونی مورد مطالعه قرار میگیرد .البته رفتار هم تحت تاثیر عوامل خارجی و هم عوامل داخلی قرار میگیرد.
انواع روانشناسی صنعتی و سازمانی
از انواع روانشناسی میتوان به روانشناسی صنعتی و سازمانی اشاره کرد. روانشناسی صنعتی رابطه افراد با کار و روانشناسی سازمانی رفتار افراد در سارمانها، کارخانجات و موسسات را مورد مطالعه قرار میدهد، روانشناسان صنعتی و سازمانی سعی دارند شرایط کار را بهبود بخشیده و بازدهی را بالا ببرند و حتی در استخدام و مصاحبه افراد جدید به موسسات کمک میکنند.
انواع روانشناسی آنلاین
امروزه افراد با مشکلات فکری بسیاری روبرو هستند ولی گاهی زمانی برای مشاوره ندارند و روز به روز به افسردگی نزدیکتر میشوند. این افراد به تدریج پرخاشگر میشوند و بعضا از انجام کارهای که قبلا برای آنها جذاب بود لذت نمیبرند. یکی از انواع روانشناسی، روانشناسی آنلاین میباشد که این مشکل را رفع کرده است، این شاخه از انواع روانشناسی به افرادی که از بازگو کردن مشکل خود در جمع و یا رودررو مشکل دارند کمک میکند.
اگر چه اکنون به علت ضعف های موجود در سیستم آموزشی و فرهنگی و همچنین مشکلات اقتصادی موجود در ایران کارآفرینی کاری سخت و دشوار به حساب می آید ، اما باشگاه کارآفرینی تیوان با برگزاری مدرسه کارآفرینی سعی دارد که خلاءهای موجود را رفع کند تا آینده ی روشنی برای کشور عزیزمان شاهد باشیم.
اما در اینجا قصد داریم با معرفی لیست شغلهای کارآفرینی به شما ایده ای برای شروع دنیای جذاب و دوست داشتنی کارآفرینی با تمام مشکلات و سختی های دوست داشتنی اش بکنیم ، همچنین امکان استفاده از فضای کار اشتراکی تیوان در ابتدای کارآفرین وجود دارد.
با توجه به اینکه امروزه ظرفیت های کسب و کارهای آنلاین رو به افزایش است و از طرف دیگر بیشتر استارت آپ ها به سمت فضای آنلاین و با زیر ساخت آنلاین در حال رشد و کسب درآمد میباشند ، بیش از پیش تبلیغات و بازاریابی مورد توجه قرار گرفته .
از طرف دیگر بازدید ویدیو هر روز رو به افزایش می باشد که این خود باعث شده کسب و کارهای پیشرو و آینده نگر به فکر ویدیو مارکتینگ افتاده باشند.
ارائه خدمات موشن گرافیک و انیماتور با کیفیت و با قیمت مناسب بصورت آنلاین یک شغل کارآفرینی ، پول ساز میباشد که به علت اینکه این شغل یک حرفه تخصصی می باشد ، هرچه که شما پیش میروید مهارت بیشتری را کسب میکنید و رقابت با شما سخت تر میشود و رشد و کارآفرینی شما بیشتر میشود.
امروزه با سرعت پیشرفت کسب و کارها و تکنولوژی ، همه ی کسب و کارها نیاز به یک واحد برای تحقیق و توسعه ( R&D ) کسب و کار خود دارند اما به دو علت به صرفه نیست تمام کسب و کارها دارای واحدهای مجزا باشند :
هزینه بر بودن نیروی انسانی واحد تحقیق و توسعه
نداشتن دانش کافی برای تشکیل این واحد
به همین علت این شغل جذاب و کارآفرین نیاز است که توسط یک کارآفرین خلاق و باهوش راه بیافتد و با بروزرسانی روزانه دانش خود هر روز تلاش کند تا به دیگر کسب و کارها و کارآفرینان کمک برساند و کسب و کار آنها را رشد دهد.
البته هنوز چنین کسب و کاری در این به رسمیت شناخته نشده اما با حضور و مشاوره به دیگر استارتاپها در مراکز شتابدهی و پیش شتابدهنده کمک میکند که هم شما دانش و مهارت خود را محک بزنید ، همه اینکه این کسب و کار شناخته می شود.
با وجود اینکه در ایران در سالهای اخیر مشاغل زیادی برای تدریس در زمینه های مختلف ایجاد گردیده اما به دلایل مختلف از جمله ضعف های نظام آموزشی ، رشد دانش و تکنولوژی و ایجاد حفره های جدید در زندگی و کسب و کار و دلایل دیگر هنوز هم به تدریس و مدرس خوب در زمینه های مختلف نیاز است.
یک شغل کارآفرینی تدریس است که با تدریس علاوه بر اینکه هر روز بر دانش خود اضافه میکنید ، حس خوبی به دست می آورید و هر روز به معروفیت و سرمایه خود اضافه می کنید.
تدریس و ارائه محصول های آموزشی بصورت آنلاین ، البته اگر آموزش های شما بروز و کاربردی باشد و با قیمت مناسب ارائه شود هر روز میتوانید رشد خود را شاهد باشید و بر کارآفرینی خود بیفزایید.
ترجمه مقالات و مدارک مختلف با وجود اینکه سالهاست انجام می شود ، اما هنوز جای سازماندهی شده ای برای ارائه خدمات ترجمه بوجود نیامده که بتواند از این فرصت کارآفرینی خوب بهره ببرد.
بسیاری از افراد به دلایل مختلف قصد سفر و مهاجرت دارند که نیازمند هستند تا کارهای ترجمه و مراحل قانونی مرتبط به مدارک را برایشان انجام دهند ، ایجاد استارت آپی برای سازماندهی خدمات ترجمه بسیار مفید و آینده نگرانه است.
یکی دیگر از شغلهای کارآفرنی دیگر که چالش و زحمت بسیاری دارد اما در عین حال جذاب و دوست داشتنی است ، ساخت کارهای دستی و ارائه آنها به فروشگاه ها و یا فروش مستقیم در بازارهای مختلف ، بخصوص اینکه اگر شما کارهای دستی زیبا و هنری ایرانی را با خلاقیت و سلیقه بانوان ایرانی تلفیق کنید و محصولی کاربردی و مفید بسازید ، قابلیت خوبی در بازارهای جهانی وجود دارد.
البته مشکلات زیادی بر سر این ایده وجود دارد اما تلفیق خلاقیت و دانش بازاریابی کمک شایانی در رشد این کسب و کار دارد.
تولید محتوا شغلی است که با وجود هجوم بسیاری از افراد به سمت فضای آنلاین و راه افتادن فروشگاههای آنلاین بسیار که هر روز رو به رشد و از طرف دیگر با وجود اینکه آژانس های زیادی اکنون در ایران مشغول به فعالیت در زمینه تولید و بازاریابی محتوا می باشند ، اما باز هم محتوای تخصصی و با رعایت تمام اصول بازاریابی محتوا کمتر ، حتی در فروشگاه های بزرگ دیده می شود.
اگر مجموعه ای وجود داشته باشد که با تحقیق اصولی در مورد کسب و کار ، مشتریان و چالش های پیشرو به تولید محتوا برای سایت ها و فروشگاه های اینترنتی فعال شود ، اگر چه شاید در ابتدا با بازخورد خوبی مواجه نشود اما مطمئنا در آینده با آموزش کادری حرفه ای آینده روشنی خواهد داشت.
tivan.org
کلمه Entrepreneur که در زبان فارسی به کارآفرین ترجمه شده، اصالتاً یک کلمه فرانسوی است که اولین بار در سال 1723 میلادی برای توصیف فردی که با پذیرفتن ریسک اقتصادی و با امید به سودآوری، یک کسبوکار را راهاندازی و مدیریت میکند وارد واژهنامههای فرانسوی شد. با این تعریف از کارآفرین، کارآفرینی فرآیند اقداماتی است که یک کارآفرین بهعنوان شخصی که همیشه به دنبال ایدههای تازه است، به آنها متوسل میشود تا با پذیرفتن ریسک و تردیدهای ذاتی موجود در هر اقدام جدید، از آن ایدهها فرصتهای تازه خلق کند.
ویژگیهای خاصی که کارآفرینی را از اقدامات مشابه با آن متمایز میکند عبارتاند از:
1. کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی و پویا است:
کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی است، زیرا با نیت ارزشآفرینی و کسب سود مالی و از طریق استفاده بهینه از منابع محدود، یک کسبوکار جدید راهاندازی و مدیریت میشود. بهعلاوه، ازآنجاییکه این ارزشآفرینی در میان فضای ناامن کسبوکار باید بهطور مستمر ادامه پیدا کند، لذا کارآفرینی بههیچعنوان فضای یکنواختی ندارد؛ بلکه پویا و پرتکاپو است.
2. کارآفرینی همزاد نوآوری است:
کارآفرینی مستم جستجوی مستمر برای یافتن ایدههای تازه است. اساساً لازمه بقای کارآفرین، ارزیابی مستمر روندها و اقدامات فعلی با هدف بهینهسازی و استفاده از سیستمهای نوینی است که باعث پیشبرد هرچه بهتر اهداف کسبوکار میشوند. بهعبارتدیگر، کارآفرینی نیازمند تلاش مستمر در جهت بهبود و بهینهسازی است و این تلاش بدون خلاقیت و نوآوری ره بهجایی نخواهد برد.
3. کارآفرینی به پتانسیل سودآوری وابسته است:
منظور از پتانسیل سودآوری، احتمال بازگشت سرمایه یا کسب درآمد ناشی از اقدام مخاطرهآمیز کارآفرین در جهت تبدیل یک ایده جدید به یک کسبوکار واقعی است. ایدههای کارآفرین در غیاب پتانسیل سودآوری فقط در حد نظریه باقی خواهد ماند.
4. کارآفرینی مستم ریسکپذیری است:
عصاره و جوهر کارآفرینی، تمایل به در آغوش کشیدن ریسکی است که ذاتاً در خلق و اجرای ایدههای جدید وجود دارد. ایدههای تازه همیشه با شک و تردید همراهاند و چهبسا نتیجه اجرای آنها مثبت نباشد، یا فوراً به ثمر نرسند؛ بنابراین کارآفرین برای چشیدن میوه زحمات خود باید صبور و ریسکپذیر باشد.
کارآفرینی نیز بهمانند هر اقدام هدفمند دیگری نیازمند طی کردن مراحل خاصی است که این مراحل را بهطور خلاصه میتوان به ترتیب زیر بیان کرد:
1. شناسایی یک فرصت:
در این مرحله، کارآفرین با خلاقیت و ذهن بازی که نسبت به ایدهها و چالشهای جدید دارد وجود فرصتی را احساس کرده و بازار موجود برای آن را تصور میکند. درواقع، کارآفرین در این مرحله به دنبال نیازها، خواستهها، مشکلات و چالشهایی است که تابهحال به شکل مناسبی برآورده یا حل نشدهاند.
2. تعیین یک چشمانداز:
کارآفرین در این مرحله با هدف پیدا کردن روشهای تازه و نوآورانه برای حل مشکل یا ی نیاز موجود، با استفاده از تجربههای گذشته و خلاقیت خود ایده پردازی میکند. سپس از میان همه ایدههایی که شکل میگیرند، عملیترین و سودآورترین مورد بهعنوان بهترین ایده انتخاب میشود. در اینجا فرصتها و شرایط مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و ارزش محصول یا سرویس مورد نظر، ریسک و امتیازات و فضای رقابت موجود ارزیابی میشود. در نهایت، یک چشمانداز جامع برای اجرایی کردن ایده مورد نظر شکل میگیرد.
3. متقاعد کردن دیگران:
کارآفرین در این مرحله به کمک یک بیزینس پلن (Business Plan یا برنامه کسبوکار) تلاش میکند تا نظر افراد حقیقی و حقوقی مناسب، ازجمله سرمایهگذاران، شرکای توانمند و مؤسسات مالی و اعتباری را جلب کند. در نهایت، یک گروه مقدماتی از افرادی که توانایی تبدیل چشمانداز به واقعیت را دارند، تشکیل میشود.
4. تأمین منابع مورد نیاز:
در این مرحله از کارآفرینی، منابع موردنیاز، ازجمله منابع مالی، اجرایی، نیروی انسانی و اطلاعات لازم تهیه و سازماندهی میشود.
5. مرحله اجرایی:
پس از تأمین و سازماندهی منابع موردنیاز، نوبت به عملی کردن ایدهها و راهاندازی کسبوکار میرسد. طبیعتاً پیادهسازی موفقیتآمیز ایدهها به شوق و انگیزه و تلاش مضاعفی نیاز خواهد داشت.
6. تغییر و تطبیق :
نظارت، جرحوتعدیل و تطبیق با شرایط بازار ازجمله ضرورتهای انکارناپذیر کارآفرینی است. اجرای تغییرات موردنیاز مستم وجود منابع مالی و انعطافپذیری نیروی انسانی خواهد بود و باید از قبل مدنظر قرار داده شده باشد.
ازجمله مهمترین مزایا و منافع فردی، سازمانی و اجتماعی کارآفرینی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. کارآفرینی باعث تقویت مهارتهای مدیریتی میشود:
یکی از بزرگترین مزایای کارآفرینی، پتانسیل بالای آن برای شناسایی و تقویت توانمندیهای مدیریتی کارآفرین است. کارآفرین در طول فرآیند کارآفرینی یک مشکل را بررسی و راهکارهای مختلفی برای حل آن پیدا میکند؛ سپس گزینههای مختلف را از نظر هزینه و بازده بررسی میکند و در نهایت بهترین گزینه را انتخاب میکند؛ در ادامه نیز بهطور مستمر درگیر برنامهریزی و تصمیمات آنی خواهد بود. این فرآیند میتواند بهترین تمرین برای تقویت مهارتهای مختلف کارآفرین، ازجمله مهارتهای تصمیمگیری و تصمیم سازی وی باشد. همین مهارتها و توانمندیهای مدیریتی در نهایت عامل خلق فناوریها و محصولات جدیدی خواهد بود که جایگزین فناوریها و محصولات قدیمی شده و عملکرد بهتری را هم برای کسبوکار و هم برای جامعه رقم میزنند.
2. کارآفرینی باعث رشد نوآوری و خلاقیت و شکل گرفتن شرکتها و سازمانهای کارآمدتر میشود:
کارآفرینی میتواند با تکیهبر مهارتها، ایده و خلاقیت کارآفرینان موجب رشد و تقویت خلاقیت و نوآوری در جامعه شود. این بهنوبه خود باعث ایجاد جوّ بهتر و پویاتری در فضای کسبوکار و شکل گرفتن شرکتها و سازمانهای خلاقتر و کارآمدتری خواهد شد.
3. کارآفرینی استانداردهای زندگی در جامعه را بالا میبرد:
کارآفرینی با ایجاد و تقویت شرکتها و سازمانهای کارآمد و خلّاق، محصولات و خدمات متنوع و نوآورانهای را در دسترس جامعه قرار میدهد که همین باعث بهبود شرایط زندگی برای مردم خواهد شد.
4. کارآفرینی ابزار مؤثری برای توسعه اقتصادی است:
کارآفرینی مستم تولید و استفاده از ایدههای خلاقانه، به حداکثر رساندن بازده حاصل از مصرف منابع، توسعه مهارتهای مدیریتی و موارد مشابه است و تقریباً همه اامات کارآفرینی نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در توسعه اقتصادی کشور دارند.
کارآفرینان را بر اساس تمایل به خلق ایدههای تازه میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
• کارآفرینان خلاق: اینها افرادی هستند که توانایی خلق ایدههای نوآورانه، بهتر و اقتصادیتری را برای کسبوکار و مدیریت دارند. این کارآفرینان پیشگامان عرصه کسبوکار هستند و بیشترین تأثیر را بر رشد اقتصادی جامعه دارند.
• کارآفرینان مقلّد: اینها افرادی هستند که در جادهای که توسط کارآفرینان خلاق ایجادشده قدم میگذارند. معمولاً کارآفرینان مقلد به این دلیل از همتایان خلاق خود تقلید میکنند که فضای فعالیتشان اجازه خلاقیت و خلق ایدههای جدید را به آنها نمیدهد. معمولاً در کشورهایی که ساختار اقتصادی و سازمانی ضعیفی دارند بیشتر چنین کارآفرینانی را مشاهده میکنیم.
• کارآفرینان محتاط: این کارآفرینان افرادی هستند که در خلق و اجرای ایدههای جدید ابتکار عمل ندارند؛ بلکه به انتظار شرایط مناسب مینشینند؛ مگر اینکه متوجه خطری شوند که موجودیت کسبوکارشان را به خطر میاندازد.
در پایان به برخی از تصورات نادرست رایج درباره کارآفرینی اشاره میکنیم.
- کارآفرینی ذاتی است و کارآفرینان کارآفرین به دنیا آمدهاند:
این یک تصور کاملاً نادرست است، چراکه کارآفرینی حوزهای است که مدلها، فرآیندها و معادلات خاص خودش را دارد. لذا با مطالعه درباره کارآفرینی میتوانید آن را یاد بگیرید. دقیقاً به همین دلیل است که امروزه برخی از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی امکان تحصیل در رشته کارآفرینی را فراهم آوردهاند.
- افراد ناسازگار یا فراری از درس کارآفرین میشوند:
شاید بتوان برای چنین تصوری چند مصداق برجسته (مثل بیل گیتس) پیدا کرد، اما وماً چنین چیزی صحیح نیست. حقیقت این است که آموزش و یادگیری بیشتر باعث رشد و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی و کارآفرینان خواهد شد.
- برای کارآفرینی فقط به پول احتیاج دارید:
پول مانند خونی است که برای زنده ماندن و رشد باید در رگ کسبوکار جاری باشد؛ اما امکان تأمین منابع موردنیاز برای ایده خوبی که متناسب با شرایط و مقتضیات موجود است وجود دارد و لذا پول مسئله غیرقابلحلی نخواهد بود.
- فقط داشتن یک ایده فوقالعاده برای کارآفرینی کافی است:
اگر ترکیبی از همه منابع و شرایط لازم، مخصوصاً توان مدیریتی وجود نداشته باشد، یک ایده خوب یا فوقالعاده فقط در حد یک ایده باقی خواهد ماند و هیچگاه به مرحله عمل درنخواهد آمد.
- کارآفرینی سرشار از خوشی و لذت است:
بسیاری از مردم با این تصور لذتبخش که خودشان رئیس خودشان خواهند بود رؤیای کارآفرینی را در سر میپرورانند؛ اما باید به خاطر داشته باشید که در یک شغل معمولی فقط به یک رئیس حساب پس میدهید؛ اما بهعنوان کارآفرین باید همیشه پاسخگوی سرمایهگذاران، شرکا و از همه مهمتر، مشتریان باشید. اساساً حقیقت این است که کار کردن برای دیگران از کار کردن برای خودتان آسانتر است؛ چراکه بهعنوان یک کارآفرین و مدیر کسبوکار، ذهنتان در همه حال درگیر مسئولیت خطیری خواهد بود که برعهدهگرفتهاید.
modireweb.com
اگر میخواهید کارآفرینی کنید و کسب و کار یا استارتاپ خود را راه اندازی کنید، اما نمیدانید از کجا، نگران نباشید ما به شما در این مقاله جادویی خواهیم گفت. امروزه با توجه به شرایط اقتصادی حال حاضر و اینکه جوانان بعد از تحصیلات در دانشگاه و گذراندن کلاس هایی تخصصی، تازه متوجه شرایط بد بازارکار می شوند و از خود می پرسند یعنی این همه سال تحصیل و هزینه، کشک بود؟” بحث راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی بسیار بسیار داغ تر گذشته شده است.
برخی از این افراد که موفق به یافتن کاری نمی شوند به این نتیجه می رسند که خودشان یک کسب و کار را که دوست دارند شروع کنند، اما نمی دانند از کجا و چگونه. برخی دیگر نیز که شاغل هستند، چون به دنبال اهداف بزرگتری فکر می کنند، تصمیم به کارآفرینی می گیرند و می خواهند خودشان کسب و کار خودشان را راه بیاندازند. اگر شما هم در یکی از این دسته ها قرار دارید در ادامه با ما همراه باشید…
اگر از شرایط فعلی خود ناراضی هستید، باید بدانید که هیچ کس جز شما نمی تواند این شرایط را تغییر دهد. بهانه آوردن و سرزنش کردن خودتان با وضعیت اقتصادی، همسر یا خانواده تان هیچ دردی را از شما دوا نخواهد کرد. فقط زمانی می توانید تبدیل به یک کارآفرین موفق شوید که تصمیمی قاطع و آگاهانه برای انجام آن گرفته باشید.
به خودتان اجازه اکتشاف درونی دهید. به جنبه های مختلف خودتان (شخصیت، مدل رفتار اجتماعی، سن) دقت کنید و به اعماق وجودتان با دقت گوش کنید. ما انسان ها به نادیده گرفتن احساس خود عادت داریم حتی زمانی که این احساس بسیار عمیق است. از خودتان بپرسید چه چیزی حتی زمانی که خیلی خسته ام به من انگیزه می دهد؟
حال، از کجا می دانید کسب و کاری که انتخاب کرده اید، مناسب شماست؟ به طور کلی سه رویکرد رایج برای کارآفرینی وجود دارد :
۱- کارهایی را که خودتان به آنها مسلط هستید انجام دهید : به کارهایی که در گذشته برای دیگران انجام داده اید خوب فکر کنید. آیا این امکان وجود دارد که مهارت ها و تخصص های مربوط به کارهای گذشته خود را در قالب یک محصول و یا خدمت به مشتری بفروشید؟
۲- کارهایی را که دیگران انجام می دهند را انجام دهید : درباره کسب و کارهای دیگری که شما به آنها علاقه دارید اطلاعات کسب کنید. زمانی که یکی از آنها را به خوبی شناسایی کردید فقط کافیست از آن تقلید کنید و پشتکار داشته باشید.
۳- یک مشکل را در جامعه حل کنید: آیا شکافی در بازار وجود دارد؟ آیا سرویس یا محصولی که می خواهید به بازار عرضه کنید، در حال حاضر وجود دارد؟ (توجه داشته باشید که این رویکرد، در بین ۳ مورد پر ریسک ترین رویکرد است.) اگر تصمیم به انجام این کار دارید، قبل از هزینه و شروع به کار کردن، باید دانش خود را در آن زمینه افزایش دهید.
قبل از اینکه پولی خرج کنید، باید ببینید مردم محصول یا خدمت شما را خواهند خرید یا خیر. این مهمترین کاری است که شما باید انجام دهید. شما می توانید این کار را با مصاحبه حضوری با مشتریان احتمالی خود انجام دهید. به عبارت دیگر، باید ببینید چه کسانی به جز خانواده و دوستانتان محصول شما را می خرند. (هیچوقت نگویید کل ایران محصول یا خدمت من را می خواهد.” مطمئن باشید نه کسی آن را می خواهد و نه پولی بابت آن می پردازد. پس با مشتری مصاحبه کنید و به خوبی آنها را بشناسید.) بعد از آن باید ببینید اندازه بازار (Market Size) هدف شما چقدر است؟ مشتریان شما چه کسانی هستند؟ محصول یا خدمات شما مربوط به زندگی روزمره آنهاست؟ چرا آنها به محصول و خدمت شما نیاز دارند؟
پاسخ تمام این سوالات با طرح پرسش هایی مناسب و مصاحبه های حضوری با مشتریان هدف بدست می آیند.
زندگی شخصی و زندگی تجاری شما به عنوان یک کارآفرین، به یکدیگر متصل هستند. شما اولین سرمایه گذار کسب و کار خودتان هستید. بنابراین، داشتن درک دقیق از امور مالی شخصی خودتان و توانایی مدیریت آن، اولین قدم ضروری است که تا قبل از جذب سرمایه باید آن را به خوبی انجام دهید. به همین دلیل توصیه می کنم امور مالی خود را به کمک نرم افزارهایی که برای موبایل موجود هستند مدیریت کنید.
شما باید به خوبی نوع کسب و کاری را که در آن قصد کارآفرینی دارید بشناسید و بدانید برای شروع و ادامه کار به چه میزان سرمایه نیاز دارید. اگر یک کسب و کار با میزان فناوری بالا را مدنظر دارید باید از ابتدا منابع مالی قدرتمندی داشته باشید (یا از شخصا باید سرمایه گذاری کنید و یا به شتابدهنده های مربوط به آن حوزه مراجعه کنید و پس از قانع کردن آنها سرمایه را جذب کنید.) و یا اگر کسب و کار مد نظر شما یک کسب و کار مرتبط با زندگی عمومی مردم است، به سرمایه اندکی برای شروع نیاز خواهید داشت.
سعی کنید بر روی خدمت به مردم تمرکز کنید. هرچه خدمت و ارزشی که شما تولید می کنید، رضایت افراد بیشتری را جلب کند، شما نیز بیشتر پول بدست خواهید آورد. زمانی که به مشتریان خود فکر می کنید از خودتان بپرسید :
– چه چیزی می توانم به آنها بدهم؟
– چگونه می توانم آنها را در کارهای خودشان موفق کنم؟
این رویکرد می تواند شما را به راه های جدیدی برای ارتقای محصول و یا سرویس تان و ارائه ارزش بیشتر هدایت کند که در نهایت موجب خوشحالی و تقدیر مشتریان شما خواهد شد.
داشتن یک تیم پر انگیزه و متخصص بیش از هر چیز دیگری می تواند به شما در جهت رشد کسب و کار (استارتاپ) و کارآفرینی کمک کند. راه های گوناگونی برای تشکیل یک تیم قوی استارتاپی وجود دارد:
۱-دوستان و آشنایان
۲-همکاران
۳-استفاده از شبکه اجتماعی استارتاپ فلای (شبکه اجتماعی تشکیل تیم استارتاپی و شبکه سازی)
danup.ir
امروزه با پیشرفت تکنولوژی فرصتهای کارآفرینی زیادی فراهم شده که برای شروع کار به هزینهی کمی نیاز دارند یا حتی ممکن است به هیچ هزینهای نیاز نداشتهباشند! بله درست شنیدید! ولی درعوض باید زمان و تلاش بسیار زیادی خرج آن کنید. علاوه بر این، بسیاری از این فرصت های کسب و کار بر مجموعه مهارتهای شما استوار هستند، از جمله مهارتهای کامپیوتری.
ولی کمی صبر کنید، چیزهای دیگری هم هست:
یک بخش دیگر به نام کسب و کارهای دنیای واقعی” به این متن اضافه کردهام تا کسانی که مهارتهای خاصی در زمینهی کامپیوتر ندارند هم بتوانند استفاده کنند. در این مقاله تنها چند مورد ازایده های کسب و کار کوچک را مطرح میکنیم و بهاختصار در مورد کمهزینه بودن آنها صحبت میکنیم.
کسب درآمد از اینترنت با مشاوره. در زمینهای تخصص دارید؟ اگر جوابتان مثبت است پس میتوانید از این ایده برای راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم کسب درآمد کنید. در سایتهای مربوط به یافتن مشاور (مانند الو مشاور) ثبت نام کنید و برای کسانی که با شما تماس میگیرند تا با شما صحبت کنند نرخ تماس دقیقهای خود را مشخص کنید. ایده کسب و کار با سرمایه کم.
یکی از ایده های عالی کار در منزل می تواند تولید محتوا باشد. فرقی نمیکند آگهی مینویسید یا مقاله یا کتاب الکترونیکی، محتوا باید توسط فردی نوشته شود. یکی از جاهاییکه بیشترین تقاضا برای خلق محتوا وجود دارد، در بخش شبکههای اجتماعی است.
تولید محتوا یک فرآیند کمهزینه است، زیرا تنها چیزی که نیاز دارید یک کامپیوتر است و یک ارتباط اینترنتی سرعت بالا، و همچنین یک برنامهی خاص گرافیکی (یا دیگر نیازهای نرمافزاری) که ممکن است هزینهی راهاندازی داشتهباشد. بههرحال، جدای از اینها، تنها چیزی که باید برای تولید محتوا صرف کنید زمان است. میتوانید از خدماتی مانند ویکی محتوا برای جا افتادن در بازار و ایجاد حلقهی مشتریان خود استفاده کنید.
طراحی سایت یکی از ایده های فوق العاده است. با طراحی سایت می توانید پولساز شوید. البته باید مهارت طراحی سایت را کسب کنید.
پیشترها، مخترع بودن یک هدف دستنیافتنی بود، و گاها افراد برای توجیه روانی بودنشان از این اصطلاح استفاده میکردند. ولی دیگر اینچنین نیست! با پلتفرمهایی مانند مرکز ایده و اختراعات تجاری ایران، تأمین سرمایهی مالی برای ایدهها و اختراعها ممکن است. مزیت این مدل این است که اگر پول موردنیازتان فراهم شود و بهاصطلاح از لحاظ مالی تأمین شوید، نشاندهندهی موفیقت شما در یافتن بازار است. اگر ایدهی شما مورد استقبال قرار نگیرد، به این معنی است که لازم است مسیر آمده را برگردید و دوباره طرحریزی کنید.
با چند گواهینامه و کمی زمان، میتوانید علاقهتان به خوشتیپ بودن را به زندگی روزانهتان گره بزنید. به دیگران در رسیدن به اهداف فیزیکیشان کمک کنید و چند فن مناسب به آنها بیاموزید که باعث آسیب زدن به خودشان نشوند. وقتی به دیگران کمک کنید از این کار احساس رضایت خواهید داشت. این ایده برای راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم را امتحان کنید.
linkedin.com
اگر به فکر این هستید که یک کسب و کار و یا تجارتی را برای خود راه اندازی کنید، حتما باید توصیه هایی را در نظر داشته باشید. در این مقوله نمی توانید بدون راهنمایی پیش بروید زیرا صد در صد گیج خواهید شد. حال در این مورد راهکارهایی را به شما معرفی می کنیم که می توانید از طریق آن یک کسب و کار کوچک را راه اندازی کنید.
افراد زیادی در دنیا هستند که رویای راه اندازی یک کمپانی و تجارت را در سر می پرورانند اما هرگز این کار را انجام نمی دهند. دلیل آن هم وجود ترس ها و بهانه هایی است که به دلیل قبول نکردن مسئولیت ها دارند و در واقع برای شروع نکردن یک کار و راه اندازی نکردن یک تجارت می توان هزاران دلیل آورد. رئیس بودن می تواند ترسناک هم باشد که در بیشتر موارد، صاحبان تجاری ازخطرات این کار می ترسند اما باید بهانه های خود را شناسایی کرده و درصدد رفع آن ها بربیایید. این بهانه ها مانند یک سرعت گیر عمل می کنند و باید یک بار دیگر علایق خود را برای راه اندازی تجارت مرور کنید و راه حلی را برای کنار گذاشتن افکار منفی بیابید.
به چیزهایی که از خانواده ، دوستان، متخصصان یا حتی خودتان می شنوید ، گوش دهید.
در واقع باید افکار بکر دیگران را بقاپید و سعی کنید که ایده هایی را که به دستتان می رسد را در ذهنتان به مرحله اجرا برسانید. تمام منابعی که دارید را یادداشت کنید تا به موقع از آن ها استفاده کنید.
زمانی که از شروع کار تجاری خود به دیگران خبر می دهید ، زبان بدن آن ها را به خاطر بسپارید. ببینید که سعی دارند شما را تشویق کنند یا در کار تان کار شکنی کنند ؟
حتما از آن ها بخواهید که با شما صادق باشند و ایده های خود را مطرح کنند. قدرت توصیه ها و نظرات دیگران را هرگز فراموش نکنید زیرا این افراد از دید یک مشتری نظر می دهند.
به جای این که فقط به این فکر کنید که چه چیزی بفروشید ، به راه حل های ممکن هم فکر کنید . زمانی که تجارت شما توانایی حل مشکلات را داشته باشد ، در جذب مشتری موفق تر عمل خواهد کرد ، مثلا ببینید که فلان تجارت چه مشکلی را در محصولاتش دارد و شما سعی کنید که این مشکل را برطرف کنید و یا از به وجود آمدن آن جلوگیری کنید.
اکنون برای خلق یک تجارت ، ایده خاصی را در سر دارید که باید برای اجرای آن دست به اقدام بزنید . در وهله اول باید تجملات و زرق و برق ها را کنار بگذارید و در عوض اجناس خود را ارزان تر بفروشید و به عنوان صاحب یک تجارت و یک فرد تازه کار، سعی کنید که کیفیت خوب را در عین سادگی عرضه کنید و نیازها و انتظارات مشترین را نیز با دقت برآورده سازید و به ان ها بی توجهی نکنید.
ویژگی های بلامصرف و اضافی را از محصولات خود حذف کنید و باعث نشوید که مشتری شما کم شود.
زمانی که یک تجارت را راه اندازی می کنید، باید به ارزش آن و هزینه های موجود فکر کنید ، مثلا هزینه هایی مثل محل کار،
اجاره ، تهیه لوازم و مواد، بازاریابی و . . . . هزینه های غیر منتظره را نیز در حین کار در نظر داشته باشید. از بودجه شخصی نیز غافل نشوید و به این فکر کنید که برای زندگی به چه مقدار پول نیاز دارید که می تواند خرج اجاره خانه ، سلامت ، غذا ، بنزین و . را پاسخ گو باشد. حال بعد از در نظر گرفتن همه این موارد می توانید، یک بودجه تجارتی ایجاد کنید و حتی می توانید روی وام بانکی نیز حساب کنید و تصمیم عاقلانه تری اتخاذ کنید.
هیچ پولی یعنی کاملا صفر ، در بین کار ممکن است اتفاقات زیادی رخ دهد که در آن زمان ها هیچ پولی نداشته باشید. این اتفاق برای بسیاری از صاحبان تجاری رخ داده است و کاملا طبیعی می باشد.
به منبع درآمد کنونی خود فکر کنید و این که از شغل کنونی خود چه درآمدی دارید ؟ چقدر طول می کشد تا منبع درآمدی شما ته بکشد ؟ چه اتفاقات غیر منتظره ای ممکن است در این راه اتفاق بیافتد ؟ خودتان را برای هر گونه شرایط این چنینی آماده کنید تا راحت تر به مقابله با آن بپردازید.
namnak.com
روانشناسی علم مطالعه رفتار و ذهن انسان است. مباحثی مانند زبان بدن، مهارتهای ارتباطی، مهارت اعتماد به نفس، مهارت های ابراز وجود و بسیاری از این موارد جزو چهارچوب اساسی مورد بحث در علم روانشناسی هستند.
تسط به زبان بدن یا Body language یکی از بهترین راهکارها در روانشناسی است. به این معنی که از حرکات و رفتار فرد می توان فهمید چه در ذهن شخص می گذرد. همچنین تسلط به مهارت های ارتباطی تاثیر بسیار بالایی در کسب و جذب نظرات مثبت نسبت به خود دارد. با دانستن مهارت های ارتباطی بواسطه علم روانشناسی می توانیم در یک موقعیت و جایگاه مناسب قرار بگیریم.
همه ما به دنبال داشتن یک زندگی بهتر با ایده آل های خود هستیم. عواملی مانند شادی، خوشبختی و رضایت از زندگی، موفقیت ، سلامت روحی و روانی، ثروت مالی، جایگاه اجتماعی مناسب و مانند اینها از جمله مواردی هستند که بسیاری از افراد به دنبال آن هستند. علم روانشناسی موثرترین ابزار برای رسیدن به اهداف تعیین شده است. برای مثال در مصاحبه حضوری استخدامی، اگر علم روانشناسی بدانید می توانید در آنجا استخدام شوید حتی اگر علم و تخصص کافی در آن حوزه را نداشته باشید! نحوه برخورد، نحوه نشستن، نحوه لباس پوشیدن، نحوه صحبت کردن، نوع نگاه و ده ها مورد دیگر در جلب نظر دیگران نقش تعیین کننده ای دارند.
علم روانشناسی یکی از موثر ترین و کارآمد ترین وسیله برای مدیریت روح و روان انسان می باشد. این علم می تواند به طور مستقیم در زندگی افراد تاثیر گذاشته و آنها را از مبتلا شدن به بیماری های روحی و روانی حفظ کند. در کشورهای پیشرفته از این علم استقبال بسیار بی نظیری شده است چرا که در این کشورها اهمیت و تاثیر علم روانشناسی به خوبی درک شده است.
اما اهمیت روانشناسی آنجایی خود را نشان میدهد که بر ذهن مردمان جهان تاثیر بسیار زیادی میگذارد و این تاثیر از قدرت بسیار زیاد آن درباره تمام ابعاد زندگی ما نشات میگیرد.
روانشناسی در شاخه هایی همچون روانشناسی تربیت فرزند، ازدواج، کسب موفقیت و حتی روابط جنسی فعالیت دارد و میتواند راه گشای افراد گوناگون باشد.
این علم در دو شاخه درمان و پیشگیری فعالیت میکند که هر کدام دارای ویژگیهای خاص خود میباشند اما علم پیشگیری در روانشناسی و روانپزشکی از اهمیت دو جندانی برخوردار است.
دلیل این امر را میتوان در کمتر بودن هزینه ها، زحمات و موثر تر بودن نتایج دانست اما اهمیت روانشناسی در شاخه درمان هم بسیار زیاد است و میتوان آن را به درمان انواع اختلالات روانشناسی و بیماری هایروحی و روانی ربط داد.
به هر حال روانشناسی را میتوانید در تمامی ابعاد زندگی خود به کار ببرید، میتوانید در جنبه های اجتماعی و یا شخصی خود آن را به خوبی ببینید و از اهمیت روانشناسی آگاه باشید.
روانشناسی از دو علمزیستشناسی و فلسفه شکل گرفت و قدمت مباحث مربوط به این دو موضوع به دوران متفکران یونانی مانند ارسطو و سقراط برمیگردد. ریشه واژه روانشناسی، واژهای یونانی (psyche) با معنای تحتاللفظی زندگی” یا نفس” است که معانی روح” یا خود” از آن مشتق شده است.
پیدایش روانشناسی به عنوان یک حوزه مطالعاتی جدا و مستقل را مدیون ویلهلم وونت هستیم که نخستین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را به سال 1879 در لایپزیگ آلمان تاسیس کرد. پژوهشهای وونت متمرکز بر توصیف ساختارهای تشکیل دهنده ذهن بود. این جنبه فکری عمدتاً بر تحلیل احساسات و حواس از طریق فرایندی کاملاً ذهنی به نام دروننگری متکی بود. وونت باور داشت افرادی که از آموزش مناسب برخوردار شده باشند، میتوانند فرایندهای ذهنی همراه با احساسات، حواس و افکار را به درستی تشخیص دهند.
مکاتب فکری گوناگونی در طول تاریخ روانشناسی برای توضیح ذهن و رفتار انسان شکل گرفتهاند. مکاتب فکری خاصی در بعضی موارد برای دورهایی در حوزه روانشناسی بر مکاتب دیگر تفوق یافتهاند. هرچند این مکاتب فکری گاهی به مثابه نیروهای رقیب قلمداد میشوند؛ اما هر دیدگاه نقش خاص خود را در افزایش درک ما از روانشناسی ایفاء کرده است.
درباره این سایت